تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل

رؤیای نتانیاهو جنگ آمریکا با ایران بود. این اکنون کابوس رژیم صهیونیستی است

رؤیای نتانیاهو جنگ آمریکا با ایران بود. این اکنون کابوس رژیم صهیونیستی است

میدل ایست آی؛ 5 اکتبر

نویسنده: جو گیل

رژیم صهیونیستی همزمان با بمباران لبنان و غزه، هرگز تا این حد منزوی نبوده است. تلاش 40 ساله بنیامین نتانیاهو برای جنگ با ایران اکنون وقوع یک فاجعه بیشتر را تهدید می‌کند.

به‌راستی‌که این باید لحظه‌ای از یک شادی شیرین برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی باشد. کار 40 ساله سرانجام به ثمر می‌رسد: هدف “نابودی” تمام “دولت‌های تروریستی” خاورمیانه نزدیک است .

نخست‌وزیر نتانیاهو حدود 40 سال است که یک استراتژی واحد را دنبال کرده است که او در کتابی به نام تروریسم: چگونه غرب می‌تواند پیروز شود (در حال حاضر 143 پوند یا 187 دلار در آمازون بریتانیا موجود است) در سال 1986 آن را به رشته تحریر درآورد .

نتانیاهو در آن کتاب تروریسم را به‌عنوان ” قتل عمدی و سیستماتیک ، معلول کردن و تهدید بی‌گناهان برای ایجاد ترس برای اهداف سیاسی” تعریف کرد – توصیف بسیار دقیقی ازآنچه که رژیم صهیونیستی در سال گذشته در غزه انجام داده و اکنون هم با لبنان انجام می‌دهد.

نظریه نتانیاهو در مورد « مبارزه با تروریسم » در درجه اول بر استفاده از زور متکی است. همان‌طور که او در یک جلسه استماع کنگره در سال 2002 در آستانه حمله آمریکا به عراق توضیح داد : “اگر شما صدام، رژیم صدام را از بین ببرید، من به شما تضمین می‌دهم که بازتاب‌های مثبت عظیمی در منطقه خواهد داشت.”

نماینده جان تیرنی که کمتر از اعتقاد بنیامین نتانیاهو به این باور که تغییر رژیم شکوفایی صلح و ثبات را در سراسر منطقه به ارمغان می‌آورد، متقاعد شده بود که صدای انتقادی‌تر ازآنچه که شما احتمالاً در کنگره متعصب امروز می‌شنوید وجود دارد، پاسخ داد: «آیا این حدس و گمان از طرف خودتان است یا مدرکی در این خصوص دارید؟»

نتانیاهو با خونسردی جواب داد: “در سال 1986 از من همین سؤال پرسیده شد. من کتابی نوشته بودم که در آن گفته بودم راه مقابله با رژیم‌های تروریستی، با ترور، اعمال نیروی نظامی علیه آنها است.”

تیرنی پاسخ داد “یعنی همان روشی که ما در افغانستان انجام دادیم؟”

وزیر خارجه وقت اسراییل ( رژیم صهیونیستی ) در پاسخ خاطرنشان کرد که: آنچه ما دیدیم چیز دیگری بود. «اول‌ازهمه، ما دیدیم که همه از افغانستان خارج شدند . دومین چیزی که دیدیم این بود که بسیاری از کشورهای عربی و کشورهای مسلمان تلاش می‌کردند در کنار آمریکا قرار بگیرند، تلاش می‌کردند با ایالات‌متحده آمریکا روابط خوبی داشته باشند.»

در افغانستان جنگ بیست‌ساله‌ای به راه افتاد که با شکست به پایان رسید. بااین‌حال، اظهارات نتانیاهو در مورد کشورهای عربی کاملاً خالی از لطف نبود. هر چه اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها خاورمیانه، از عراق گرفته تا لبنان، لیبی و سوریه را در هم شکستند، اما کشورهای عربی طرفدار غرب بیشتر به آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر می‌شدند.

انفجارها و فروپاشی‌ها

آنچه نخست‌وزیر نتانیاهو قبل از خونریزی و بدبختی حمله به عراق بیان کرد آشکارکننده شیوه کار ذهن او بوده و ارزش تکرار کردنش را دارد: به‌عنوان یک دلال مشهور املاک و مستغلات که می‌خواهد به هر وسیله ممکن زمین‌های بیشتری را به دست آورد.

«استفاده از قدرت مهم‌ترین چیز در پیروزی در جنگ علیه تروریسم است [در خصوص «تروریسم»، بخوانید مقاومت در برابر الحاق اسرائیل و امپریالیسم آمریکا را] . این مانند سه اصل املاک و مستغلات است (که در انگلیسی با حرف L آغاز می‌شود [location, location, location] :  مکان، مکان، مکان. سه اصل برنده شدن در جنگ علیه ترور (که در انگلیسی با حرف W آغاز می‌شود:[[winning, winning and winning  ) برنده شدن، برنده شدن و برنده شدن. هر چه پیروزی‌های بیشتری به دست آورید، دستیابی به پیروزی بعدی آسان‌تر می‌شود.

” اولین پیروزی در افغانستان پیروزی بعدی در عراق را بسیار آسان‌تر می‌کند. پیروزی دوم در عراق پیروزی سوم را بسیار آسان‌تر می‌کند، اما ممکن است ماهیت کسب آن پیروزی را تغییر دهد. ممکن است انفجارهایی رخ دهد. من آن را تضمین نمی‌کنم، آقای تیرنی، اما فکر می‌کنم این احتمال را بیشتر می‌کند.”

همان‌طور که مشخص شد، پس از تهاجم فاجعه‌بار به عراق و بعداً لبنان، در سال 2011 “انفجارهایی” در سراسر منطقه رخ داد. (م.م)

اینها برای رژیم صهیونیستی بدون خطر نبود ، اما ضدانقلاب‌هایی که به قیام‌ها پایان دادند تضمین کردند که هیچ نیروی بی‌ثبات کننده‌ای نخواهد بود که چشم‌انداز نتانیاهو از یک خاورمیانه بازسازی‌شده را تهدید کند .

درواقع ، دستور پس از سال 2011 بیشتر طرفدار رژیم صهیونیستی بود تا آنچه قبل از آن بود . این استراتژی در توافقات عادی‌سازی سال 2020 با چهار کشور عربی به اوج خود رسید که بدون هیچ‌گونه امتیازی در مورد خواسته‌های فلسطینی‌ها برای تعیین سرنوشت خود اجرا شد .

سپس ، همه‌چیز به هم‌ریخت .

دروازه‌های جهنم

استراتژی بنیامین نتانیاهو برای مهار مسئله فلسطین از طریق محاصره غزه و مشارکت تشکیلات خودگردان در استعمار تدریجی کرانه باختری ، درحالی‌که به دنبال عادی‌سازی معاملات با کشورهای عربی بود ، در 7 اکتبر پایان یافت . از 8 اکتبر ، به دنبال حملات حماس ، نتانیاهو و متحدانش سیاست جنگ همه‌جانبه علیه فلسطینی‌ها و تسریع استعمار در سرزمین‌های اشغالی را در پیش گرفتند .

با ترور اخیر [شهید] حسن نصرالله ، نتانیاهو دروازه‌های جهنم را گشود . با کشته شدن رهبر حزب‌الله در چنین شیوه‌ای گستاخانه و بی‌پروا ، با استفاده از ده‌ها بمب یک تنی آمریکا برای از بین بردن یک بلوک کامل ، و همچنین کشته شدن یکی از رهبران ارشد ایران در همان حمله ، پاسخ ایران فقط موضوع زمان بود و دیر و یا زود اتفاق می‌افتاد .

به گفته عبدالله بوحبیب ، وزیر امور خارجه لبنان ، [شهید] حسن نصرالله درست قبل از ترور خود با آتش‌بس موافقت کرده بود و دولت لبنان به آمریکا و فرانسه اطلاع داد و آنها نیز به‌نوبه خود گفتند که نتانیاهو با این طرح موافقت کرده است .

اما این‌یک دروغ بود . رهبر ایران چند روز پیش از مرگ [شهید] حسن نصرالله به او هشدار داده بود که رژیم صهیونیستی قصد کشتن او رادارند و از وی خواسته بود به ایران فرار کند .

نتانیاهو در سخنرانی هفته گذشته در برابر سازمان ملل متحد ، در روزی که برای حمله به [شهید] حسن نصرالله موافقت کرد ، به اعضای جمع شده سازمان ملل گفت که این سازمان جهانی ” باتلاقی از صفرای یهودستیزانه”، “خانه تاریکی” و چمن خانگی برای فلسطینی‌ها است .

درحالی‌که نمایندگان با انزجار از مجلس خارج شدند و یک سالن عمدتاً خالی را ترک کردند ، او با لحنی پرطمطراق و مطمئن اعلام کرد: « ما داریم برنده می‌شویم .» استراتژی « برنده ، برنده ، برنده » کمتر ازآنچه او 22 سال قبل ادعا کرده بود مؤثر به نظر می‌رسید . این شاید به این دلیل بود که پس از یک سال ویرانی کامل و ده‌ها هزار کشته ، رژیم صهیونیستی حتی به‌طور قاطعی در غزه پیروز نشد .

اینجا همان مکانی بود که او 40 سال قبل به‌عنوان سفیر در آن نشسته بود ، زمانی که فلسطین هیچ صندلی نداشت . اما از ژوئن  2024 ، این کشور عضو کامل سازمان ملل بوده و توسط 146 کشور از 193 کشور عضو ، به‌عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته‌شده است . مجمع عمومی سازمان ملل متحد ماه گذشته قطعنامه‌ای را تصویب کرد که در آن خواستار پایان دادن به اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ظرف 12 ماه آینده شد . دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) نیز در ماه ژوئیه همین حکم را صادر کرد . زمان رژیم صهیونیستی تمام‌شده است .

نتانیاهو هنوز یک برگ برنده خود را دارد : ایالات‌متحده آمریکا و عرضه بی‌حدوحصر سلاح و پوشش دیپلماتیک . همانطور که اوری گلدبرگ تحلیلگر رژیم صهیونیستی می‌گوید ، برای رژیم صهیونیستی ، بقیه جهان وجود ندارد ، فقط این رژیم وجود دارد . این‌یکی به‌علاوه ایالات‌متحده و تعداد انگشت‌شماری از متحدان ، در برابر کل جهان است .

نتانیاهو پس از مقایسه جنگ هفت جبهه رژیم صهیونیستی با فتح که موسی به قومش در هنگام ورود از دشت موآب [ ناحیه‌ای تاریخی که در شرق دریای مرده و در جنوب غربی اردن امروزی قرارگرفته ‌است ] به کنعان دستور داد ، گفت: « هیچ جایی وجود ندارد که دست بلند رژیم صهیونیستی نتواند به آن برسد . » هفت جبهه‌ای که او با نقشه‌های کارتونی خود شناسایی کرد غزه ، یهودیه و سامره ( کرانه باختری اشغالی ) ، لبنان ، یمن ، عراق ، سوریه و ایران بودند . رژیم صهیونیستی در حال جنگ با نیمی از خاورمیانه است .

تغییر برگشت‌ناپذیر (قدم درراه بی‌بازگشت و جبران‌ناپذیر گذاشتن)

کجایند تمامی آن کشورهای مسلمان و عربی که نتانیاهو 22 سال پیش قول داده بود که در کنار آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ علیه این‌همه دشمن مشتاق باشند و جانبداری کنند ؟ (م.ر)

حتی کشورهای طرفدار اسرائیل [رژیم صهیونیستی] مانند امارات متحده عربی ، عربستان سعودی و بحرین به‌طور قطعی از نزدیکی بیش‌ازحد به اسرائیل [رژیم صهیونیستی] ، رژیمی که در حال ویران کردن غزه می‌باشد و به لبنان حمله می‌کند اجتناب می‌کنند .

این اتفاق شاید تنها یک ضربه کوچک به اسرائیل [رژیم صهیونیستی] باشد، و هنگامی‌که بنیامین نتانیاهو یک “پیروزی” دیگر را به دست آورد، آنها دوباره به‌صف حامیان او خواهند پیوست . اما هیچ تضمینی در خصوص به دست آوردن این پیروزی وجود ندارد . روزهای اولیه جنگ لبنان حاکی از آن است که استراتژی بریدن سر [ کنایه از ترور رهبر حزب‌الله لبنان ]، ظرفیت حزب‌الله برای واردکردن آسیب‌های مرگبار و وادار کردن نیروهای اسرائیلی به عقب‌نشینی را کاهش نداده است . باتلاق لبنان هنوز می‌تواند رویاهای نتانیاهو را در خود ببلعد .

و بعد نوبت جمهوری اسلامی ایران است . بنیامین نتانیاهو بیش از هر زمان دیگری به رؤیای دیرینه خود برای ایجاد جنگ منطقه‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات‌متحده آمریکا نزدیک شده است . این اتفاق باید لحظه پیروزی وی باشد . اسرائیل [رژیم صهیونیستی] با نمایش قدرت وحشیانه‌اش در غزه، لبنان و تهران (با ترور شهید اسماعیل هنیه در ماه ژوئیه) ، منطقه و جهان را شوکه و حیرت‌زده کرده است، اما آیا می‌توان گفت که مطمئناً اکنون زمان پیروزی نتانیاهو می‌باشد ؟

جمهوری اسلامی ایران با 180 موشکی که علیه تل‌آویو شلیک کرد و پایگاه‌های نظامی آن‌ها را در یک حمله هدفمند موردحمله قرارداد، نشان داده است که می‌تواند پاسخ اقدامات اسرائیل [رژیم صهیونیستی] را بدهد . با توجه استراتژی اسرائیل در خصوص نسل‌کشی در غزه ، عدم وجود تلفات غیرنظامیان در حمله ایران به‌عنوان یک شکست تلقی می‌شود، اما مطمئناً این اقدام آن‌ها عمدی بوده است .

تنها یک روز پس از حمله موشکی ایران علیه اسرائیل [رژیم صهیونیستی] ، شاهزاده فیصل بن فرحان ، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در دیدار با رئیس‌جمهور ایران در دوحه گفت : ما قصد داریم کتاب اختلافات با جمهوری اسلامی ایران را برای همیشه ببندیم . این خاورمیانه ،  «خاورمیانه جدیدی» نیست که نتانیاهو مدت‌ها برای آن کارکرده است . این کابوس اسرائیل [رژیم صهیونیستی] است . پوچ و تهی بودن قدرت نظامی اسرائیل (مهم نیست چند نفر را بکشد) ، و این واقعیت که اسرائیل [رژیم صهیونیستی] در انزوای کامل قرار دارد ، اکنون برای همه روشن‌شده است .

برای بنیامین نتانیاهوی قمارباز، یک جنگ تمام‌عیار در خاورمیانه ممکن است آخرین شانس او باشد. از زمان ترور [شهید] سید حسن نصرالله ، آن‌ها از روبیکون عبور کرده اند و راهی برای بازگشت ندارند. *[ گذر سزار از روبیکن در ژانویه ۴۹ پیش از میلاد منجر به آغاز جنگ داخلی روم شد و درنهایت به انتصاب سزار به منصب دیکتاتور و سپس ظهور امپراتوری روم به‌جای جمهوری روم پس از قتل وی انجامید. امروزه جمله «گذر از روبیکن» کنایه‌ای است که اشاره به گذشتن از یک نقطه بی‌بازگشت و جبران‌ناپذیر دارد. ]

اما نتانیاهو ، ژولیوس سزار نیست و رودخانه لیتانی همچنان ممکن است مکانی باشد که نابودی اسرائیل را رقم می‌زند .

جو گیل به‌عنوان روزنامه‌نگار در لندن، عمان، ونزوئلا و ایالات‌متحده برای روزنامه‌هایی ازجمله فایننشال تایمز، مورنینگ استار و میدل ایست آی کارکرده است. کارشناسی ارشد او در رشته سیاست اقتصاد جهانی در مدرسه اقتصاد لندن بود. (م.ک)