نود چهار نوع از شکنجه های عصر پهلوی-3
در قسمت قبل هفت نوع از شکنجه های مرسوم در ساواک بر گرفته از کتاب شکنجه های عصر پهلوی از جمله مشت زدن (کوبیدن)، ا مشت کوبیدن بر دهان و شکستن دندانها، لگد زدن، لگد زدن بر شکم زن حامله، زدن لگد به زانو شکم و زیر شکم زندانی، سیلی زدن، ضربه بر سر زدن. را ارائه نمودیم . اینک ادامه انواع شکنجه ها در ساواک ….
8 . دستبند زدن
دستبند از خیلی قدیم مورد توجه بوده است و برای اینکه زندانی و یا متهم نتواند از خود دفاع کند و یا اقدام به فرار نماید به او دستبند میزدند.
در سنگ نوشته های منظور آشوری آمده است؛ عده زیادی از اسراء را که دستگیر می کردند با نوار دست های آنها را از جلو می بستند. همچنین در کتیبه داریوش انسان هایی را می بینیم که دارای دستبند هستند و ردیف در کنار هم قرار گرفته اند.
در کتیبه های مصری نیز انسان هایی را با دست بسته در کنار هم می بینیم. دستبند عبارت بوده است از ترکه نازک درختان نوار بافته شده از لیف، کتان، پنبه، پشم، پارچه بافته شده، سیم مسی، چرم، سیم آهنی، سیم سربی یا دو حلقه که بر روی هم قرار می گرفتند و زنجیر شده که با قفل به هم بسته می شده است.
در زمان ناصر الدین شاه قاجار دو حلقه که دارای لولا بوده و با قفل بسته میشد یا چوبی که بر روی گردن قرار می گرفته است و دارای دو سوراخ برای دست ها بوده است. دست ها با فشار شدید درون حلقه جای می گرفته است و حلقه ها به هم قفل میشدند. این دستبندها که گاه دست ها را به پشت بسته پس از زمانی که کرخی و ایجاد گزگز در دست ها می کند سنگینی کم کم حرکت دست ها را از طرفین کند می کرده و موجب آب آوردن مفاصل بازو و آرنج می گردد. این دستبند اگر یک هفته بماند ایجاد درد شدید در مفاصل می کند چنانچه از پشت بسته شده باشد درد شانه ساییدگی استخوان های شانه و مفصل های بالایی گردن می گردد و مدت یک هفته بسته بودن این دست موجب تنگی نفس – درد در ناحیه پشت و بازوها می گردد. گاه دستبندها را با وزنه سنگین کرده که موجب خمیدگی پشت و درد ناحیه پشت و لگن می گردد.
دستبند از وسایل رایج و قانونی دستگاه های انتظامی و امنیتی است و تمام مجرمین و متهمین این تجربه را نموده اند. (1)
9 . دستبند قپانی
دستبند قبانی که در اصطلاح معروف شده است که دستبند معمولی است که آن را به جای بستن از جلو یا از پشت به طور دو کت روبروی هم یکی از بالای کتف و دیگری از پائین کشف به هم وصل میشود. چون موجب کشیده شدن دست ها می گردد مانند قپان از این جهت به نام دستبند قپانی معروف شده است. با تمام تحقیق که شده است نتوانسته ام مسئله کاربرد آن را که از چه زمانی شروع شده است دریابم به نظر می رسد از وقتی که دستبند های فرنگی در ایران رایج شده مأمورین شهربانی زمان رضا شاه پهلوی مانند جان محمد خان درگاهی یا آیروم از آن استفاده کرده باشند. در پرونده های شهربانی که سال های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ در اختیار این جانب بود نتوانستم موردی از دستبند قپانی بدست آورم زیرا هیچ ذکری از آن نشده است. اولین بار دستبند قپانی در مورد زندانیان ۵۳ نفر در روزنامه های جنجالی ۱۳۲۱ و ۱۳۲۰ ذکر شده است که استفاده شده است. مرحوم مهندس مکی نژاد که یکی از افراد ۵۳ نفر بود در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ ذکر کرده اند که مرا دستبند قپانی زده بودند و سه روز در زندان شهربانی حکومت پهلوی در زیر زمین حبس کرده اند بعد از اعتصاب معروف غذا و بعد انور خامه ای را به من ملحق کردند ادعای آن مرحوم با دلایل مکفی همراه نبود بسیاری از زندانیان سیاسی به مدت های از نیم ساعت تا دو ساعت دستبند قپانی را حس کرده اند و این زجری بسیار بر متهم وارد می کرده است از قبیل درد سینه درد کشیدگی استخوان های دنده، اشکال در تنفس، درد در ناحیه دست ها، پشت گردن و سایر آن اغلب به همین عارضه دچار میشدند. (2)
۱۰ . پابند
پای بند با پابند مانند دستبند اغلب دو حلقه را در پا کرده و با زنجیر به هم وصل می کردند که موجب ناتوانی در حرکت متهم می شده است و در قدیم به نام «غل» معروف بوده است برای عدم حرکت متهم وزنه هایی بدان می بستند. وزن وزنه ها گاه تا ۷۰ رطل(واحد وزن که حدوداً مساوی ۸۲۰ گرم بوده است. ) می رسیده است که برای وزیر ابن فرات ( وزیر دولت عباسی ) وزنه آویزان کرده بودند. این وزنه ها موجب عدم تحرک و خستگی عضلات و پاها پس از مدتی موجب انقباض شدید عضلات و درد فراوان و بالاخره فلج نیز می گردد.
بازجویان برای فشار شدید متهم زندانیان را پا بند زده که موجب عدم تحرک زندانی و ساییدگی مفاصل و خمیدگی پشت و بدن میگردد. دست و پا بستن با دست بسته و پای بسته و وصل کردن این دو قسمت با زنجیر موجب خمیدگی پشت و بدن و درد شدید در ناحیه می گردد. (3)
گاه دستبند و پابند را به میله داخل سلول می بستند که موجب عدم تحرک و رنج و درد فراوان میگردید. پس از خرابی زندان شهربانی واقع در میدان توپخانه زمان احمد شاه تا زمان رضا شاه دارای میخ های فلزی بر روی دیوار بوده که دست و پای متهم را بدان ها بسته می شد و موجب اسارت زندانی و سارق با دست بسته می شده است.
به طور معمول اگر به کسی پابند می زدند. دارای دستبد بوده است ولی زندانیان که برای کار اجباری می بردند حتی در زندان سینک آمریکا تا سال 1970 دارای پابند بوده اند که زنجیری از وسط دو پابند را به هم وصل می کرده اند.
11 . چشم بستن
انسان را از هدیه ای که خداوند به او ارزانی داشته محروم کردن علاوه بر آن که ستم بر انسان است دوری از خدا هم هست چگونه انسانی به خویش این حق را می دهد که انسان دیگری را از حق طبیعی و خدادادی محروم کند. آیا این کار عصیانی بر خداوند نیست قاهرین ستمکاران و ظالمین که رانده شدگان درگاه رحمت الهی هستند بدین وسیله بر خداوند عصیان آورده اند. آنان انسانی دیگر را از چشم که هدیه خداوندی است محروم می کنند و چشم جهان بین او را می بستند تا چشم او را از روشنی که منشأ رحمت حق است از انسان دور سازند. شکنجه گران در تاریخ برای آنکه چهره منحوس خویش را از شکنجه دیدگان پنهان سازند دیدگان آنها را می بستند تا کراهت منظر خویش را از آنان پنهان دارند.
ما در دوران اسارت آشوری ها چشم بستگان را نمی یابیم در دوران تاریخ هخامنشی یا ساسانی کمتر ذکری از چشم بستن مجرم یا زندانی شده است. در قرن نوزدهم و بخصوص در قرن بیستم باز می یابیم شکنجه گران زندان های کمونیستی زمان اوژنیکیدزه زمان حکومت لنین اولین رئیس چکا او ذکر چشم بستن را می یابیم.
در سال ۱۹۳۲ عده ای را که به جرم توطئه در لنینگراد دستگیر کرده بودند. با چشم بسته به زندان چکا منتقل کردند. اولین شخص که علاقه بر چشم بستن زندانی ها داشت آقای بیرون بازجو شکنجه گر آدم کش و بعدها رئیس جمهور لهستان و دبیر کل حزب کمونیست آن بود. او علاقه خاصی به بستن چشم زندانیان داشت.
در ایران تا سال ۱۳۳۲ چشم بستن برای زندانیان رایج نبوده است. گویا اولین بازجو به طور دقیق نمیدانم سرهنگ محسن مبصر که بعدها به درجه سپهبدی نایل و رئیس شهربانی کل کشور شد دستور داد چشم های گروه اول افسران حزب توده ایران را ببندند. بعدها این چشم بستن عملی رایج گردید در زندان اوین و کمیته مشترک ضد خرابکاری چشم بستن یکی از اصول رایج بوده است. (4)
*******
- غلامرضا لنگرودی قزوینی نژاد، سید مهدی غنی، علی دانش پژوه و –
(2) جواد منصوری سید مهدی غنی اصغر یساولی محمد علی سمیعی :
(3) سید محمود رضویان و …
(4) اختر رودباری ، محمد حسین هادیزاده و …