آیا ترامپ میتواند بنبست ایران را بشکند و خاورمیانه را تغییر شکل دهد؟
آیا ترامپ میتواند بنبست ایران را بشکند
و
خاورمیانه را تغییر شکل دهد؟
اوراسیا ریویو؛ 24 می
نویسنده: آلون بن-مایر
پیگیری توافق مذاکره شده بر سر برنامه هستهای ایران توسط دولت ترامپ، تنها سیاست درستی است که میتواند از یک درگیری و تنش زایی منطقهای جلوگیری کند. فراتر از آن، این امر فرصتی بینظیر ارائه میدهد که میتواند مسیر امنیت منطقهای را تغییر دهد و به طور بالقوه صلح و ثبات بلند مدت را به ارمغان بیاورد.
مذاکرات بین آمریکا و ایران بر سر برنامه هستهای ایران همچنان با اختلافات عمیقی همراه است. با این حال، دونالد ترامپ، بیش از هر یک از اسلاف اخیر خود، فرصت بینظیری برای دستیابی به توافقی دارد که منافع ملی آنها را تأمین کند و از فرو رفتن منطقه در جنگی هولناک جلوگیری کند، هرچند هر دو طرف باید امتیازات قابل توجهی را ارائه بدهند.
با این اوصاف، تمایل آنها برای رسیدن به توافق به اندازه کافی قانعکننده است تا بر اختلافات اساسی خود غلبه کنند. با این حال، چنین توافقی برای ایجاد امنیت و ثبات منطقهای بلندمدت که ایران، کشورهای عربی خلیج فارس و ایالات متحده مایل به تحقق آن هستند، کافی نخواهد بود.
با این حال، دستیابی به توافق بر سر برنامه هستهای ایران و همزمان عادیسازی روابط ایران و آمریکا، نه تنها چنین توافقی را تسهیل میکند، بلکه خصومت دیرینه [رژیم صهیونیستی] اسرائیل و ایران را نیز خنثی کرده و صلح و ثبات منطقهای را تقویت میکند.
موضع ایران
ایران اصرار دارد که حق غنیسازی اورانیوم در خاک خود «غیرقابل مذاکره» و «خط قرمز قطعی» است و ادعا میکند که غنی سازی برای مصارف صلحآمیز و غیرنظامی است. اگرچه ایران مایل است غنیسازی را به طور موقت محدود کند، اما محدودیت های نامحدود را رد میکند و با نظارت گسترده مخالف است و آن را نقض حاکمیت خود میداند و قاطعانه برچیدن زیر ساخت های هسته ای خود را رد میکند.
تهران همچنین به شدت به دنبال لغو تحریم های فلجکننده آمریکا برای کاهش نارضایتی عمومی فزاینده است، نارضایتی ای که در صورت عدم بهبود اقتصادی میتواند به شعله ور شدن آتش زیر خاکستر و وقوع یک قیام دیگر منجر شود. ایران میخواهد از جنگ با آمریکا و/یا [رژیم صهیونیستی] اسرائیل اجتناب کند، چرا که این جنگ میتواند بقای حکومت را که [نظام] به هر قیمتی در پی حفظ آن است، به طور جدی تهدید کند.
موضع ایالات متحده
ایالات متحده خط قرمز «عدم غنیسازی» را حفظ میکند و خواستار برچیدن تمام تأسیسات غنیسازی داخلی در نطنز، فردو و اصفهان است، بر برچیدن زیرساختهای هستهای اصرار دارد و توقفهای موقت را رد میکند.
آمریکا به دنبال محدودیتهای دائمی و قابل تأیید فراتر از مفاد برجام ۲۰۱۵ است که دونالد ترامپ از آن خارج شد و لغو تحریمها را منوط به عقب نشینی هسته ای قابل تأیید ایران، افزایش دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نظارت دقیقتر خواهد کرد. از دیدگاه ترامپ، توافق با ایران منطقه را تثبیت میکند، تجارت و بازرگانی را گسترش میدهد و از پیشروی بیشتر چین و روسیه جلوگیری میکند.
چشمانداز احتمالی یک توافق
برغم اختلافات بین آمریکا و ایران، من معتقدم که آنها هنوز میتوانند در مورد مسائل اساسی و فنی، از جمله تعداد سانتریفیوژهای فعال، ارسال ذخایر اورانیوم غنی سازی شده ۶۰ درصدی ایران به روسیه و عقب گرد هستهای قابل تأیید، با اجازه دسترسی بیشتر به آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نظارت دقیقتر، به توافق برسند.
مسئلهی مورد اختلاف، اصرار و پافشاری ایران بر حق غنیسازی اورانیوم است که ایالات متحده به شدت با آن مخالف است. با این وجود، گزینههای مختلفی وجود دارد که هر دو طرف ممکن است روی یکی از آنها توافق کنند و در عین حال ادعا کنند که به هدف خود رسیدهاند.
احتمالات این است که:
۱) ایران غنیسازی را در سطوح فعلی متوقف کرده و سانتریفیوژهای پیشرفته را برچیند؛
۲) به ایران اجازه داده شود که حق غنیسازی کوتاهمدت 3.67٪ را حفظ کند، در حالی که با اهداف بلندمدت عدم اشاعه ایالات متحده همسو باشد؛ یا
۳) به ایران اجازه داده شود که تأسیسات نمادین در مقیاس آزمایشی را تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی حفظ کند، که منعکسکننده توافق سال ۲۰۱۵ است. (م.ر)
رئیس جمهور دونالد ترامپ نباید بر ضربالاجل ۶۰ روزه اصرار کند و پس از این ضربالاجل، تهدید به گزینههای نظامی ایالات متحده کند.
جمهوری اسلامی ایران در برابر مذاکره تحت تهدید نظامی مقاومت خواهد کرد، زیرا آن را تحقیرآمیز میداند و این امر باعث بی اعتمادی متقابل در مورد نیات و پایبندی طرفین میشود. با این حال، جدول زمانی برای رسیدن به توافق باید با پیشرفت حاصل شده در مذاکرات مطابقت داشته باشد، اما نمیتواند نامحدود باشد.
در حالی که چنین توافقی تنشهای منطقهای را کاهش میدهد، به درگیری رژیم صهیونیستی اسرائیل و فلسطین، دشمنی شدید اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، رقابت منطقهای ستیزه جویانه ایران و همچنین حمایت آن از نیروهای مقاومت که خود عاملی برای ادامه درگیری و بیثباتی منطقهای است، پایان نخواهد داد.
فرصتی بینظیر برای نظم منطقهای جدید
مذاکره همزمان برای عادی سازی روابط بین آمریکا و ایران نه تنها به دستیابی به توافق در مورد مسئله غنیسازی کمک میکند، بلکه میتواند به صلح و ثبات منطقهای بلندمدت منجر شود. با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن و رویکرد نامتعارف رئیس جمهور دونالد ترامپ، او در موقعیت منحصر به فردی قرار دارد که به ایران فرصتی برای تغییر از منبع بیثباتی و درگیری منطقهای، به یک بازیگر سازنده میدهد.
جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که حکومتش پابرجاست، اقتصادش رشد میکند و خواهان این است که هیچ قدرت خارجی در امور داخلی اش دخالت نکند، لذا اکنون موقعیتی مناسب برای رئیس جمهور دونالد ترامپ برای انجام چنین اقدامی بسیار مطلوب است، زیرا ایران خود را در ضعیف ترین وضعیت خود در دو دهه گذشته میبیند….
ایران با سه گزینه روبرو است.
اول، بازسازی محور مقاومت خود است که سالها طول خواهد کشید و با هزینهای گزاف انجام خواهد شد…
دوم، جمهوری اسلامی ایران میتواند برای جلوگیری از حملات آینده به خاک خود و در عین حال خنثی کردن توانایی هستهای رژیم صهیونیستی اسرائیل، به توسعه سلاح های هستهای روی آورد. این گزینه مملو از خطر فوقالعادهای است زیرا آمریکا و یا اسرائیل به احتمال زیاد به زیرساختهای هستهای آن حمله خواهند کرد، که ایران به شدت میخواهد از آن جلوگیری کند.
سوم، تهران ممکن است همانطور که ترامپ اشاره کرده است، عادیسازی روابط با ایالات متحده را انتخاب کند، مشروط بر اینکه ایالات متحده در هیچ زمانی به دنبال تغییر نظام نباشد و ایران به حال خود رها شود تا به امور داخلی خود آن طور که میخواهد، رسیدگی کند. این محتملترین گزینه است زیرا ترامپ ترجیح میدهد در مورد عادیسازی و صلح بحث کند، مشروط بر اینکه ایران چندین شرط را رعایت کند….
اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو
در حالی که ترامپ بدون شک پذیرای عادیسازی روابط با جمهوری اسلامی ایران است، او با نتانیاهو که مخالف هرگونه توافق ایالات متحده و ایران است، هماهنگ نیست. نتانیاهو بر توافقی «به سبک لیبی» که مستلزم تسلیم کامل داراییهای هستهای است، اصرار دارد و اقدام نظامی یکجانبه را رد نکرده است.(م.ب)
به غیر از نتانیاهو، بازیگران منطقه به ویژه کشورهای عربی خلیج فارس، و همچنین ترامپ، میخواهند از رویارویی نظامی با ایران اجتناب کنند، زیرا میدانند که حتی فکر کردن به حمله به تاسیسات هسته ای ایران از سوی نتانیاهو، اقدامی کاملا جنون آمیز است که پیامد های وحشتناک منطقه ای را به همراه خواهد داشت.
به همین دلیل، تقریباً در مورد هر موضوع مهم استراتژیک و ژئوپلیتیکی که مربوط به رژیم صهیونیستی اسرائیل است، ترامپ تصمیم گرفته است در چندین جبهه کاملاً متفاوت از آنچه که نتانیاهو انتخاب میکرد، به صورت یکجانبه عمل کند؛ از جمله به دنبال توافق هستهای جدید با ایران، آتشبس با حوثیها، پذیرش رژیم جدید سوریه، و مذاکره مستقیم با حماس برای آزادی گروگان ها و احتمالا ارائه افق جدید به ایران، اقدامی که ایران ممکن است با میل بپذیرد.
نابودی زیرساختهای هستهای ایران تنها ایران را مصممتر برای دستیابی به سلاحهای هستهای میکند و دشمنی با رژیم صهیونیستی اسرائیل به شکل برگشت ناپذیری به خصومتی مرگبار بدل می شود. در تحلیل نهایی، ایران یک نیروگاه منطقه ای با جمعیت 90 میلیون نفری است، دارای منابع طبیعی و انسانی عظیم است، از موقعیت ژئواستراتژیک حیاتی برخوردار است و از تاریخ غنی که حضور منطقه ای منحصر به فردی را برای آن به ارمغان می آورد، قدردانی می کند.
حتی پس از تحمل یک جنگ ویرانگر، ایران دوباره به عنوان یک قدرت بزرگ ظاهر خواهد شد که ترامپ و نتانیاهو باید فکری برای آن کنند. ایران اینجاست که بماند، و عقلانیت حکم می کند که راه حلی طولانی مدت و صلح آمیز برای برنامه هسته ای خود بیابد.
به دنبال عادی سازی روابط با ایران و حرکت به سمت یک توافق صلح، که ترامپ نشان داد به دنبال آن خواهد بود، نشان دهنده یک جهش ژئوپلیتیکی تاریخی است. این امر به طور چشمگیری تنش بین ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل را کاهش می دهد و منطقه را از گرفتار شدن درگیری ها و آشفتگی ها به منطقه ای آرام و دارای امنیت و رفاه تبدیل می کند. از قضا، ترامپ، با کوههای کاستیهایش، در موقعیتی منحصربهفرد قرار دارد تا کاری را انجام دهد که پیشینیانش جرأت نداشتند.
دکتر آلون بن مایر استاد بازنشسته روابط بین الملل است که اخیراً در مرکز امور جهانی در دانشگاه نیویورک حضور داشته است. او دوره های مذاکره بین المللی و مطالعات خاورمیانه را تدریس می کرد.(م.ن)