تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

ادله اثبات ولایت فقیه2

0

ادله اثبات ولایت فقیه2

بسم الله الرحمن الرحیم

در قسمت قبل برخی از دلایلی نقلی که برای اثبات ولایت فقیه اقامه شده است،‌ اورده شد؛ در ادامه به سه دلیل به استناد 9 حدیث اشاره می گردد…

4- حدیث العلماء ورثه الانبیاء و احادیث مشابه

  1. .از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که گفت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «… و ان العلماء ورثه الانبیاء ان الانبیاء لم یورثوا دیناراً و لا درهماً و لکن ورثوا العلم .. (1). – … و همانا علما، وارثان پیامبران هستند، پیامبران دینار و درهمی به ارث نمی گذارند و لکن علم را به میراث می‌گذارند.»
  2. .از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: « همانا علما، وارثان پیامبران هستند، … همانا برای ما اهل بیت در هر نسل و دوره ای افراد عادلی هستند که تحریف غلوکنندگان و تنقیص باطل کنندگان و تأویل نادانان را از دین برطرف می کنند»(2)
  3. .در نهج البلاغه آمده است: «اولی ترین مردم به پیامبران، آگاه ترین آنان به دستوراتی است که پیامبران آورده‌اند. »(3)
  4. .از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «علمای امت من همانند پیامبران بنی‌اسرائیل هستند. »(4)
  5. .در فقه الرضا آمده است که فرمود: «منزلت فقیه در این زمان، همانند منزلت پیامبران در بنی اسرائیل است. »(5)
  6. .از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «روز قیامت به علمای امتم افتخار می‌کنم و می‌گویم علمای امت من همانند سایر پیامبران پیش از من می‌باشند. »(6)

تقریب استدلال به این روایات بدین گونه است که گفته می شود علما، وارث پیامبران، یا همانند پیامبران هستند، مقتضای آن این است که همه شئون پیامبران برای آنان باشد و به آنان منتقل شود، مگر آن چیزهایی که بطور طبیعی منتقل نمی شود. … البته منظور از ولایت، ولایت اعتباری آنان است که در نزد عقلا قابل انتقال و توارث است. چنانچه در نهج البلاغه آمده است «می بینم که میراثم به تاراج می رود». پس اطلاق روایات اقتضای انتقال همان ولایت پیامبر به علمای امتش را دارد.

5- مشهوره ابی خدیجه

از ابی خدیجه روایت شده که گفت امام صادق (علیه السلام) مرا نزد اصحابمان فرستاد و فرمود: «قل لهم: ایاکم اذا وقعت بینکم خصومه او تداری بینکم فی شی ء من الاخذ و العطاء ان تتحاکموا الی احد من هؤلاء الفساق. اجعلوا بینکم رجلاً ممن قد عرف حلالنا و حرامنا، فانی قد جعلته قاضیاً. وایاکم ان یخاصم بعضکم بعضاً الی السلطان الجائر (7) – به آنان بگو اگر مخاصمه و نزاع در برخی داد و ستدها بین شما واقع شد بپرهیزید از اینکه محاکمه را نزد یکی از این فاسق ها ببرید، بین خویش کسی که حلال و حرام ما را می شناسد معین کنید که من او را قاضی شما قرار دادم و برحذر باشید از اینکه مخاصمه یکدیگر را نزد سلطان ستمگر ببرید.»

قضاوت در مقابل امامت و ولایت نیست، بلکه قضاوت از شئون امامت است و در بسیاری از موارد، شخص امام متصدی مقام قضاوت نیز هست و قضات نیز با پشتوانه و نصب وی به قضاوت می‌پردازند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز شخصاً به اعتبار مقام ولایت خود، بین مردم به قضاوت می‌پرداخت و امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز این چنین بود.

امام صادق (علیه السلام) فقیه را چه در شئون قضاوت و چه در شئون ولایت، حاکم قرار داده است و هیچ اشکالی در تعمیم حاکمیت (فقیه) به هر دو باب (قضاوت و ولایت) دیده نمی‌شود. زیرا از ابتدای روایت تا آنجا که می‌فرماید فانی قد جعلته قاضیاً مربوط به منازعاتی است که به قضات مراجعه می‌گردد. اما از اینکه از ارجاع به سلطان جائر نهی فرموده و آن را در مقابل فقیه قرار داده، و می‌فرماید وایاکم ان یخاصم بعضکم بعضاً الی السلطان الجائر مشخص می‌گردد که منظور منازعه و کشمکش‌هایی است که برای رفع تجاوز و تعدی به سلطان مراجعه می‌شود، نه صرف فصل خصومت.

6- حدیث الفقها حصون الاسلام

ابی الحسن موسی ابن جعفر (علیه السلام) فرمود: «… لان المؤمنین الفقها حصون الاسلام کحصن سور المدینه لها  (8)- … چرا که مؤمن های فقیه دژهای اسلام هستند، همانند دژ اطراف شهر برای شهر»

اسلام دینی نیست که به احکام عبادی و یا مراسم شخصی اکتفا کرده باشد، بلکه احکام بسیار گسترده و زیادی در زمینه های اجتماعی، سیاسی و حکومتی دارد. و هرگز حفظ اسلام به گوشه‌گیری و بازی با کتاب ها نیست، بلکه اسلام با استنباط احکام و نشر و تعلیم و تطبیق آن با مسایل روز و حوادث واقعه و اجرا و تنفیذ احکام الهی و بسط عدالت و اجرای حدود شرعی و … حفظ و حراست می گردد و همه اینها جز با تشکیل دولت و تحصیل قدرت و نصب کارگزار و قاضی و همانند آن حاصل نمی‌شود. پس سعی در اقامه حکومت حق، بلااشکال و واجب است و همه مسلمانان مکلف به این وظیفه هستند و رهبر این دولت و متصدی اقامه این حکومت، فقیه واجد الشرایط است.

 7- حدیث الفقها امناء الرسل

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که گفت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «… الفقها امناء الرسل ما لم یدخلوا فی دنیا، قیل یا رسول الله و ما دخولهم فی الدنیا؟ قال اتباع السلطان، فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم (9) – فقها، افراد امین و مورد اطمینان پیامبران هستند تا هنگامی که در دنیا وارد نشده اند گفته شد: یا رسول الله، ورود آنان در دنیا چگونه است؟ فرمود: پیروی از سلطان، پس آنگاه که اینگونه شدند از آنان نسبت به دینتان برحذر باشید.»

مهم‌ترین شئون پیامبران و از آن جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سه چیز است: بیان احکام خداوند تبارک و تعالی، حل و فصل اختلافات، و اجرای عدالت اجتماعی به وسیله تشکیل دولت بر اساس احکام خداوند و قوانین عادلانه وی؛ چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌گونه عمل نمود. بر این اساس، هنگامی که فقیه امین پیامبران قرار داده شد، در همه امور عامه و اجتماعی سه گانه، امین آنان قرار داده شده است. پس معنی اینکه فقها، امانتدار پیامبران هستند این است که آنان در حفظ و حراست از امت امین هستند و امانتی که به فقیه سپرده شده همان امت پیامبرند، پس واجب است صلاح و اصلاح بقای امت را با تشکیل دولت عادل تأمین کند.

ادامه دارد…

دکتر محمود رستگار

 

منابع:

(1)کافی، 1/34، کتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم، حدیث 1.

(2) کافی، 1/22، وسائل 18/53، ابواب صفات قاضی، باب 8، حدیث 2.

(3)نهج البلاغه، حکمت 96 و غرر و درر آمدی 2/409 و 505.

(4) بحار الانوار 2/22، کتاب العلم، باب 8، حدیث 67.

(5) فقه الرضا /338، ذیل مبحث دیات، باب حق نفوس.

(6) عوائد / 186.

(7) تهذیب الاحکام، باب من الزیادات فی القضایا و الاحکام، حدیث 53.

(8) کافی، 1/38، کتاب فضل العلم، باب فقد العلماء ، حدیث 3.

(9) کافی، 1/46، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه … ، حدیث 5.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.