تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل

آیا آمریکا باید به ایران حمله کند؟ تهران میداند که در جنگ های نیابتی خود پیروز خواهد شد.

آیا آمریکا باید به ایران حمله کند؟ تهران میداند که در جنگ های نیابتی خود پیروز خواهد شد.

اون هرد؛ دوم فوریه ۲۰۲۴

روئل مارک گرچت

بازنشر شده در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD)

نمی توان انکار کرد که نیروهای نیابتی ایران هزینه مالی زیادی ندارند. حمایت نظام از شبه نظامیان متحد خود، از جمله حزب الله لبنان حماس و حوثی ها احتمالاً از چند میلیارد دلار در سال تجاوز نمیکند – شاید حتی کمتر با توجه به اینکه بسیاری از آنها منابع درآمدی خاص خود را دارند. به عنوان مثال حزب الله واردات را کنترل کرده و دارای یک سیستم خاص در جامعه شیعیان خارج از کشور در کشورهای در حال توسعه است.

چنین نیروهای نیابتی ای بسیار ارزان تر از ارتش متعارف خود ایران بوده و در درگیریهای متعدد منطقه نیز مفیدتر عمل می کنند. آنها همچنین از نظر سیاسی کمتر اختلاف نظر دارند. جنگهای خارجی ایران در میان جوانانی که قبلاً حکومت دینی را از طریق اعتراضات توده ای دچار چالش کرده اند. محبوب نیست. این امر به ویژه با توجه به اینکه ایران برای تکمیل حداقل نیمی از نیروهای مورد نیاز رده های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت اجباری متکی است دشوار است و استقرار طولانی مدت سربازان خشمگین در خارج یک استراتژی خطرناک است.

اما جنگ نیابتی نه تنها سیاست خوبی است بلکه برای حمایت از حکومت دینی ایران نیز ضرورت دارد. از آنجایی که مشروعیت مذهبی و سیاسی در داخل در بین نخبگان دچار چالش شده آنها این مشروعیت را در خارج از کشور جستجو کرده اند. روحانیون ایران زمانی که شبه نظامیان متحد هم جهادی های عرب سنی و هم ایالات متحده را در عراق شکست دادند. خوشحال بودند و وقتی به نجات حکومت بشار اسد در سوریه در سال ۲۰۱۲ کمک کردند نیز احساس آرامش کردند اگر خاندان اسد سقوط می کرد این ممکن بود باعث فروپاشی حکومت تهران شود. استراتژی ضد آمریکایی ضد صهیونیستی ایران تضعیف سنی ها می باشد که از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ در حال گسترش است.

اخیراً برای نخبگان سیاسی یهودی ستیز ایران ۷ اکتبر و جنگ غزه به مثابه پوشش قریب بی نظیری عمل کرده است. این اتفاق پاسخی به دیگر کشورهای منطقه است که پیش از این فکر میکردند که نمی توان یهودیان را به چالش جنگ کشید.

جنگ با افزایش تلفات غیر نظامیان فلسطینی و ویرانی های گسترده در نوار غزه ممکن است برای نظام روحانیون و محور مقاومت که اکثراً شیعه هستند به منزله ابزاری برای بازگشتن آنها به جایگاه خود نزد سنی های مومن و سکولار باشد.

اگر اسرائیل نتواند حماس را نابود کند و اگر پس از عقب نشینی اسرائیل این گروه مانند ققنوس دوباره از زیر آوار غزه بیا خیزد. ایران اعتبار موفقیت آمیز مقاومت در برابر صهیون و آمریکا را به دست خواهد آورد یک شورش طولانی مدت حماس – به احتمال قطعی در صورت اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل – به تهران یک گستره الهام بخش و وسیع از عملیات ارائه خواهد داد که قدرت در دستان اوست.

ضعف پاسخ ایالات متحده و اسرائیل ممکن است ایران را در جاه طلبی های هسته ای اش جسورتر کرده باشد. رهبر معظم ایران  حضرت آیت الله علی خامنه ای اکنون با وجود مشکل در نوار غزه میتواند تهران را به تشویق نیروهای نیابتی خود برای ضربات بیشتر اسرائیل و آمریکا سوق بدهد کند.

کشته شدن سه سرباز آمریکایی در اردن در حمله هواپیمای بدون سرنشین ممکن است شروع این اتفاق باشد.

با این حال بعید است که آمریکا به دنبال انتقام باشد. مداخله نظامی روحانیت ایران تاکنون نتوانسته حملات تلافی جویانه اسرائیل و آمریکا علیه ایران را تحریک کند و حداکثر منجر به حملاتی به شرکای عرب ایران شده است. دلیلش این است که واشنگتن و اورشلیم از تشدید تنش وحشت دارند – اول به دلیل ترس از وقوع یک جنگ همیشگی دیگر خاورمیانه .  دوم اینکه اسرائیل شک دارد که دفاع موشکی و نیروی هوایی اش بتواند از تل آویو در برابر حزب الله و ایران دفاع کند. در واقع ارسال موشک های تهران به دوستانش در لبنان ممکن است اسرائیل را از یک تهاجم زمینی دیگر برای تامین امنیت مرزهای نظام روحانیون ایران با سابقه تاریخی ای که ایین مذاهب شیعه و سنی وجود دارد باز دارد.

….

حوثی ها، شیعیانی که از نظر اعتقادی به سنی ها نزدیک هستند و زمانی توسط روحانیون ایران طرد شده بودند در این مبارزه ثبت نام کرده اند. و اکنون آنها برای ایالات متحده اسرائیل و متحدان اروپایی آنها در دریای سرخ شرایط سختی ایجاد می نمایند. اگرچه تهران احتمالاً بیش از هر کس دیگری از تشدید تنش میترسد اما نه واشنگتن و نه اورشلیم حاضر به بازی با این ترس ها با حمله مستقیم به ایران نبوده اند. ترور گاه به گاه دانشمندان هسته ای ایران و افسران ارشد سپاه پاسداران، از جمله سردار شهید قاسم سلیمانی واقعاً به حساب نمی آید. واشنگتن نیز هیچ تمایلی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی نشان نداده است، یعنی در جایی که جمهوری اسلامی هنوز از همه جا ضعیف تر است سوریه سردار پاسدار حسین همدانی که در نبرد که در نبرد

حلب در سال ۲۰۱۵ شهید شد، اغراق نکرد و گفت که برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی باید در سوریه و عراق مداخله کنیم.

با این حال، نه آمریکا و نه اسرائیل تمایلی به مسلح کردن سنی های سوریه ندارند. بازگشت جنگ داخلی سوریه خیلی وحشتناک است و حتی نمی توان به آن فکر کرد. بحران پناهجویان بود که جرقه ای زد تا احزاب پوپولیست راست گرای قدرتمند در سراسر اروپا برانگیخته شوند. این جنگ همینطور به رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان اسلام گرا، اهرمی فوق العاده در اتحادیه های این کشور داد. به نظر میرسد اورشلیم مایل به پرداخت بهای گزافی در غزه است. اما با توجه به اینکه عملیات غزه ممکن است برای همیشه اعتبار اسرائیل را در میان احزاب سیاسی چپ غربی تضعیف کند اورشلیم ممکن است بخواهد کار دشوارتر خنثی کردن حزب الله لبنان را بر عهده نگیرد. ذخیره عظیم موشک گروه از ایران می تواند تل اویو را مهار کند مهم نیست که نیروی هوایی اسرائیل و سیلوهای ضد موشکی آن پاتریوت چقدر سریع واکنش نشان میدهند. حزب الله تنها نیروی نیابتی ایران است که مقاومت می کند.

با این حال هنوز امکان تعطیلی نیروهای نیابتی ایران وجود دارد اما این امر مستلزم تعهدات نظامی قابل توجهی است. تصور هر سناریویی – به جز حمله مستقیم به ایران که در آن نظام روحانیون متوقف شده و دست از کار بکشد. دشوار است. اما هرحمله ای به ایران باید بسیار مخرب باشد زیرا حمله مستقیم غرب در صورتی که برنامه تسلیحات هسته ای ایران را سالم برجای بگذارد چندان منطقی نیست.

تخریب آن به شدت به جاه طلبی های نظام روحانی در خاورمیانه صدمه می زند و شاید آن را فلج کند.

بعید است که آمریکا علیرغم پاسخ مرگبار اخیرش در اردن در این مورد پا پیش بگذارد. پاسخ اشفته کاخ سفید به این موضوع مطمئناً نشان دهنده سردرگمی فکری مداوم دولت بایدن در مورد ایران از زمانی است که حضرت آیت الله خامنه ای تابستان گذشته توافق هسته ای دیگری را رد کرد جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «ما به دنبال جنگ با ایران نیستیم. ما به بررسی گزینه ها ادامه خواهیم داد ما میخواهیم این حملات متوقف شود.»

اما این حملات متوقف نمی شوند؛ آنها بیش از حد سرگرم کننده و از نظر استراتژیک مؤثر هستند: جمهوری اسلامی به قدرت مسلط در خاورمیانه تبدیل شده است. برای اینکه به حضرت آیت الله خامنه ای اعتباری که شایسته اوست بدهیم، باید بگوییم که او امکاناتی محدود داشته اما عالی بازی کرده است؛ حتی با حمایت روسیه و چین جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و اسرائیل از قدرتی برخوردار نیست اما با این حال حتی بزرگترین شاه صفوی عباس اول که عثمانی ها را در بین النهرین شکست داد، نیز نفوذی را که احضرت آیت الله خامنه ای اکنون از طریق گروهی از مردان جوان عرب کم سواد و ضعیف که شاید حتی یک فارس را هم ندیده باشند و احتمالاً هم هرگز هم با به ایران نگذاشته اند دارد نداشت.

تهران مطمئناً به فشار خود بر آمریکا و اسرائیل ادامه خواهد داد مگر اینکه ایالات متحده با اسرائیل با شدت بیشتری ایران را به عقب برانند. (نظام ایران ممکن است عملیات خود را متوقف کرده یا ادعا کند که نیروهای نیابتی خارج از کنترل او هستند – اما موفقیت آنها باعث تجاوز بیشترشان میشود. تصور نظام از خود به عنوان یک شاهزاده پارسی اسلام گرا که با امپریالیسم آمریکایی و صهیونیستی می جنگد نیز همینطور است. به تعبیر سرلشکر حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نظام ایران به دنبال جنگی نیست که ببازد.

در نتیجه اگر واشنگتن به حمله در اردن فقط با یک حمله هوایی دیگر علیه شبه نظامیان مورد حمایت ایران با حتی استقرار ایران در سوریه پاسخ دهد این احتمالاً محاسبات حضرت آیت الله خامنه ای را تغییر نخواهد داد. تنها چیزی به طور تکان دهنده ای متفاوت – حملات ایالات متحده علیه اهداف سپاه پاسداران در داخل ایران و تهدید آشکارا اعلام شده در مورد تشدید غیر قابل عبور آمریکا – شانس مناسبی برای متقاعد کردن روحانیون دارد که گذشته دیگر مقدمه نیست.

روئل مارک گرچت محقق مقیم بنیاد دفاع از دموکراسی ها و افسر سابق اهداف ایرانی در آژانس اطلاعات مرکزی است.