سیاست آمریکا در قبال ایران در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ
سیاست آمریکا در قبال ایران در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ
مرکز چانکیا؛ 28 دسامبر(8 دی)
نویسنده: سپهبد سید عطا حسنین
زمانی که دونالد ترامپ برای اولین بار به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده در ژانویه 2017 به قدرت رسید، واضح بود که او ایران را هدف قرار خواهد داد و از طریق استراتژی دیپلماسی و اجبار بر روی تغییر نظام کار خواهد کرد، بدون اینکه لزوماً بخواهد به اقدام بالستیک نظامی دست بزند. این دقیقاً همان کاری است که او انجام داد. او در ماه می 2018 آمریکا را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که به توافق هسته ای ایران نیز معروف است، خارج کرد. این اقدام با هدف تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره مجدد در این توافق و رسیدگی به سایر نگرانی های آمریکا انجام شد.
خروج دونالد ترامپ از توافق منجر به کاهش حمایت ایران از تروریسم نشد و ترامپ را وادار ساخت تا درخواست تروریستی خواندن این کشور را بدهد. این واقعیت که نیروهای نیابتی ایران، در سراسر شام پخش میشوند، تا عمق جنوب یمن پیش رفتند و به آن قدرت نامتناسبی دادند، خشم ایالات متحده را نیز برانگیخت. حاکمیت دینی ، فقدان دموکراسی و حقوق بشر مشکوک، به ویژه در رابطه با زنان از سوی جمهوری اسلامی ، همه جنبه هایی بود که برای تشکیلات ایالات متحده و مسیر انتخابی آن برای نزدیک کردن بیشتر جهان به ایدئولوژی لیبرال دموکراسی، منزجرکننده بود.
بسیاری از کشورهای دیگر نیز به طور مشابه علیه هژمونی ایالات متحده که در گذشته خنثی شده بود، وجود داشتند که لیبی جدیدترین آنها بود. برخی، گرایشهای ایدئولوژیک داشتند که با منافع ایالات متحده مطابقت نداشت، اما پیگیریهای سیاسی آنها هیچ تهدید بزرگی برای منافع ایالات متحده ایجاد نکرد. در میان آنها پادشاهی عربستان سعودی و چندین کشور دیگر خلیج فارس به جز مصر بودند. اما اساساً این ایران و گروههایش بودند که از سوی دستگاههای آمریکایی به عنوان یک تهدید تلقی میشدند.
روابط ایران و آمریکا در دوران پیش از 1979
قبل از پرداختن به درک تهدید، همانطور که در دولت اول ترامپ مشاهده شد و احتمالاً در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ نیز مشاهده می شود، بهتر است این مسئله بررسی شود که چگونه روابط شکوفا شده ایران و ایالات متحده از دهه 50 تا 70 به یکی از رقابت های مرگبار در روابط بین المللی تبدیل شد. تا سال 1979 ایران و ایالات متحده از یک رابطه همکاری سالم برای منافع متقابل برخوردار بودند. ایران تامین کننده اصلی نفت ایالات متحده و متحدانش بود و این رابطه جریان پایدار منابع انرژی را در دوران اتکای جهانی به نفت خاورمیانه تضمین کرد. شاه از درآمدهای نفتی برای نوسازی اقتصاد ایران استفاده کرد و شرکتهای آمریکایی از قراردادهایی در زیرساختها، دفاع و صنعت سود بردند.
ایالات متحده به ایران تسلیحات پیشرفته فروخت و این کشور را به یکی از بزرگترین دریافت کنندگان تسلیحات آمریکایی در این دوره تبدیل کرد. رژیم شاه برای ایالات متحده یک «پلیس» منطقهای محسوب میشد که پس از خروج بریتانیا در اوایل دهه 1970، وظیفه حفظ ثبات در خلیج فارس را بر عهده داشت. بیش از هر چیز دیگری، حکومت استبدادی رضا پهلوی، شاه ایران بود که به سرنگونی او توسط یک انقلاب مردمی انجامید که دو مضمون بر آن حاکم شد.(م.ب)
برنامه موشکی بالستیک در مسیر خود باقی ماند و در زمان مناسب جمهوری اسلامی ایران نیز به یکی از کشورهای پیشرو جهان در تولید و صادرات پهپاد تبدیل شد. اقدامات پیشگیرانه دیپلماتیک این کشور تضمین کرد که روابطش با چین و روسیه همچنان ثابت بماند. جمهوری اسلامی ایران با تقویت روابط خود با چین و روسیه، از جمله از طریق توافق راهبردی مهم ایران و چین و همکاری اقتصادی و نظامی نزدیکتر با روسیه، تا حدی در برابر تحریم های آمریکا ایستادگی کرد. این مشارکت ها راه هایی را برای کاهش تأثیرات اقتصادی و سیاسی کمپین ایالات متحده در اختیار ایران قرار داد .
پیکربندی عجیب و پیچیده دشمنی ها و شراکت ها در خاورمیانه تضمین می کرد که کارزار ایران با حضور شبه نظامیان شیعه عراقی علیه داعش به خنثی کردن خطرناک ترین گروه تروریستی اسلامگرای سنی کمک می کند و در نتیجه این اقدامات به ایالات متحده و چندین کشور دیگر که طرفدار آمریکا هستند نیز کمک کرد.
وضعیت فعلی
در کنار آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، ما تقریباً شاهد فروپاشی توانایی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران با از بین رفتن گسترده رهبری حماس و حزب الله به دست نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) بوده ایم. سقوط رژیم بشار اسد در سوریه عملاً نفوذ ایران را از بخش عمده ای از شام قطع کرده است. هیئت تحریر شام (HTS) که قدرت را در سوریه به دست گرفته است، یک سازمان سنی است که هنوز ماهیت واقعی خود را نشان نداده است.
به نظر میرسد تماسهای اولیه ایالات متحده آمریکا با هیئت تحریر شام نشان میدهد که آن ها مایل نیستند راه داعش را طی کند و در واقع سوگند یاد کرده که در برابر عناصر رادیکال که در ایجاد هرج و مرج و آشفتگی در شام هستند اقداماتی انجام دهد. ترکیه هنوز وضعیت را زیر نظر دارد تا ارزیابی کند که آیا هیئت تحریر شام HTS اقدامی در برابر نیروهای شورشی کرد خواهد انجام خواهد داد یا خیر. ایران تا حد زیادی تضعیف شده است و توانایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای اجرای یک کمپین موثر توسط نیروهای نیابتی خود ممکن است دور از ذهن باشد. روسیه منتظر مانده تا ببیند در آینده چه اتفاقی رخ می دهد و تنها می خواهد حضور خود را در بندر لاذقیه و پایگاه هوایی حمیمیم در سوریه حفظ کند در حالی که عمیقاً درگیر جنگ اوکراین است.
در داخل کشور، از دست دادن یک متحد کلیدی مانند اسد، روایت جمهوری اسلامی از مقاومت منطقهای را تضعیف میکند و میتواند نارضایتی داخلی را تشدید کند. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر با چالشهای اقتصادی و اعتراضهای عمومی مواجه است، به ویژه با توجه به منابع قابل توجهی که برای حمایت از اسد سرمایهگذاری شده بود، ممکن است با انتقادهای فزایندهای نسبت به مداخلات خارجیاش مواجه شود.
گزینه های ترامپ
دولت دوم ترامپ احتمالاً با وضعیت سردرگمی استراتژیک در خاورمیانه مواجه خواهد شد. دونالد ترامپ قبلاً اعلام کرده بود که “سوریه محل جنگ و مبارزه ما نیست”. بنابراین او چگونه به رابطه با ایران برخورد خواهد کرد؟ واضح است که این رویکرد را نمی توان از وضعیت بقیه خاورمیانه جدا کرد. در واقع او سه گزینه دارد. (م.ک)
اولاً روحانیت ایران را به قدرت رساند و ثانیاً در نتیجه مورد اولی، سلطه آشکار اسلام شیعه بر گفتمان ایدئولوژیک و کلامی ملت به وجود آمد.
رهبران جدید ایران به دلیل حمایت آمریکا از شاه مخلوع و حمایت آن از دولت اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] بدون هیچ تلاشی متناسب برای یافتن راه حلی عادلانه برای مشکل فلسطین ، موضعی شدیداً ضد آمریکایی اتخاذ کردند. جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک حکومت مذهبی شیعه، در مخالفت مستقیم با عربستان سعودی سنی مذهب و شیخ نشین های خلیج فارس، بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه، ضد اسرائیلی [ رژیم صهیونیستی ] بودن را انتخاب کرد. بنابراین، رهبری مبارزه با اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] را در برابر موضع نسبتاً ضعیف ضد اسرائیلی بسیاری از کشورهای عربی به عهده گرفت. و این امر در تضاد مستقیم با منافع ایالات متحده آمریکا بود.
این روابط در نتیجه گروگان گیری 54 آمریکایی توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران پس از یورش دانشجویان به سفارت ایالات متحده در تهران در 4 نوامبر 1979 رو به وخامت گذاشت . و این وخامت روابط و خصومت میان دو کشور طی چهل سال آینده و تا امروز ادامه داشته است.
تهدید ایران
تهدید جمهوری اسلامی ایران همیشه از دو زاویه مورد توجه و اهمیت بوده است. برنامه موشک بالستیک و جاه طلبی های تسلیحات هسته ای آن از یک سو، و نقش آن در حمایت از گروه های تروریستی که به عنوان گروه های نیابتی آن در بخش های عمده خاورمیانه عمل می کنند، از سوی دیگر، قدرت استراتژیک نامتناسبی را فراهم می کند. ایالات متحده همیشه احساس کرده است که تنها تغییر نظام در تهران است که ایران را با منافع ایالات متحده مطابقت می دهد. دولت اوباما در جولای سال 2015 برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک را امضا کرده بود که این توافق به دنبال محدود کردن جاه طلبی های هسته ای ایران بود. این توافق تنها بر محدود کردن برنامه هسته ای ایران در ازای لغو تحریم ها متمرکز بود، بدون این که اشاره ای به برنامه موشک بالستیک آن داشته باشد.
ترامپ در اولین حضور خود به عنوان رئیس جمهور استدلال کرد که رفع تحریم های ارائه شده توسط برجام به جمهوری اسلامی ایران منابع مالی قابل توجهی برای تامین مالی فعالیت های مختلف بی ثبات کننده داده و بنابراین آمریکا را از این توافق خارج کرد و تحریم ها را تشدید کرد. ترامپ که از قبل عمیقاً به جنگ در افغانستان متعهد بود، بر این باور بود که می تواند بر سر توافقی گسترده تر و سخت گیرانه تر مذاکره کند که نه تنها به برنامه هسته ای ایران، بلکه به توسعه موشک های بالستیک، حمایت از گروه های نیابتی و رفتار استراتژیک بزرگ تر آن که به نظر او به نفع منافع ایالات متحده است، می پردازد.
حمایت جمهوری اسلامی ایران از گروه های نیابتی ( مانند حزب الله، حماس و حوثی ها ) و نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان برای دکترین امنیتی و تسلط منطقه ای آن امری حیاتی تلقی می شد. اما این فعالیت ها حتی تحت فشار اقتصادی هم رها نشد. مردم ایران از محرومیت های اقتصادی عظیمی رنج بردند، اما رهبری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با روحیه فداکاری، یک رویکرد معمولی شیعه در قبال چالش استراتژیک در پیش گرفتند و به طور کاملاً مؤثری در برابر تحریم ها ایستادگی کردند. (م.م)
ابتدا ، در حالی که ایران در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد ، همراه با رژیم صهیونیستی با تمام قدرت و شقاوت به نقطه ضعف ایران حمله کنید و جاه طلبی بزرگتر نظامی و استراتژیک آن را شکست دهید . این امر به هیچ وجه آسان نخواهد بود . با تمرکز رژیم صهیونیستی بر پایان دادن به حماس و حزب الله ، هرگونه ورود زودهنگام به جبهه سوم امکان پذیر نخواهد بود و در صورت وجود نتیجه معکوس خواهد داشت . نیت ترامپ مشخص و روشن است . او میخواهد از جنگهای غیرضروری ، از جمله جنگهای رژیم صهیونیستی که تلاش خواهد کرد آنها را خنثی کند ، دوری کند . بنابراین این غیرممکن و بی فایده است .
دوم ، ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود در حالی که از حق دفاع از خود رژیم صهیونیستی حمایت می کند ، ممکن است آن را به خویشتنداری در معاملاتش با ایران و گروه های نیابتی اش تشویق کند و مذاکره را به رویارویی ترجیح دهد . علیرغم لفاظیهای سخت ، ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری ممکن است کانالهای دیپلماتیک برای تعامل با ایران را بررسی کند که به طور بالقوه منجر به دور جدیدی از مذاکرات درباره موضوع هستهای یا سایر زمینههای نگرانکننده شود . آخرین باری که ترامپ آن را میخواست ، اما همچنان از آن محافظت میکرد و این بار هم میتوانست این فرصت را رقم بزند .
گزینه سوم ، پشتیبانی قوی از رژیم صهیونیستی با تمرکز بر هدف قرار دادن نیروهای نیابتی از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حوثی ها بدون درگیر شدن در یک جنگ عمومی خواهد بود . با این حال ، این اقدام همیشه امکان تبدیل شدن به چیزی کمتر قابل کنترل را به همراه دارد .
بنابراین ، سیاست فشار حداکثری در دور دوم ترامپ در قبال ایران میتواند با ترکیبی از ابزارهای دیپلماتیک ، اقتصادی و نظامی با تمرکز بر حفاظت از منافع ایالات متحده و اجتناب از درگیری جهانی شکل بگیرد . این امر با توجه به ارتباطات ایران با روسیه و چین محتمل تر به نظر می رسد . ترامپ شرایطی که در آن حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه افزایش یابد را دوست ندارد. با این حال ، تلاشهای پنهانی برای سازماندهی مقاومت از داخل ایران ادامه خواهد یافت ، اگرچه نشانههای روشنی از تضعیف رهبری مبتنی بر روحانیت وجود ندارد . همه تحریم ها به احتمال زیاد به قوت خود باقی خواهند ماند .
بازیگران اصلی طرح آمریکا ، رژیم صهیونیستی ، عربستان سعودی ، امارات و ترکیه خواهند بود . چشم تندروها و جنگ طلبان بر سوریه و به ویژه فعالیت های دولت تحریر الشام HTS)) خواهد بود . چیزی که باید در برابر آن از منافع محافظت کند ، احتمال شدید تلاش برای احیای گروههای اسلامگرای مانند داعش است که هنوز در قلمرو جنگ داخلی سوریه وجود دارند . بسیاری از مهاجران با توجه به شرایط بحرانی و سختی که دارند برای بازگشت تلاش خواهند کرد و همچنین بر سردرگمی افزوده می شود زیرا مهاجرت بالقوه افراطی ها و رادیکال ها می تواند در پس این اقدام رخ دهد .
در نهایت ، اگرچه تلاش های ایالات متحده برای تغییر [نظام] در تهران ادامه خواهد داشت ، اما بعید است که یک نوع انقلاب در آنجا در حال شکل گیری باشد . علاقه و حمایت روسیه و چین همچنان قوی و استوار است و بی میلی ایالات متحده برای درگیر شدن در نبردهای برون مرزی مانع از درگیری نظامی این کشور با ایران خواهد شد . پس از اتمام کارزار غزه توسط رژیم صهیونیستی ، ترکیب رژیم صهیونیستی و آمریکا احتمالاً روی تحکیم و اتحاد و تقویت کار خواهد کرد و نه رویارویی بیشتر . ما ممکن است در واقع به دورانی در خاورمیانه نزدیک شویم که در آن آرامش و صلح نسبی در انتظار فوران و طغیان خشونت اجتناب ناپذیر بعدی باشد که بعید است در دوران ریاست جمهوری ترامپ رخ دهد . (م.ر)