تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

اظهارات میر حسین موسوی و سناریوی های مطرح

طرح دو سناریو برای چرائی اخرین اظهارات منتشر شده از میر حسین موسوی

2

اظهارات میر حسین موسوی و سناریوی های مطرح

بنام خدا

در عاشورای 1401 سایت خارج نشین اصلاحاتی جنبش سبز اقدام به انتشار مطالبی منتسب به میر حسین موسوی نمود که مربوط به نوشته در مقدمه ایشان در کتابی است با موضوع بیداری عربی بوده و گویا در حال ترجمه به عربی است.

این مطلب که مربوط به یکسال پیش است موجب گردید واکنش هایی را در داخل کشور ایجاد نماید.

اینکه چرا این مطلب پس از یکسال اکنون منتشر شده است و اینکه در این مطلب دو مسئله از سوی میر حسین موسوی مطرح ولی تنها یک مورد آن بر جسته و به آن پرداخته شد و حتی تجمعاتی را باعث گردید ولی در یک مورد آن تقریبا یک سکوت رسانه ایی را بدنبال داشت جای سئوال و البته شاید نقد باشد.

در مورد اول که میر حسین موضوع سیاستهای منطقه ایی ایران در برابر داعش و خطرات ان را زیر سئوال برده و حتی فعالیتها و شهادت شهدای سردار را زیر سئوال برده بود. در این رابطه می توان گفت پاسخ خوب و حقی توسط مدعیان و مخالفین ایشان داده شده است اما چرا در مورد دوم یعنی موضوع موروثی شدن رهبری اینقدر وسعت سکوت درمورد ان زیاد و قریب به صددرصد است.

اظهارات میر حسین موسوی و سناریوی های مطرح

در این خصوص انچه می توان مطرح کرد؛ وجود دو نوع سناریو در این رابطه است.

سناریور تست و آزمایش:

همانطور که می دانیم رهبری در جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان تعیین و به مردم معرفی می گردند و تا زمانی که رهبری حائز شرایط در قانون اساسی بوده یا در قید حیات باشند به عنوان رهبر جمهوری اسلامی سکان دار نظام هستند. در غیر این صورت مجلس خبرگان رهبری می توانند فرد دیگری که از نظر انان حائز شرایط است را به عنوان رهبر به مردم معرفی کنند.

این موضوع اینکه سومین رهبر جمهوری اسلامی چه کسی است؛ موضوعی پنهانی نبوده بلکه آنچه پنهان گردیده نام افراد است. و لذا  تاکنون هرچه نام اعلام شده در حد گمانه زنی بوده و قرائنی قوی در اثبات معرفی این افراد هیچگاه مطرح نشده است.

موضوع رهبریت مجتبی خامنه ایی به عنوان رهبر سوم نظام جمهوری اسلامی گهگاه در محافل مختلف و در بین صاحب نظران و علاقه مندان به ایشان مطرح شده است تا انجا که در سال های نچندان دور در شبکه های اجتماعی اقداماتی در معرفی و صلاحیتشان مطرح شده است.

آنچه مسلم است جناب حجت الاسلام مجتبی خامنه ایی تاکنون هیچگونه سابقه آشکار و علنی در نشان دادن وجه سیاسی نداشته اند و بلحاظ دینی هم هیچگونه فرصتی در اختیار ایشان نبوده که در ان توانایی های ایشان به صورت عامه و وسیع مشاهده و محک بخورد.

اما برغم این موضوع با توجه به ظهور برخی اقدامات تبلیغی در سال های گذشته در شبکه های اجتماعی می توان گفت شخص ایشان در لایه هایی از جامعه دارای طرفدارانی هستند که البته این طرفداری یا هواداران می تواند به دو دسته موافق به طرح موضوع رهبری و مخالف آن باشد.

یکی از فاکتورهای اساسی برای طرح موضوع رهبریت در سطح گسترده، موضوع پذیرش و مقبولیت آحاد جامعه برای بیان موضع و سپس چگونگی واکنش مردم در سطح طیف های مختلف جامعه با این موضوع است.

لذا طرح موضوع از یک جهت دارای اهمیت بوده و از طرف دیگر چه کسی این موضوع را طرح کند که در صورت بروز واکنش منفی از سوی جامعه، ضربه سیاسی خاصی به مطرح کننده آن وارد نشود.

بهترین کسی که می تواند هر دو نقش را بخوبی بازی کند و لطمه جدیدی به او وارد نشود میر حسین موسوی است. فردی که چهره او در سال 88 بر همه طرف های درگیر در اختلافات سیاسی در داخل کشور روشن شد و نیازی به در معرض قرار گرفتن قضاوتی جدید نداشت. تا آنجا که برخی او را خائن و برخی قهرمان ملی می دانند. یعنی در اوج بودن در میان هر دو نظر.

بدین وسیله طرح موضوع در جامعه و در سطح موافقین و مخالفین جهت برآورد میزان مقبولیت رهبری جناب مجتبی خامنه ایی توسط اظهارات کسی که نیازی به قضاوت جدید ندارد، محک خواهد خورد؛ بدون اینکه نظام جمهوری اسلامی متحمل هزینه ایی در این رابطه شود.

بنابراین در صورت صحت این سناریو باید اذعان کرد  میر حسین موسوی بار دیگر بازی خورده سایرین گردیده است.

سناریوی پیشگیری توسط پیشگویی:

اقدامات و رفتارهای رئیس دولت دهم و اظهارات اخیر ایشان بر زدن مُهر تایید به بسیاری از اظهاراتی که در زمان انتخابات سال 88 از اردوگاه اصلاح طلبان و بخصوص میر حسین موسوی شنیده می شد؛ این ویژگی را به میر حسین موسوی داده که بتواند حتی در زمان حصر و پس از 12 سال مطالبی را عنوان نماید که با آن بایستی با تامل و تفکر و دقت برخورد نمود و هرگونه موضعه گیری درمورد آن را بسیار دقیق و حساب شده انجام داد.

برخورد دوگانه اردوگاه مخالفین به دو مطلب آمده در یک نوشته منتشر شده توسط ایشان که مربوط به یکسال پیش بوده این واقعیت را نشان می دهد که مخالفین نیز دچار پارادیم بوده و در نهایت با تضاد در برخورد با نوشته موسوی روبرو شده اند و نتوانسته اند رفتارهای خود را توجیه نمایند.

این سئوال مطرح است چرا در یک موضوع اظهارات موسوی اینقدر اهمیت دارد که حتی موجب برگزاری تجمعات خیابانی می شود ولی در موضوع دیگر، او را سیاستمداری از رده خارج و فراماسون خوانده شده و اظهاراتش با سکوت مخالفین همراه گردد.

این تضاد در رفتار مخالفین وی می تواند این سناریو را تقویت نماید که میر حسین موسوی اقدام به طرح موضوعی کرده است که از دو حالت خارج نیست یا موضوع جانشینی رهبری یا موروثی شدن آن صحت دارد یا صحت ندارد.

در صورت صحت (که مستلزم تغییر در قانون اساسی کشور خواهد بود) میر حسین موسوی ضمن اعلام مخالفت خود، با تحریک سیاسیون کشور، به مقابله با این موضوع رفته  و همچنین خود را به عنوان الگوی صادق و بی چون چرای سیاست ایران آنهم برای نسل جوانی که بسیاری از آنان وقایع سال 88 را ندیده و لمس نکرده اند معرفی نموده، تا شخصیت قهرمانی ملی او برای همیشه ماندگار شود و در نهایت جامعه سیاست زده ایران و طیف های مختلف آن در برابر امری پر ابهام و خلاف قانون اساسی فعلی قرار گیرند.

اما اگر صحت نداشته باشد (که به دلیل مشی مقام معظم رهبری دام ظله العالی بر اصرار در دور ماندن خانواده شان از فعالیت های سیاسی و حتی اقتصادی بسیار  محتمل است)  و با توجه به اینکه در کوتاه مدت و حتی میان مدت تصور این موضوع (یعنی جانشینی موروثی) به لحاظ ظرفیت ها و پیش بینی های آمده در قانون اساسی و حضور مجلس خبرگان که  در آن از طیف های مختلف حضور دارند، امکان پذیر نیست، میر حسین موسوی بدلیل شرایط سنی که احتمال مرگ وی در آینده نزدیک در حصر متصور است، هیچگاه مسئول اظهاراتی اینچنینی نبوده و پاسخگو به ملت نخواهد گردید و موضوع به ورطه فراموشی سپرده می شود.

مجید بهمنی

2 نظرات
  1. عابد می گوید

    امر به این بدیهی نمی تواند بر موسوی به عنوان یک سیاستمدار کارکشته پنهان بماند . یعنی وقتی حتی ادم های ساده در سطح خیابان و کوجه متوجه این هستند که طبق قانون اساسی این موضوع غیر ممکن است بایستی دلیلی باشد که که چنین حرفی می زند.
    لذا مطالبش را باید از پس ذره بین موضوعات جناحی … دید.
    البته شبیه همین قضیه یعنی ریاست جمهوری مادام العمر که در قانون اساسی پیش بینی نشده در اواخر دولت هاشمی هم مطرح شد که البته به جائی نرسید.
    لذا اینگونه دیدگاه ها بیخودی مطرح نمی شود.

  2. حمید می گوید

    ….عدم موضع گیری و بحث سیاسیون در یک مسئله باطل مثل جانشینی موروثی از نگاه مخصوصا حزب اللهی ها و همچنین چپی ها انقدر پیش پا افتاده و دم دستی هست که قابلیت بحث چندانی ندارد .حتی در همین تحلیل دلیل متقنی که چرا میر حسین یا همان حسین رهجو به این مسئله پرداخته و هیچ به مفهوم مطلق دلیلی هم وجود ندارد …. سازکارهای چهل سال انقلاب طوری طراحی شده که چنین چیزی میسر نمیشود .مثله این میمونه که مثلا بگیم مجلس طرح عدم‌کفایت نعوذ بالله رهبر را کلید زد اصلا چنین چیزی در ساختار اجرایی مجلس نه پیش بینی شده و نه قانون اجازه میدهد …….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.