تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

برخی از ترورهای موساد

0

برخی از ترورهای موساد

ماجرای ترور بیولوژیک فرمانده فلسطینی با خمیر دندان

در کتاب برخیزو تو اول بکش در ارتباط با ماجرای ترور ودیع حداد مغز متفکر هواپیماربایی‌های فلسطینی‌ها در دهه هفتاد میلادی با استفاده از خمیردندان مسموم آمده است: «موساد تصمیم گرفت برای کشتن ودیع حداد، از عمق نفوذش در سازمان تحت امر او استفاده، و کار حذفش را به واحد «تماس» واگذار کند. این‌واحد هم ترور این‌فرمانده فلسطینی را به‌ وسیله سم، در دستور کار قرار داد.

این ‌کار به عهده جاسوسی به‌نام «ایتزاوُن» سپرده شد که رفت و آمد زیادی به منزل حداد داشت. او در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۸ خمیر دندان حداد را با خمیردندان مشابه دیگری که حاوی سم کشنده بود، عوض کرد. به این‌ترتیب سم به‌ مرور وارد بدن حداد شد و او را مبتلا به بیماری کرد. البته راویان درباره طریقه مسموم‌ شدن حداد روایت دیگری هم دارند که طبق آن، این ‌فرمانده فلسطینی به ‌وسیله شکلات بلژیکی مسموم شده است.

حداد با گسترش سم در بدنش، دچار بیماری شدیدی شد و برای درمان از بغداد به برلین شرقی رفت تا تحت درمان جدی قرار بگیرد. پزشکان معتقد بودند حداد مسموم شده اما نمی‌توانستند هیچ‌ مدرک و سند پزشکی در این‌باره ارائه کنند. در نتیجه پس از درد و رنج فراوان و خونریزی‌های داخلی، درگذشت.

موساد و رهبران اسرائیل از نتیجه این‌ عملیات احساس رضایت زیادی داشتند. چون یکی از قوی ‌ترین دشمنانشان را از سر راه برداشته بودند. شاید این‌اولین بار بود که عبارت امضای کمرنگ یا به تعبیری ردپای نامرئی وارد فرهنگ لغات موساد شد. این‌ توصیفی بود برای تروری که طی آن، این‌ طور به نظر می ‌رسید که مرگ سوژه، طبیعی یا تصادفی بوده است.»

 

ترور و بازگرداندن خالد مشعل به زندگی

در پی 2 حمله انتحاری حماس در بازار محانیه یهودا در شهر اورشلیم در سال 1997، موساد تصمیم به ترور رهبر حماس، خالد مشعل که در آن زمان در کشور اردن بود می گیرد.

از آن جا که در آن زمان فقط 3 سال از پیمان تاریخی صلح اسرائیل و اردن به میانجی گری آمریکا می گذشت، بسیار مهم بود که این ترور، کاملا مخفیانه و با امکان تکذیب از سوی اسرائیل انجام شود. در این راستا موساد عملیاتی پیچیده و جسورانه ای را طراحی می کند تا با استفاده از یک سم جدید ساخت موساد بدون آنکه هیچکس متوجه چیزی شود، خالد مشعل کشته شود.

نقشه جسورانه و بی احتیاط موساد شامل این بود که یک مامور با برخورد ظاهرا اتفاقی به مشعل حواس او را پرت کند و یک مامور دیگر از پشت، چند قطره از سم را به گردن مشعل به حالت خاصی اسپری کند به طوری که مشعل متوجه هیچ چیز نشود.

نقشه به همین صورت اجرا می شود، با این تفاوت که دقیقا در آخرین لحظه، دختر خالد مشعل از ماشین پیاده شده و برای خداحافظی پدرش را صدا می کند. وقتی مشعل سرش را برمی گرداند قطرات سم پرتاب شده به داخل گوش او می روند و همان لحظه متوجه عملیات ترور می شود. در حالی که ماموران موساد به سمت خودروی فرار خود می روند، مشعل نیز به ماشین برگشته و به راننده می گوید به سرعت او را به بیمارستان برساند.

هم زمان یک عضو مجاهدین افغانستان که به شکل اتفاقی در صحنه حضور داشته و این اتفاق را می بیند. خودروی ماموران موساد را دنبال می کند و باعث دستگیری آن ها می شود.

شاه حسین، پادشاه اردن، وقتی از ماجرا خبردار می شود بلافاصله به نتانیاهو زنگ زده و می گوید در صورت کشته شدن مشعل قرارداد صلح اردن-اسرائیل ملغی است و او علاوه بر اعدام عمومی ماموران موساد، به اسرائیل اعلام جنگ خواهد کرد. گفته می شود بیل کلینتون که میانجی دو کشور بوده نیز، نتانیاهو را سرزنش کرده و تحت فشار می گذارد.

در این شرایط نتانیاهو به موساد دستور می دهد که هر طور شده جلوی مرگ مشعل را بگیرند. با این دستور، شخص رئیس موساد، دنی یاتوم، با پادزهر به اردن رفته و ماموران موساد پادزهر را به بیمارستان می رسانند.

در حالی که مشعل بر لبه مرگ بود و به کما رفته بود، ماموران موساد پادزهر را به او رسانده و او را به زندگی برمی گردانند.

در ادامه، اردن برای تنبیه اسرائیل و در ازای آزادی ماموران دستگیر شده موساد، تا جای ممکن از نتانیاهو به نفع حماس اخاذی می کند. تا حدی که احمد یاسین، رهبر و بنیانگذار حماس، که در بازداشت اسرائیل بود، به همراه تعداد زیادی از مبارزین اسیر شده حماس توسط اسرائیل آزاد می شوند.

بنابراین این عملیات بی احتیاط، نه تنها به مرگ مشعل که تا به امروز زنده است نینجامید، بلکه آزادی تعداد زیادی از مبارزان حماس و بنیانگذار آن را به ارمغان آورد.

موساد تحت تاثیر هالیوود: ترور عرفات با هیپنوتیزم

برخلاف ترور خالد مشعل که حادثه ای کاملا تاریخی و شناخته شده است، داستان این قسمت اندکی به خاطر کوچک تر بودن ابعاد ماجرا و نبود پوشش خبری جهانی، به طور 100 درصد تائید شده نیست، اما منبع اصلی آن یکی از برجسته ترین و معتبر ترین خبرنگاران نزدیک به موساد، به نام رونن برگمن و کتاب او: برخیز و اول بکش (2018) است:

در 1969، اوایل ریاست یاسر عرفات بر جنبش آزادی‌بخش فلسطین و در پی حملات تروریستی این گروه به اسرائیل، ارتش اسرائیل و موساد تصمیم به ترور او می گیرند. در این شرایط روانپزشک ارشد ارتش که تازه فیلم هالیوودی «کاندیدای منچوری 1962» را دیده بود، با الهام از این فیلم می گوید که من می توانم یک فلسطینی را هیپنوتیزم کنم تا پیش عرفات برود به صورت ناخودآگاه به محض دیدن عرفات، اسلحه کشیده و او را بکشد.

به شکل جالبی با پیشنهاد او موافقت می شود و از بین زندانیان فلسطینی، یک نفر که ساده لوح و مناسب این کار به نظر می رسد برای هیپنوتیزم شدن انتخاب می شود.

روانپزشک اسرائیلی مدتی طولانی صرف هیپنوتیزم کردن زندانی می کند و در آزمایش ها و شبیه سازی موقعیت پروسه موفقیت آمیز به نظر می رسد. زندانی خیلی طبیعی رفتار می کند اما به محض دیدن عکس عرفات، اسلحه را کشیده و با خشم به او شلیک می کند.

روانپزشک، زندانی فلسطینی را آماده اعلام می کند و روز عملیات فرا می رسد. از آنجا که عرفات در اردن حضور داشت، ماموران موساد شبانه زندانی را از طریق رودخانه رد می کنند و با یک اسلحه رها می کنند تا به سراغ عرفات برود.

تنها چند ساعت بعد زندانی فلسطینی خود را به یک پاسگاه پلیس رسانده و می گوید: باورتان نمی ‌شود، اسرائیلی های اسکل فکر کردند من رو هیپنوتیزم کردند و قراره عرفات را بکشم! من فقط سرکارشون گذاشتم و وانمود کردم هیپنوتیزم شدم. من آماده برگشتن به جنگ علیه اسرائیل کنار برادرام در جنبش آزادی بخش هستم.

این ماجرا تنها یکی از چندین عملیات ناموفق موساد برای ترور یاسر عرفات به حساب می رود. خود عرفات همواره درباره این که چقدر از ترور های اسرائیلی ها جان سالم به در برده است پز می داد، تا این که البته در سال 2004 به صورت مشکوکی کشته شد، اتفاقی که هرگز تائید نشد اما بسیاری فکر می کنند، موساد بالاخره بعد از چند دهه کار خود را کرد.

ماجرای تلاش اسرائیل برای کشتن صدام با قرآن بمب‌گذاری‌شده!

زمان شروع فعالیت‌های اسرائیل در عراق مربوط به دهه ۱۹۶۰ است؛ زمانی که کردهای عراق علیه حکومت مرکزی این‌کشور طغیان کردند. از آن‌زمان اسرائیل فعالیت‌های مخفیانه خود در عراق را شروع کرد و تسلیحات مختلفی را در اختیار کردها می‌گذاشت.

کُردها از اسرائیل درخواست کردند در کشتن صدام به آن‌ها کمک کند. در نتیجه طرح ارسال قرآن بمب‌ گذاری‌شده برای صدام مطرح شد. اما گلدا مایر نخست‌وزیر وقت حاضر نشده بود برگه قرمز [مجوز ترور] صدام را امضا کند. چون نگران بود کردها دخالت اسرائیل را در این‌ ترور مخفی نگه ندارند. در نتیجه، این‌ قرآن برای یکی از استاندارهای عراق فرستاده شد و او و همه کارمندان دفترش کشته شدند.

گلدا مایر در همان ‌زمان، حکم قتل جمال عبدالناصر را هم امضا نکرده بود چون می‌ترسید این‌کار، به کشتن خودش توسط دشمن مشروعیت بدهد.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.