اتحادیه عرب- سوریه و قدرت نفوذ ایران
شورای آتلانتیک؛ ۱۶ می
اتحادیه عرب- سوریه و قدرت نفوذ ایران
نویسنده: دیوید داود
اتحادیه عرب بر این باور است که پذیرش مجدد سوریه ایران را از این کشور بیرون خواهد برد آنها اشتباه می کنند:
پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب یک اشتباه استراتژیک است روی کاغذ نه در عمل یاواقع ، منطق پشت چنین حرکتی درست به نظر میرسد در بهترین حالت دهه ،گذشته بیشتر کشورهای عربی امیدوار بودند که قیام ،سوریه رژیم بشار اسد را از کار بیاندازد و از قدرت خارجکند . همانطور که گرد و غبار روی آن درگیری نشسته است و آبها از آسیاب افتاد، آشکار است که این امیدها نابجا بوده است. خلاصه اسد پیروز شد.
واضح ترین مخالفت و اعتراض به پذیرش مجدد رژیم اسد در اتحادیه عرب – به اصطلاح اجتماع اتحادیه عرب – یک اعتراض اخلاقی است جنایات اسد در دهه گذشته او را از دیگر مستبدان زنده خاورمیانه متمایز کرده است. آنها میخواهند که رژیم اسد مطرود باقی بماند نه اینکه به آرامی به عنوان یک بازیگر بین المللی مشروع و عادی تلقی شود به هر حال اسد در جنگ داخلی سوریه با قتل عام صدها هزار نفر از مردم و شهروندان خود، زخمی کردن و شکنجه دهها نفر دیگر و آواره کردن میلیونها نفر دیگر پیروز شد پیروزی او که به خون آغشته است، درد و رنج بی اندازه ای را بر مردم سوریه وارد کرده است و اثرات آن می تواند برای دهه ها ادامه داشته باشد.
با این حال واقعیت و تاریخ به ندرت اجازه می دهد که دولت داری یا کشورداری تا این حد از نظر اخلاقی منظم و بی عیب و نقص باشد. کاردینال دو ریشلیو، وزیر ارشد فرانسه از ۱۶۲۴ تا ۱۶۴۲ در تدوین مفهوم دلیل وجودی خود ، اعلام کرد که «انسان جاودانه است نجات او اخروی است دولت جاودانگی ندارد نجات آن یا اکنون است یا هرگز به عبارت دیگردولتها، نه اعتباری دریافت می کنند و نه پاداشی در این زندگی و زندگی بعدی برای انتخاب رفتار اخلاقی صحیح آنها فقط برای انجام انچه لازم و ضروری است پاداش میگیرند تا حدی این موضوع در مورد سوریه صدق میکند.
واقعیت – و نتیجه جنگ داخلی سوریه – جهان عرب را با دو انتخاب روبرو کرد اول تحریم دائم اسد و اجازه دادن به تسلط جمهوری اسلامی ایران بر سوریه برای ادامه رشد و گسترش نفوذ خود در این میان این انزوای دیپلماتیک – همراه با محاصره مالی در قالب تحریم های آمریکا – از تجدید حیات یا بازسازی سوریه جلوگیری می کند مردم سوریه پس از آن همچنان از حکومت دیکتاتوری اسد و کمبودها و محرومیت های مختلف ناشی از جنگ ویرانگر او که با تحریم ها تشدید خواهد شد رنج خواهند برد. از سوی دیگر – این راهی است که جهان عرب انتخاب کرده است و می توان تلاش کرد تا اسد را با وعده هایی از تهران دور کرد و با مضایقه و سختگیری روابط خود را با او برقرار کرد تا مقابله ای با نفوذ کنترل نشده جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود
با این حال منطق زیربنای گزینه دوم _ بازگرداندن بشار اسد به مدار و حلقه کشورهای عربی – نادرست است و بر این فرض نادرست استوار است که به منظور دوری سوریه از تهران راهی برای جلب نظر بشار اسد و سوریه به عنوان یک رژیم مستقل وجود دارد.
اکنون می توان دیکتاتور سوریه را عملاً شهردار دمشق تلقی کرد که صرفاً با هدف جلب خشنودی جمهوری اسلامی ایران بر آن کشور حکومت میکند. مهم نیست که سوریه تا چه اندازه از حمایت اعراب برخوردار است، زیرا بشار اسد نمی تواند از جمهوری اسلامی ایران بخواهد که کشورش را با میل خود ترک کند به طور مثال اطمینان از اینکه سوریه به دست دشمن نیفتد یک موضوع وجودی برای جمهوری اسلامی ایراناست .
مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران، کشور سوریه را استان سی و پنجم خود توصیف کرده اند تا بر این موضوع تاکید کنند که فعالیت های ضد ایرانی در سوریه را هم تراز با ناآرامی های داخلی خود می دانند ایرانی ها نمی توانند به سادگی به بشار اسد اعتماد کنند زیرا مطمئن نیستند که بشار اسد بتواند کشور را بدون حضور و کنترل آنها حفظ کند .
علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران خون، گنج و سرمایه سیاسی زیادی را در سوریه سرمایه گذاری کرده است و آنها هرگز بدون درگیری این کشور را ترک نخواهند کرد. بشار اسد نیز نمی تواند آنها را به زور از خاک سوریه بیرون کند زیرا ارتش عربی سوریه او در جریان جنگ داخلی و درگیری های دیگر از بین رفته است در سال ۲۰۱۶ حزب الله لبنان و دیگر شبه نظامیان نیابتی و تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران بار سنگین نبرد با نیروهای مخالف سوری را متحمل شدند و کنترل جنگ در روی زمین را به دست گرفتند در مقابل ارتش عربی سوریه نقشی نمادین و فرعی بر عهده گرفته بود.
به همین دلیل است که تلاش ها برای بازگرداندن بشار اسد به اتحادیه کشورهای عربی – تلاش هایی که در اوایل سال ۲۰۱۶ توسط امارات متحده عربی انجام شد و اکنون با اشتیاق عربستان سعودی از اواخر مارس ۲۰۲۳ هدایت می شود _ بعید است که با موفقیت رو به رو شود امروزه مقدار کمی از سوریه مستقل باقی مانده است که بتوان با آن کار و همکاری کرد. مداخله اعراب در سوریه نیز نمی تواند این نقیصه را برطرف کند، زیرا بعید است که آنها بتوانند به اندازه جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی این کشور مداخله کنند.
یادآوری گفتگوی سال ۲۰۲۱ من و سامح شکری ، وزیر امور خارجه مصر در این باره گفت ما در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نمی کنیم اما جمهوری اسلامی ایران این کار را می کند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس، عملاً ، جهان عرب را به سمت تکرار رویکرد قدیمی خود در قبال همسایه سوریهیعنی، لبنان سوق می دهند رویکردی که هیچ نتیجه ای نیز در بر نداشته است این در حالی است که نفوذ جمهوری اسلامی ایران – از طریق نیروی نیابتی اش حزب الله – در بیروت کمتر از دمشق می باشد و دلیل آن ماهیت بیزانسی سیاست لبنان است. در هر صورت حزب الله لبنان از ثباتی که به واسطه کمک خلیج فارس به بیروت ایجادشد ، برای رشد در داخل لبنان استفاده کرد. می توان انتظار داشت که جمهوری اسلامی ایران در سوریه نیز همین کار را انجام دهد به ویژه اگر کمک ها برای بازسازی منجر به ورود به این کشور شود.
بشار اسد احتمالاً کاملاً از این وضعیت به طور کامل آگاه است و بعید است که به میل خود تلاشی در راستای جدا شدن از جمهوری اسلامی ایران و یا تضعیف منافع آنها در سوریه انجام دهد.
سابقه برخورد تهران با زیردستان سرکش خود مسلماً، وی را از انجام این گونه اقدامات منصرف خواهد کرد. بشار اسد به دلیل خارج شدن و عبور از خطوط به دلیل عدم ارائه امتیازات کافی ، در معرض خطر سرنگونی و مرگ قرار می گیرد و تهران مرگ او را به گردن اسرائیل خواهد انداخت _ همان کاری که حزب الله لبنان با رفیق حریری انجام داد و یا اینکه می توانند مسیری را انتخاب کنند که حوثی ها در رابطه با علی عبدالله صالح در یمن انتخاب کردند، جایی که آنها وی را خائن و مستحق مرگ اعلام کردند.
برای از بین بردن کنترل جمهوری اسلامی ایران بر این کشور نمی توان بهروسیه ،که بازیگر با نفوذ دیگری در سوریه است، اعتماد کرد از آنجایی که تهران به میل خود این کشور را ترک نخواهد کرد این امر مستلزم آن است که مسکو کل جنگ داخلی سوریه را مجدداً بررسی کند اما این بار آنها باید با دشمنی در ایران بجنگند که از مخالفان سوری مهیبتر است. در واقع، حتی قبل از درگیر شدن در اوکراین نیروهای روسیه بارها در مقابل جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتی آن در سوریه عقب نشینی کردند و نشان دادند که چه کسی در خاک سوریه دست برتر را دارد. مسکو باید این کار را انجام دهد حتی اگر منافعش در سوریه — مانند بقای بشار اسد حضور مسلحانه روسیه در سوریه و حفظ دمشق به عنوان هم پیمان نظامی _ تامین شده باشد.
بیهودگی و پوچ بودن شرط بندی بر روی اینکه روسیه می تواند استقلال بشار اسد از ایران را بازگرداند، با این واقعیت تشدید می شود که برای انجام این کار مسکو می بایست نیروهای زمینی خود را از جنگ در اوکراین که آن را جنگی وجودی میداند— جایی که ارتش روسیه اکنون در باتلاق فرو رفته _ منحرف کند تا با جمهوری اسلامی ایران بجنگد، بازیگری که به عنوان متحد اصلی آن در جنگ اوکراین به آنها کمک کرده است.
پیروزی بشار اسد در جنگ داخلی سوریه نباید بلیط او برای پذیرش مجدد در خانواده ملت های متمدن، از جمله در جهان عرب باشد. وی پیروزی خود را با سلاخی بی رحمانه صدها هزار نفر از مردم خود به دست آورد برقراری مجدد روابط با او درد و رنج آن دسته از سوری هایی که تحت رژیم او زندگی می کنند را کاهش نخواهد داد منفعت نهایی نه تنها نصیب اسد می شود بلکه به قدرتی که او را در کاخ ریاست جمهوری کنترل می کند و نگه داشته خواهد رسید؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران دیوید داود عضو غیر رسمی اندیشکده شورای آتلانتیک است وی تحلیلگر پژوهشی در حوزه حزب الله لبنان و سازمان اتحاد علیه ایران هسته ای (JANI) است. او پیش از آن نیز سمتی مشابه در بنیاد دفاع از دموکراسی ها داشت. دیوید قبلاً به عنوان کارمند در کاپیتول هیل کار می کرد و در مورد مسائل مربوط به خاورمیانه اسرائیل و ایران مشاوره می داد.