سوالی که فراموش میکنیم بپرسیم وقتی ایران هسته ای شد چگونه با این مسئله کنار بیاییم؟
سوالی که فراموش میکنیم بپرسیم وقتی ایران هسته ای شد چگونه با این مسئله کنار بیاییم؟
میل: ۷ فوریه ۲۰۲4
نوشته اریک مندل
آمریکایی ها در حال بحث هستند که آیا حملات تلافی جویانه پرزیدنت بایدن علیه نیروهای نباتی ایران برای کشتن سه پرسنل نظامی آمریکا، ایران را بازداشته است یا نه. اما آنها سوال اشتباهی می پرسند.
مناقشه کنونی در بهترین رویکرد تاکتیکی برای بازدارندگی نظام تکنوتراتیک و سپاه پاسداران آن متمرکز است. اردوگاه بایدن بر این باور است که یک حمله قابل توجه نظامی به ایران ارزش خطر درگیر کردن آمریکا در یک جنگ تمام عیار را ندارد. گزینه جایگزین و غیر قابل پیش بینی برای دولت حمله مستقیم به جمهوری اسلامی و بازگرداندن تمام تحریم ها برای جلوگیری از انتشار بیشتر خشونت ها است که در حال حاضر در خاورمیانه در جریان است.
همانطور که یکی از سرمقاله های وال استریت ژورنال می گوید: ازمون واقعی این خواهد بود که آیا این حملات و اقدامات مخفیانه ایالات متحده، مانند حملات سایبری ایران را باز دارند یا خیر؟ حاکمان تهران پشت این شبه نظامیان هستند و تاکنون هیچ بهایی برای کمک به کشتن آمریکایی ها پرداخت نکرده اند.
اما این استدلال اگرچه در کوتاه مدت بسیار مهم است. اما صرفاً یک تصمیم تاکیکی است. این سیاست استراتژیک بلند مدت آمریکا در قبال ایران و توانایی آمریکا برای نفوذ در خاورمیانه را نادیده می گیرد.
برای بیان موضوع تصور کنید اگر ایران قبلا یک دستگاه هسته ای را با موفقیت آزمایش کرده بود. این وضعیت چگونه متفاوت بود. در آن صورت، چند سوال راهبردی وجود خواهد داشت با دانستن اینکه ایران دارای تسلیحات هسته ای است. چگونه پاسخ خواهیم داد چگونه یک ایران هسته ای گزینه های ما را محدود می کند و منافع و متحدان ما را تضعیف می نماید و اگر به ایران اجازه دهیم به قدرت هسته ای تبدیل شود متحدان ما در سراسر جهان چگونه در مورد ما فکر خواهند کرد؟
این پرسش ها اکنون در اخبار مطرح نیستند؛ زیرا همه خواسته ها به جنگهای اسرائیل با حماس و حزب الله است. حتی در شرایطی که ایران برنامه هسته ای خود را سرعت می بخشد. همانطور که بن کاسپیت نزدیک به یک سال پیش در المانیتور نوشت ژنرال مارک میلی به کنگره گفت که ایران میتواند مواد شکافت پذیر کافی برای چهار با پنج بمب هسته ای در کمتر از دو هفته بسازد. اما بخشی از شهادت او که واقعاً تشکیلات دفاعی اسرائیل را حیرت زده ساخت. ادعای میلی بود مبنی بر اینکه وقتی ایران اورانیوم با درجه نظامی کافی تولید کننده می تواند ظرف چند ماه دیگر یک سلاح هسته ای بسازد.
را فائل گروسی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در ماه دسامبر گفت که بازرسان و افزایش تولید اورانیوم بسیار غنی شده در هر دو تاسیسات اصلی هسته ای ایران را تایید کردند.
قبل از ۷ اکتبر، نگرانی اصلی آمریکا در خاورمیانه برنامه هسته ای ایران بود. امروزه ما بر یافتن راهبرد تاکتیکی مناسب برای بازدارندگی نیروهای نیابتی ایران بدون کشاندن آمریکا به جنگ منطقه ای دیگر تمرکز میکنیم چیزی که ما نمی بینیم این است که چشمانمان از برنامه هسته ای ایران که به سرعت در حال توسعه است دور شده است. همان چیزی است که رهبر معظم ایران حضرت آیت الله علی خامنه ای برنامه ریزی کرده است. فقط دانستن اینکه ایران می تواند در هر زمانی که بخواهد بمب داشته باشد، گزینه های آمریکا را تغییر می دهد.
اهداف ایران انقلابی؛ همواره بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه، نابودی اسرائیل و تسلط بر همسایگان سنی خود بوده است. سلاح های هسته ای از این نظر قواعد بازی را تغییر می دهند و خیلی زودتر از آنچه فکر کنید ظاهر خواهند شد. سیاستمداران آمریکایی به ندرت برای آینده برنامه ریزی میکنند و ترجیح میدهند تا از تصمیم گیری های نتیجه گرا که می توانند ما را وارد جنگ بی پایان دیگری از لحاظ سیاسی امنیتی کند، اجتناب کنند.
اما اگر درعمل این روش به انتهای راه رسیده باشد چه؟
اگر ایران از استانه ای عبور کرده باشد که دیپلماسی دیگر نتواند به آن وضعیت رسیدگی کند چه؟
تمایل اوباما و بایدن برای توقف موقت در توسعه هسته ای خود و خروج ترامپ از توافق هسته ای بدون برنامه جایگزین به منافع آمریکا خدمت نکرده است. همانطور که رسانه الجزیره گزارش داده گزارش محرمانه از آژانس بین المللی انرژی اتمی که ماه گذشته منتشر شده نشان داد که ذخایر تخمینی اورانیوم غنی شده ایران به بیش از ۲۲ برابر حد تعیین شده در توافق سال ۲۰۱۵ بین تهران و قدرت های جهانی رسیده است.
ما میدانیم که ایران میتواند در عرض چند هفته اورانیوم غنی شده کافی برای چندین سلاح هسته ای و توانایی رساندن کلاهک هسته ای به هر نقطه از منطقه را با زرادخانه عظیم موشکهای بالستیک خود تولید کنند تنها چیزی که به آن مطمئن هستیم که آنها فاقد آن هستند. آخرین مرحله برای تسلیح سازی است. یعنی تبدیل کار اورانیوم غنی شده به فلزی که می تواند بر روی کلاهک گروی روی موشک نصب شود. عملی که به راحتی میتواند در یک فضای کوچک انجام داد.
حال سوال این است که آیا آمریکا میتواند با ایران هسته ای بدون شبکه نیابتی اش، زندگی کند؟
ایران یک بازیگر دولتی منطقی به معنای غربی نیست اما از منظر یک قدرت اسلامگرای شیعه هژمونیک، رفتارش منطقی است. کارشناسان سیاست خارجی آمریکا فراموش میکنند که پاشنه آشیل ایران نیاز آن به بقای نامحدود به هر قیمتی است.
عدم اجرای تحریم ها با ترسو بودن آمریکا برای حمله به دارایی های هسته ای نظامی با اقتصادی ایران، آمریکا را برای مقام معظم رهبری مانند یک ببر کاغذی جلوه می دهد که بیش از حد جان بر است که تا آخرین قطره خون عربی خود، یعنی نیروهای نیابتی در سوریه، لبنان، عراق و یمن بجنگد
جمعیت ایران ۲۵ درصد غیر فارس هستند و بسیاری از ۵۵ درصد اکثریت فارسی دوست دارند از دست این نظام رها شوند با این حال، ما تغییر نظام را از طریق مردم ایران از روی میز برداشته ایم، اگرچه این بهترین کارت سیاست خارجی استراتژیک و اخلاقی ما است.
بنابراین در حالی که بحث میکنیم که آیا اعتصابات علیه نمایندگان ایران (تحریم انتخابات) به اندازه کافی برای منصرف کردن روحانیون از حمایت از شبکه نیابتی خود کافی است یا نه؟ باید مکث کنیم و دوباره این سوال را طرح کنیم در کوتاه مدت چگونه با ایرانی که در آستانه یک زرادخانه هسته ای که رقیب کره شمالی باشد برخورد خواهیم کرد؟
دیپلماسی فقط با یک تهدید نظامی معتبر کار میکند. اگر به دیپلماسی به عنوان راهی برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران اعتقاد دارید در این صورت ممکن است یک کمپین نظامی محدود که داراییهای ایران در ایران را هدف قرار دهد، تنها انتخاب باشد.
اریک آر مندل مدیر شبکه اطلاعات سیاسی خاورمیانه و سردبیر ارشد امنیتی گزارش اورشلیم است.