تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل
مرضیه ضیغمی

نقطه ی عشق نمودم به تو…، هان…! سَهو مکن…!

عشق در دیوان حافظ . 212

0

نقطه ی عشق

نقطه ی عشق نمودم به تو…، هان…! سَهو مکن…!

ور نَه…، چون بنگری…، از دایره بیرون باشی…!

⚘️دیوان حافظ . غزل شماره . ۴۵۸⚘️

⚘️عشق در دیوان حافظ . ۲۱۲⚘️

📚”نقطه”…؛ در تعریفِ اهلِ هندسه..‌.؛ “اثرِ مداد یا خودکار بر روی کاغذ”…؛ و در تعریفِ اهل هنر و ادبیات و جغرافیا و…؛ “نشانه…، مکان…، کانون…، و نکته” معنی شده است…!

📚همین “نقطه” در نظر اهلِ عرفان، دارایِ مفهومی به گستردگیِ “وحدتِ حقیقی خداوند” است…؛ “جزءِ جدا نشدنى ذاتِ حقّ، که اصل و مرکزِ دایره ی وجود و هستی” می‌باشد…!

📚در این ادبیات…، “نقطه”، همان “خال” است…، خالی که امامِ خمینی(ره) هم گرفتارِ آن بود…؛

⚘️من…، به خالِ لبت ای دوست گرفتار شدم…؛

⚘️چشمِ بیمارِ تو را دیدم و بیمار شدم…!

📚شیخ محمود شبستری در توصیف این خال می گوید…؛

⚘️بر آن رُخ…، نقطه ی خالش بسیط است…؛

⚘️که اصل و مرکزِ دورِ محیط است…!

⚘️از آن حالِ دلِ پُرخون تباه است…؛

⚘️که عکسِ نقطه ی خالِ سیاه است…!

📚درباره “نقطه”…؛ کلامی بسیار دلنشین به مولا علی علیه‌السّلام منسوب است که در آن، خود را “نقطه” ی زیرِ بایِ بسم‌الله معرفی فرموده است…؛

“اِنَّ كُلّ مَا فِی العَالَمِ فِی القُرآن وَ كُلَّ مَا فِی القُرآنِ بِأجمَعِه فِی فَاتِحَةَ الكِتَاب وَ كُلّ مَا فِی الفَاتِحَةَ فِی البِسمِلَة وَ كُلّ مَا فِی البِسمِلَةَ فِی البَاء وَ أَنَا النُّقطَةُ تَحتَ البَاء…! تمام آنچه در عالم است، در قرآن است و تمام آنچه در قرآن است، در سوره ی حمد و آنچه در سوره ی حمد است، در بسم الله الرّحمن الرّحيم جمع شده است و آنچه در بسم الله الرّحمن الرّحيم است، در باء آن است و من، نقطه ی تحت الباء هستم…!

📚صامتِ بروجردی با توجه به این سخن…، در وصفِ آن مظلومِ مقتدر می گوید…؛

⚘️توئی آن نقطه ی بالایِ فاءِ فَوقَ اَیدِیهِم…؛

⚘️که در وقتِ تَنَزُّل…، تحتِ بسم الله را بائی…!

📚صرفنظر از گفت و گوهائی که پیرامونِ روایتِ “اَنَا النُقطَةُ تَحتَ البَاء” صورت گرفته…، در وصفِ وجود مبارکِ امام علی علیه‌السّلام همین بس که رسول اکرم صلی‌الله عليه وآله فرموده است…؛

يَا عَلِیّ مَا عَرَفَ اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِی وَ غَيْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَيْرُ اللهِ وَ غَيْرِی…!

ای علی…! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من…!

نقطه ی عشق

🍀و یا…؛

یَا عَلی لایعرف اللهَ تعالی الّا اَنَا وَ اَنتَ وَ لایعرفنی الّا اللهَ وَ اَنتَ وَ لا یعرفکَ الّا اللهَ وَ اَنَا…!

ای علی…! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو، و تو را نشناخت مگر خدا و من…!

📚و یا این سخن که ابن عباس به نقل از آن حضرت روایت کرده است…؛

لَوْ أَنَّ اَلْغِیَاضَ أَقْلاَمٌ وَ اَلْبَحْرَ مِدَادٌ وَ اَلْجِنَّ حُسَّابٌ وَ اَلْإِنْسَ کُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ…!

اگر انبوه درختان (و باغها) قلم و دریا مرکّب و تمام جنّیان حسابگر و تمام انسان ها نویسنده باشند، قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود…!

📚چه خوب گفته اند دو تن از شاعران عصر شاه عباس صفوی در وصفِ او…؛

⚘️کتابِ فضلِ تو را…، آبِ بحر کافی نیست…؛

⚘️که تَر کنم سرِ انگشت و…، صفحه بشمارم…!

📚و اینکه…؛

⚘️اوصافِ على…، به گفت و گو…، ممكن نيست…!

⚘️گنجايشِ بحر…، در سبو…، ممكن نيست…!

⚘️من…، ذاتِ على…، به واجبى نشناسم…؛

⚘️امّا دانم…، كه مِثلِ او…، ممكن نيست…!

⬅️نقطه، سرِ خط…؛

📚🖊شاید بی مناسبت نباشد تا با استفاده از عبارتِ “نقطه ی عشق نمودم به تو”…، موضوع، به آیه ۳ سوره انسان نیز دلالت داده شود که می فرماید…؛

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِرَاً وَ إِمَّا كَفُورَاً…!

به راستى ما راهِ(حقّ) را به او نمايانديم، خواه شاكر(و پذيرا) باشد يا ناسپاس…!

🖊و همه ی عشق یعنی همین انتخاب…؛ لبیک به هدایتِ الهی و حرکت در صراطِ مستقیمِ او، که همان صراطِ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است…؛ صِرَاطُ عَلِیٍّ حَقٌّ نُمَسِّکُهُ…!

نقطه ی عشق

📚چه خوب گفته فؤاد کرمانی…؛

⚘️اَلا که رحمت…، آیتی…، ز رحمتِ علی بُوَد…!

⚘️همه کتابِ انبیاء‌‌…، حکایتِ علی بُوَد…!

⚘️بهشت و هرچه اندر او…، عنایتِ علی بُوَد…!

⚘️اَجَلِّ نعمتِ خدا…، ولایت علی بُوَد…!

⚘️در این ولا بگو نَعَم…، که هست اَعظمِ نِعَم…!

الف- حجت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.