آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت اول- مقدمه)
آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت اول- مقدمه)
مقدمه
تعریفهای متعددی از تفسیر ارائه شده، مانند «بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن».
علامه طباطبائی معتقد است:«تفسیر عبارت است از بیان کردن معنای آیههای قرآن، روشن کردن و پردهبرداری از اهداف و مفاهیم آیهها. بنابر این تفسیر به معنای برداشتن پرده ابهام و نشان دادن معنای باطنی و درونی الفاظی است که در نگاه اول به دست نمیآید. از این رو تکیه بر معنای ظاهری آیات را تفسیر نمینامند. تفسیر یعنی روشن ساختن مفهوم آیات قرآن مجید، و واضح کردن منظور پروردگار. »
واژه تفسیر همچنین برای اشاره به کتابهای حاوی تفسیر قرآن به کار میرود.
آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت اول- مقدمه)
زمان شروع تفسیر؛
تفسیر قرآن از همان عصر نزول قرآن آغاز شده است. امام علی(ع) را میتوان پس از پیامبر اکرم(ص) نخستین مُفسّر قرآن دانست که بسیاری از صحابه روایات تفسیری خود را از او نقل کردهاند. همچنین گروهی از صحابه همچون ابن عباس و ابی بن کعب، قرآن را تفسیر میکردند. پس از آنان، تابعین و تابع تابعین از ضرورت پرداختن به تفسیر غافل نشدند و آثاری تفسیری از خود به جای گذاشتند. در دورههای بعد، تفسیرها شکل فنیتری به خود گرفتند و تنوع تفاسیر، سبب پدیدآمدن روشهای مختلف در تفسیر شد.
اگر ارزش هر علمى را وابسته به موضوع آن بدانیم، به یقین علم تفسیر که موضوع آن کلام خداست، از ارزشمندترین علوم است.
آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت اول- مقدمه)
انواع تفسیر؛
«تفسیر قرآن بر اساس رهیافت (روش) و رویکرد (گرایش) و بر اساس ترتیب و نحوه مراجعه به آیات، انواع گوناگونی مییابد:
الف– اسلوبهای تفسیری که بر اساس ترتیب و نحوه مراجعه به آیات، برای صید معانی و شرح مفاهیم صورت میبندد، به سه نوع تقسیم میشود:
- تفسیر ترتیبی (مرور و بررسی آیات به ترتیب مدون موجود)؛
- تفسیر تنزیلی (مرور و بررسی آیات به ترتیب سیر نزول)؛
- تفسیر تقطیعی (تفسیر موضوعی)؛
ب– رهیافتها و رویکردهای تفسیری نیز که با ملاک منهج یا گرایش (مشرب) حاکم بر تفسیر طبقه بندی میشود، به سه گروه قابل تقسیم است:
- منهج استنادی (تفسیر نقلی): أ. قرآن به قرآن؛ ب. قرآن به سنت؛ ج. قرآن به اقول صحابه؛
- منهج اصطیادی (تفسیر به رأی): أ. عقل گرایانه؛ ب. باطن گرایانه (ذوقی و اشاری)؛ ج. علم گرایانه و . . . .
- منهج اجتهادی” (رشاد علی اکبر، نهادهای راهنمای فهم قرآن، قبسات، ش 29، 1382ش. )
عقل و کاوشهای خردورزانه در تعالیم اسلامی جایگاه بس بلندی دارد و عموم قرآن پژوهان به این مهم اشاره کرده و جایگاه آن را در تفسیر بازگو کردهاند. امام علی(ع) دربارۀ اهمیت عقل در فهم آموزههای دین میفرماید: الدین لایصلحه الا العقل (چیزی جز عقل دین را اصلاح نمیکند)
علامه طباطبائی در استدلال به این منبع تفسیری و اهمیت آن مینویسد: اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده، در آیاتش دقت شود، شاید بیش از ۳۰۰ آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده یا به پیامبر(ص) استدلال را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است. خداوند در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند، حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل ملاکهای آن را درک نمیکند علت آورده است.
علوم لازم برای تفسیر قرآن؛
علومی که راغب اصفهانی در تفسیر لازم میداند، عبارتند از :
«أ. شناخت الفاظ که متکفل آن علم لغت است؛
ب. مناسبت برخی از الفاظ با برخی دیگر که علم اشتقاق بیانگر آن است؛
ج. شناسایی عوارض الفاظ یعنی صیغهسازی و اعراب کلمات که علم صرف و نحو بیانگر آن است؛
د. شناسایی قرائات مختلف؛
ح. شأن نزول آیات، بالاخص آنچه مربوط به سرگذشت پیشینیان است و از آن به علم آثار و اخبار نام میبرند ؛
س. آنچه از رسول خدا در باره قرآن نقل گشته است؛
ص. شناسایی ناسخ و منسوخ، عام و خاص و مسائل اجماعی و اختلافی که از آنها در علم اصول بحث میشود ؛
ط. شناسایی احکام دین و آداب آن و سیاستهای اسلامی که علم فقه از آنها بحث میکند؛
ع. شناسایی ادله و براهین عقلی که از آنها در علم کلام گفتوگو میشود؛
ف. آگاهی از بعضی مسائل فلسفی و علمی»
(پریمی علی، هرمنوتیک و تأثیر آن بر فهم متون دینی، حوزه و دانشگاه، شماره 39 ، 1384ش. )
(پایان قسمت اول)