تله تهران برای ترامپ
تله تهران برای ترامپ
نشنال اینترست؛ 18 فوریه (30 بهمن)
نویسنده: بهنام بن طالبلو
ایران به دنبال به دست آوردن اهرم فشار است در حالی که امیدوار است واشنگتن ضعف و ترس خود را به عنوان حسن نیت و خویشتنداری تفسیر کند.
تهران دامی برای دولت ترامپ پهن میکند. اظهارات اخیر رهبر ایران، [حضرت آیتالله] علی خامنهای، ایده مذاکره با آمریکا را رد یا حداقل اینطور به نظر میرسد که رد کرده است. پس از روی کار آمدن رئیسجمهور ترامپ، [حضرت آیتالله] خامنهای چراغ سبز برای گفتگوها نشان داد و با فشار تمام عیار مقاماتش که مذاکرات را ترویج می کرند، مخالفت نکرد.
پس چه خبر است؟
عقبنشینی و توازن گرایی [حضرت آیتالله] خامنهای ریشههای عمیقی دارد و در جریان مذاکرات هستهای در سالهای اوباما و بایدن کاملاً نمایان شد. [حضرت آیتالله] خامنهای قدرت را بدون پاسخگویی و مسئولیتپذیری میخواهد، و اغلب تصمیمات سیاسی بزرگی مانند معامله با ایالاتمتحده را منحرف میکند یا برای آن پیششرط میگذارد و احتیاط میکند. در حالی که اظهارات اخیر او فضای سیاسی را برای مانور در تهران به شدت محدود میکند، اما به این معنا نیست که جمهوری اسلامی گفتوگو نخواهد کرد.
[حضرت آیتالله] خامنهای که مشتاق بهرهبرداری از تمایل مکرر ترامپ برای توافق است، در واقع قیمت درخواستی را بالا میبرد و شرایط سختتری را برای توافق مطرح میکند در حالی که مقامات او به طرز محتاطانه ای دیپلماسی را مطرح میکنند. مذاکرات در اینجا وسیلهای برای حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران نیست، بلکه ابزاری برای کند کردن احیای تحریمهای فشار حداکثری و در عین حال کاهش شانس حمله رژیم صهیونیستی یا آمریکاست.
به هر حال جمهوری اسلامی نمیتواند چهار سال تحریمهای اقتصادی تشدید شده یا چشمانداز یک درگیری نظامی مستقیم را تحمل کند.
در خاورمیانه، تنها متحد دولتی ایران، رژیم اسد در سوریه، سقوط کرده است. به گفته وزیر امور خارجه این رژیم [سوریه]، گروههای نیابتی تروریستی آن، حماس و حزبالله، “ضربههای جدی متعددی ” را متحمل شدهاند.
در داخل، پدافندهای هوایی استراتژیک دوربرد ارائه شده توسط روسیه به ایران، به لطف یک عملیات نظامی موفق رژیم صهیونیستی، نابود شدهاند. بدتر از آن، تشدید بحران انرژی داخلی و ارزی این خطر را ایجاد میکند که جمعیت ناامید و مخالف نظام را برای اعتراض به خیابانها بازگرداند.(م.رجبی)
ایران به منظور جبران وضعیت خود، درحال فشار آوردن به چین، شریک استراتژیکش، است تا نفت تحریم شده بیشتری را خریداری کند و همچنین موجودی اورانیوم غنی شده خود را افزایش دهد- مواد شکافت پذیری که برای ساخت سلاح هسته ای نیاز است. همچنین گزارش ها حاکی از آن است که ایران به دنبال راه های سریع تری برای توسعه سلاح هسته ای است. درحالی که این اقدامات به عنوان ابزاری برای سودبردن در نظر گرفته می شود، ایران امیدوار است که آمریکا ضعف و ترس خود را به عنوان حسن نیت و خودداری برداشت کند.
درجایی دیگر، نمایندگان ایران در عراق از نوامبر 2024، ماهی که ترامپ دوباره به ریاست جمهوری انتخاب شد، به مواضع آمریکا در عراق یا سوریه حمله نکردهاند. شورشیان حوثی در یمن، که تهران- و به طور گزارش شده حتی چین- به آن تسلیحات داده است، به تازگی خدمه یک نفتکش را که بیش از یک سال پیش به گروگان گرفته بودند، آزاد کردند.
تهران همچنین یک زن مسن آلمانی-ایرانی را که به مدت چهار سال گروگان نگهداشته بود، آزاد کرد، از دور دیگری از «دیپلماسی گروگانگیری» با ایتالیاییها سود برد و جسد یک گروگان دوتابعیتی دیگر را که اعدام کرده بود، پس داد.
و اینجا یک تغییر نقش نهایی وجود دارد.
[دکتر] مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، برای خوشایند کردن چشمانداز مذاکره با شخص ترامپ، حتی سعی کرد از توطئه ایران برای کشتن او عقبنشینی کند و مدعی شد: «ما هرگز چنین چیزی را آغاز نکرده ایم و هرگز نخواهیم کرد». این درحالی است که گزارش های افبیآی طرحی از سوی ایران برای ترور ترامپ در سال 2024 را فاش کرده ومقامات نظامی ایران در سال 2023 تهدید به مرگ علیه او را تکرار کردند.
این تغییر موضع در همه مسائل مربوط به ترامپ، روشن ترین نشانه از احساس ناامیدی ایران است. دشمنی جمهوری اسلامی ایران با ترامپ ریشه عمیقی دارد، شاید بیشتر از هر رئیس جمهور دیگری در تاریخ آمریکا. دلیل این امر سهگانه است:
نخست، ترامپ رهبری غربی است که تابوی حمایت از مردم ایران را هرباری که آن ها به خیابان می آمدند تا علیه حاکمان روحانی خود اعتراض کنند، شکست. نظرات و توییت های قاطع ترامپ از سال 2017 تا 2020 به شدت با واکنش ملایم رئیس جمهور اوباما به اعتراضات 2009 که باعث شد معترضان فریاد بزنند:« اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما»، تضاد دارد.
پیش از ترامپ، حمایت غرب از معترضین، حتی اگر فقط لفاظی بوده باشد، مدتها تصور میشد که «زیان بار» است. پس از ترامپ، رهبران مخالف با قدرت بیشتری از مسند زورگویی استفاده کردند و حتی برای اقدامات قوی تر مانند تحریم ها فشار آوردند.
دوم، سیاست فشار حداکثری ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری او بسیار مؤثر بود، و مقامات ایرانی آن را از نظر اقتصادی ویرانگرتر از جنگ هشت ساله رژیم با عراق (1980-1988) نامیدند. ترامپ به سرعت و بهطور یکجانبه آسیبهای کلان اقتصادی به اقتصاد جمهوری اسلامی و صادرات نفت وارد کرد. این امر فرضیه رایج را که تحریم ها باید چندجانبه و مرحله ای باشند تا تاثیر واقعی داشته باشند را باطل کرد.
و سوم، ترامپ رئیس جمهور آمریکا کسی است که ماشه را علیه سرکرده نظامی ایران، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، [شهید] قاسم سلیمانی، کشید.[حضرت آیت الله] خامنهای قبلاً گفته بود: «کفش پای[شهید] سلیمانی هم بر سر قاتل او شرف دارد». این اقدام، که حتی دولت بوش ظاهراً از آن طفره رفت، یک عقب گرد راهبردی و روانی برای ایران بود. این مسئله ایران را در وضعیت نامتعادل قرار داد که تاثیرات آن به وضوح علیه رژیم صهیونیستی در خاورمیانه پس از 7 اکتبر مشخص شد.
به همه این دلایل، پیامها و درخواستهای درهمآمیخته ایران طعمهای برای نجات یک حکومت متزلزل است؛ نه نشانهای از تغییر واقعی در رفتار.
ترامپ میتواند به جای راه انداختن هیاهو برای انجام یک معامله بزرگ و از دست دادن قدرت و اهرم فشار، موقعیت مذاکره خود را با بهرهگیری از احساس ضعف فعلی جمهوری اسلامی تقویت کند. این امر را می توان با تشدید تحریم ها، به ویژه در مورد فروش نفت به چین، و در عین حال تشدید ترس تهران از اقدام نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی محقق کرد. در عین حال ما باید به صورت عمومی از بحث درباره مذاکرات خودداری کنیم. به عبارت دیگر، باید حکومت ایران فشار را احساس کند و تاکتیک فشار حداکثری آغاز شود.
بهنام بن طالبلو، مدیر ارشد برنامه ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD) است.(م.ن)