تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل

به ایران حمله نکنید: ترامپ نباید اشتباه صدام را تکرار کند

به ایران حمله نکنید: ترامپ نباید اشتباه صدام را تکرار کند

هیل؛ 23 مه

در ۲۶ آوریل (۶ اردیبهشت)، انفجاری ویرانگر شهر شلوغ بندر عباس ایران را غافلگیر کرد و بیشتر از ۵۷ کشته و بیش از ۱۲۰۰ زخمی برجای گذاشت. کانون انفجار بندر شهید رجایی، بزرگترین مرکز کانتینری ایران، بود و امواج شوک را در سراسر شهر پخش کرد، شیشه‌ها شکسته شد و به زیرساخت‌ها تا کیلومترها آسیب وارد آمد. مقامات هنوز در حال بررسی علت هستند و گزارش‌های اولیه به استفاده نادرست از مواد شیمیایی اشاره دارد، اگرچه گمانه‌زنی‌ها در مورد خرابکاری و توطئه نیز همچنان ادامه دارد.[ بندر شهید رجایی، به عنوان بزرگ‌ترین بندر تجاری کشور، با سهمی بیش از ۸۱ درصدی از کل عملیات کانتینری و ۵۶ درصدی از صادرات کشور، نقش کلیدی در تجارت ایران دارد. دو شرکت بندری سینا (وابسته به بنیاد مستضعفان) و بتا (بخش خصوصی) اصلی‌ترین فعالان عملیاتی این بندر هستند. حادثه از حوالی ظهر روز ۶ اردیبهشت و از یکی از کانتینرها در اسکله شماره ۲۲ آغاز شد و با انفجارهای متوالی، به‌سرعت گسترش یافت.]

در بحبوحه این فاجعه، واکنش مردم ایران درس مهمی را برای سیاست‌گذاران آمریکایی آشکار کرده است. ظرفیت ایران برای وحدت در مواجهه با بحران نباید دست کم گرفته شود، همان طور که دهه‌ها پیش توسط صدام حسین دست کم گرفته شد.

با وجود مشکلات اقتصادی و نارضایتی سیاسی، ایرانیان پس از انفجار بندرعباس متحد شده‌اند. در سراسر کشور، شهروندان برای اهدای خون برای مجروحان صف کشیدند. یک جشنواره موسیقی محلی مردمی ایرانی در بوشهر به یک نمایش همبستگی سوگواری تبدیل شد و برگزارکنندگان به احترام این فاجعه آن را کوتاه برگزار کردند.[ برگزارکنندگان جشنواره موسیقی «کوچه در بوشهر» با انتشار متنی اعلام کردند که برای همدردی با آسیب‌دیدگان انفجار بندرعباس به کار خود پایان می دهند. این جشنواره که ۵ اردیبهشت آغاز شد، قرار بود تا ۱۰ اردیبهشت ادامه داشته باشد. اما بر اساس این بیانیه آخرین اجراهای فستیوال کوچه 7 اردیبهشت در مدرسه سعادت در بوشهر برگزار شد. به این ترتیب این جشنواره محلی و مردمی بعد از دو شب اجرا به احترام مردم بندرعباس به کار خود خاتمه داد.]

پزشکان و روانشناسان در سراسر کشور پیشنهاد کمک به مجروحان و آسیب دیدگان این فاجعه را دادند. مکانیک‌های خودرو داوطلبانه خودروهای آسیب‌دیده را به صورت رایگان تعمیر می‌کردند، در حالی که برخی دیگر شیشه‌ و تجهیزات برای تعمیر پنجره‌های شکسته خانه‌ها می‌فرستادند.

این پاسخ، روایت برخی از گروه‌های مخالف ایرانی و تحلیلگران غربی را که استدلال می‌کنند نارضایتی عمومی از دولت، ایران را آسیب‌پذیر می‌کند، به چالش می‌کشد. آنها می‌گویند که اختلافات داخلی می‌تواند ایرانیان را به استقبال از مداخله خارجی به عنوان فرصتی برای سرنگونی دولت سوق دهد.

اما موج حمایت پس از انفجار، خلاف این را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد ایرانیان، صرف نظر از نارضایتی‌ هایشان، در مواجهه با رویدادهای خارجی یا فاجعه ‌بار، انسجام ملی را در اولویت قرار می‌دهند – همان اثر “تجمع به دور یک پرچم” شهروندانی که در مواقع بحرانی پشت سر دولت خود متحد می‌شوند.

وحدت به نمایش گذاشته شده در بندرعباس، بازتاب واکنش عمومی در طول جنگ ایران و عراق است، سابقه‌ای تاریخی که هشداری جدی به کسانی است که طرفدار تجاوز و حمله به جمهوری اسلامی ایران هستند.

در سپتامبر ۱۹۸۰، صدام حسین ، که ایران را در پی انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ضعیف می‌دانست، حمله‌ای را آغاز کرد و انتظار پیروزی سریع داشت. او معتقد بود که آشفتگی داخلی و اختلافات قومی ایران مانع از دفاع منسجم خواهد شد. اشتباه محاسباتی صدام تحت تأثیر گروه‌های مخالف ایرانی و برخی نیروهای دیگر بود که اظهار داشتند ایرانیان برای دفاع از کشور خود بیش از حد ناراضی هستند.

در عوض، ایرانیان – از جمله شبه ‌نظامیان انقلابی و داوطلبان عادی – برای دفع پیشروی عراق ، متحد شدند. تا سال ۱۹۸۲، ایران تقریباً تمام سرزمین‌های از دست رفته را بازپس گرفته بود و این درگیری را به بن‌بستی هشت ساله تبدیل کرد که بیش از یک میلیون کشته برجای گذاشت.

اشتباه صدام ناشی از دست‌کم گرفتن تاب ‌آوری مردم ایران و تمایل آنها برای کنار گذاشتن اختلافات داخلی برای دفاع از میهن خود بود. این یک ناهنجاری نیست، بلکه یک ویژگی تکرارشونده در پاسخ ایران به تهدیدات خارجی است.

برخی از گروه‌های مخالف ایرانی و تندروهای غربی همچنان روایتی را ترویج می‌دهند که منعکس‌کننده فرضیات ناقص صدام است. آنها استدلال می‌کنند که نارضایتی گسترده – که ناشی از تحریم‌های اقتصادی، تورم و سرکوب سیاسی است – نظام را در آستانه فروپاشی قرار داده است. این گروه‌ ها چنین نارضایتی را به عنوان یک فرصت تفسیر می‌کنند و معتقدند که مداخله خارجی، چه از طریق اقدام نظامی و چه از طریق عملیات مخفی، می‌تواند باعث قیام مردمی علیه دولت شود.

شواهد تاریخی و معاصر با این دیدگاه در تضاد است. در طول جنگ ایران و عراق، اختلافات داخلی مانع از دفاع یکپارچه نشد. به همین ترتیب، انفجار بندر منجر به فراخوان برای اعتراضات نشد، بلکه به اقدامات همبستگی ملی منجر شد. حتی در بحبوحه گمانه ‌زنی‌ها در مورد سوء مدیریت، واکنش عمومی بر حمایت از قربانیان به جای سرزنش دولت متمرکز بوده است. این نشان می‌دهد که تجاوز خارجی احتمالاً با بسیج ایرانیان علیه یک دشمن خارجی مشترک، موقعیت داخلی دولت را تقویت می‌کند.

خطرات استراتژیک ناشی از قضاوت نادرست در مورد وحدت ایران قابل توجه است. ایران امروز، کشور منزوی سال ۱۹۸۰ نیست. این کشور یک ارتش و برنامه موشکی نسبتاً پیشرفته توسعه داده است و از طریق شبکه‌ای از متحدان در سراسر خاورمیانه، نفوذ قابل توجهی دارد. مداخله نظامی یا تشدید تنش می‌تواند منجر به یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌ تر شود، این بازیگران را درگیر کند و منافع ایالات متحده در خاورمیانه را پیچیده‌تر سازد.(م.ب)

برای سیاست‌ گذاران آمریکایی، به ویژه آنهایی که به رئیس جمهور ترامپ مشاوره می‌ دهند، حادثه آتش سوزی اخیر در شهر بندرعباس به عنوان یک هشدار عمل می‌ کند. نیروهایی که به دنبال سیاست‌ های تهاجمی هستند، خطر تکرار اشتباه محاسباتی صدام حسین را به جان می‌ خرند. این فرض که ایرانیان از مداخله خارجی استقبال می‌ کنند، شواهد وحدت ملی را که در مواقع بحرانی نشان داده می‌ شود، نادیده می‌ گیرد.

داده‌ های افکار عمومی ، روایت جنگ‌ طلبانه را پیچیده‌ تر می‌ کند. در حالی که برخی از ایرانیان از سیاست‌ های دولت خود ابراز ناامیدی می‌ کنند، برای حاکمیت ملی خود نیز ارزش قائلند. نظرسنجی‌ های اخیر نشان می‌ دهد که از حضور نظامی منطقه‌ ای ایران حمایت می‌ شود و این نشان می‌ دهد که مردم قدرت ملی را بر دخالت خارجی ترجیح می‌ دهند. این احساسات با همبستگی مشاهده شده در بندرعباس همسو است، جایی که تمرکز بر بهبود جمعی به جای تفرقه بوده است.

سیاست‌ گذاران غربی به جای دنبال کردن سیاست‌ هایی که شکنندگی ایران را مفروض می‌ گیرند، باید دیپلماسی را در اولویت قرار دهند و از طریق مذاکراتی که به نگرانی‌ های متقابل، مانند گسترش سلاح‌ های هسته‌ ای و ثبات منطقه‌ ای می‌ پردازد، با ایران تعامل کنند. اقدامات تهاجمی می‌ تواند مذاکرات را از مسیر خود خارج کند و تلاش‌ های دیپلماتیک برای رسیدگی به برنامه هسته‌ ای ایران و احتمال بهبود روابط بین ایران و ایالات متحده را تضعیف کند. یک گام اشتباه نظامی نه تنها به تغییر نظام منجر نمی‌شود، بلکه خطر وارد شدن ایالات متحده در یک درگیری پرهزینه با عواقب گسترده را نیز به همراه دارد.

جمهوری اسلامی ایران، آن طور که تندروها همچنان استدلال می‌ کنند، خانه‌ ای پوشالی در انتظار فروپاشی نیست، بلکه ملتی است که قادر به مقابله با تهدیدات خارجی است. برای جلوگیری از اشتباهات محاسباتی گذشته، ایالات متحده باید با درک روشنی از انعطاف‌ پذیری ایران و تعهد به گفتگو به جای رویارویی، به این کشور نزدیک شود. تعامل با جمهوری اسلامی ایران از طریق دیپلماسی به جای رویارویی نه تنها محتاطانه، بلکه برای ثبات منطقه‌ ای امری ضروری است.(م.م)