یلدا در آئین ها و سنت ها
شب یلدا در فرهنگ و تمدن و عادات و رسوم دیگر اقوام و ملل شرقی و غربی و ....
یلدا در آئین ها و سنت ها
یلدا مبشر فزونی تابش نور و یاد آور زایش مهر و تولد میترا و نیایش در مهرابه ها بر شما خوبان مبارک و فرخنده باد.
شب عزيزي مثل يلدا، که واقعا تامل در فلسفه وجودي آن و تاثیراتش بر فرهنگ و تمدن و عادات و رسوم دیگر اقوام و ملل شرقی و غربی جهان هم خود خيلي درس آموز هست؛ یکی از فرصت های مغتنمي است تا همسو با شما گراميان ، قطره اي از دریای پهناور ادب و فرهنگ پارسي نوش کنیم، و در بزم یلدائی شما با حفظ شئونات ایام فاطمی حضور معنوی داشته باشیم.
بسی جای شکر بدرگاه حضرت دوست دارد است که بدین بهانه خداوند محفل انسي در جمع اعضاي خانواده از بزرگان تا نوجوانان را روزی همگان فرمود تا با بهره گیري معنوي از محضر لسان الغيب حافظ شيرازي اندوخته اي ارزنده براي خود فراهم نمائیم وحظي وافر نصيبمان گردد. خصوصا که نقل اون محفل هم کلام دلنشين حافظ باشد
یلدا در آئین ها و سنت ها
جذابترين و جالبترين نکته در نگاه به شب يلدا اين است که شب يلدا در همه باورهاي ملي و ديني و مذهبي در قديم و عصر حاضر و در همه اقوام و ملل مبتني بر خداباوري و اصالت نور و غلبه نور بر ظلمت و توام با نگاه اعتقاد به خداوند و مهر و نويد حل مشکلات انساني بشر بوده است.
بزرگداشت شب يلدا نه از حيث خوردن هندوانه و انار است بلکه تامل در فلسفه وجوديش ميباشد که براي من خيلي زيباست. بايد زيبائي شب يلدا را به همه گوشزد نمود.
شب يلدا نشانه اصالت انديشه خداباوري بشر در همه عصر ها و نسل هاست . و بايد اين پيام يلدا را منتشر کرد و بر ان تاکيد نمود که فمنيسم و بي خدائي و سکولاريسم در تاريخ بشريت هرگز اصالت وجودي نيافته و نخواهد يافت.
نگاه پيش گفته در مورد يلدا بيشتر بر فطرت الهي انسانها استوار ميباشد. پس ميشه هم به شب يلدا با نگاه معنوي نگريست . هم ميشه نگاه مادي به اين شب داشت.
حالا تازه وقتي صحبت از هندوانه و انار و شيريني و تنقلات ميشه ما بيش از همه به فکر انبان کردنشون هستيم و ديگران بفکر ذوق و سليقه بخرج دادن و هنر ورزي کردن هستند.
مي گويند شب يلدا شب خاطره ها و ياد ها و آرزوهاست، اگه اينطوره يه هندونه گنده اگر مزين به هنر نشود، چه خاطره اي ميتواند داشته باشه؟
خواه هنر عشق ورزيدن در آن متجلي باشه ، يعني براي خوردنش هم با يد بفکر عشق و دوستي بود . با عشق خوردن بهتر است تا با کدورت خوردن.
شب يلدا مال ماست و آنوقت ببين ديگران با هندوانه چه هنر نمائي که نميکنند. ما به فکر خوردن هندوانه هستيم ديگران در صدد بر گزاري جشنواره هندوانه و هنر نمائي کردن و هنر ورزي با آن، حتي براي خوردنش. ما تو چه فکري هستيم ، ساير ملل تو چه فکريه حتي براي خوردن هم ذوق و سليقه بخرج داده ميشود.
یلدا در آئین ها و سنت ها
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان غروب آفتاب از ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی اطلاق میشود، که برابر با ۲۱ دسامبر یا ۲۲ دسامبر است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک میدارند و این شب را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
یلدا در آئین و سنت
پیشینه ی جشن یلدا
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد ایزد مهر «میترا» میپنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند. آن گاه خوانی الوان میگستردند و «میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را «میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه ی کوههای البرز به انتظار باززاییدهشدن خورشید مینشستند. برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را میخوانند که دعای شکرانه نعمت بودهاست. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز مینامیدند). در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست میکشیدند که نمیخواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد.
واژه «یلدا» واژه ایست برگرفته از زبان سریانی (که از لهجههای متداول زبان «آرامی» است) به معنای تولد. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه بوده است. (برخی بر این عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شده است).
یلدا در آئین و سنت
تأثیر یلدا در جشنهای دیگر اقوام
امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشتهاست و کریسمس به عنوان آمیزهای از جشنهای ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد. هنگام توسعه ی آیینهای رازآمیز در اروپا و سرزمینهای تحت فرمانروایی امپراطوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز 17 دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام مینهادند. این جشن تا هفت روز ادامه میافت و انقلاب زمستانی را شامل میگردید. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده مینموند روز انقلاب زمستانی به جای 21 یا 22 دسامبر حدوداً در 25 دسامبر واقع میشد.
هنگام عید ساتورنالیا، رومیها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی بردهها مینمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمینهای تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن میگرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه میافت که رومیان انرا روز ماه و سال جدید میدانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و بهخصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز 25 دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزیند تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان مینامد، جایگزین نمود تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند.
یلدا در آئین و سنت
اکنون کلیسای کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته میشود روز غسل تعمید مسیح میباشد را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند. تاریخدانان تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمیدانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشارههای آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع میدانند. فرانتس کومون، باستانشناس بلژیکی و موسس میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) میدانند لیکن این ایده از دهه 1970 میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادلهآمیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل گشته است. با اینحال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز 21 یا 22 دسامبر بوده است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در 25 دسامبر واقع میشده است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار میشدهاست. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانه ی ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانهی پایان سال و آغاز سال نو بودهاست.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بودهاست و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند(که از ریشه ی کلمه ی ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شدهاست و معنی اش، میلاد و تولد است). ریشههای یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی ماندهاست از مهمترین این جشنهای میتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.
یلدا در آئین و سنت
در قسمتهایی از روسیه ی جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از آیینهای ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد میگردد و آیینهایی ویژه در آن روز برگذار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
یلدا در آئین و سنت
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه ی بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی یکسان بودند(صحت این امر موکد نیست، شاید تنها افسانه باشد). جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا میشدهاست به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه ی نمادی دارند و نشانه ی برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوهها که اکثراً کثیر الدانه هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند. .
در خطه ی شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانه ی تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانه ی عروس میبرند.
سفره ی مردم شیراز مثل سفره ی نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه ی فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند. (آو= آب و کونوس = ازگیل)
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند
یلدا در آئین و سنت
شب یلدا در اشعار پارسی
حافظ در غزل «بر سر آنم كه گر ز دست برآيد» ميگويد
صحبت حكام ظلمت شب يلداست
نور ز خورشيد جوي بو كه برآيد
سعدي در غزلي آورده است
نظر به روي تو هر بامداد نوروزيست
شب فراق تو هر شب كه هست يلداييست
وي در غزل ديگري ميسرايد
باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش
صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود
استاد سخن در غزلي ديگر ميگويد:
برآي اي صبح مشتاقان اگر نزديك روز آمد
كه بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم
سعدي در غزل ديگري ميآورد
روز رويش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتي از روز قيامت شب يلدا برخاست
پروين اعتصامي نيز در قصيدهاي ميگويد
دور است كاروان سحر زينجا
شمعي ببايد اين شب يلدا را
عطار نيز به شب يلدا قسم ميخورد و ميگويد
به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب يلدا
وحشي بافقي در غزلي ميگويد
عمر ابد ز عهده نميآيدش برون
نازم عقوبت شب يلداي خويش را
او در غزل ديگري ميآورد
شام هجران تو تشريف به هر جا ببرد
در پس و پيش هزاران شب يلدا ببرد
وحشي بافقي همچنين در غزل ديگري ميگويد
رتبه عرفان شود شام فنا روشنت
قيمت انوار شمع در شب يلدا طلب
ناصر خسرو نيز ميگويد
او بر دوشنبه و تو بر آدينه
تو ليل قدر داري و او يلدا
خاقاني شرواني در قصيدهاي ميآورد
آري كه آفتاب مجرد به يك شعاع
بيخ كواكب شب يلدا برافكند
وي در قصيده ديگري ميسرايد
همه شبهاي غم آبستن روز طرب است
يوسف روز، به چاه شب يلدا بينند
خاقاني در قصيده ديگري آورده است
هست چون صبح آشكارا كاين صباحي چند را
بيم صبح رستخيز است از شب يلداي من
اوحدي نيز در غزلي مطلعش را چنين آغاز ميكند
شب هجرانت، اي دلبر، شب يلداست پنداري
رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداري
خواجوي كرماني نيز ميگويد
تا در سر زلفش نكني جان گرامي
پيش تو حديث شب يلدا نتوان كرد
وي مطلع غزل ديگرش را چنين آغاز ميكند
مهره مهر چو از حقه مينا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود
باباطاهر هم در دوبيتي خود ميگويد
شوم از شام يلدا تيرهتر بي
درد دلم ز بودردا بتر بي
همه دردا رسن آخر بدرمون
درمان درد ما خود بي اثر بي
محتشم كاشاني نيز ميگويد
شب يلداي غمم را سحري پيدا نيست
گريههاي سحرم را اثري پيدا نيست
فروغي بسطامي نيز ميگويد
من از روز جزا واقف نبودم
شب يلداي هجران آفريدند
عبيد زاكاني در رباعي خود ميسرايد
اي لعل لبت به دلنوازي مشهور
وي روي خوشت به تركتازي مشهور
با زلف تو قصهايست ما را مشكل
همچون شب يلدا به درازي مشهور
هوشنگ ابتهاج (سايه)
اي سايه! سحر خيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا، بگشايم و بگريزم
اقبال لاهوري
اشك خود بر خويش ميريزم چو شمع
با شب يلدا درآويزم چو شمع
مسعود سعد
شاهي كه هول و كينه او بر عدوي ملك
تابنده روز را شب يلدا همي كند
صائب تبريزي
بيدار شو كه در شب يلداي نيستي
در پرده است چشم تو را طرفه خوابها
یلدا در آئین و سنت
قطعه شعري به طنز بمناسبت شب یلدا هم برای انبساط خاطر شما تقدیم مینمایم.
یک امشب را نخواب ای نور دیده! شب یلدا رسیده!
که خواب از چشم ها یکسر پریده! شب یلدا رسیده!
بکن کیف از سر شب تا سپیده شب یلدا رسیده!
هجوم میهمانان گرامی پی عرض سلامی
فزون تر بهر عرض احترامی -و البت صرف شامی!-
جلوی درب منزل صف کشیده شب یلدا رسیده!
تتق تق تق صدای کوبه ی در فک و فامیل همسر
فریبرز و مجید و دائی اکبر تقی خان با سه خواهر
زری خاتون و مرجان و فریده شب یلدا رسیده!
نگاهی زیر چشمی کن به آنور به حالات غضنفر
دو پرس و بعد از آن یک پرس دیگر پس از یک ربع، از سر
تو گویی معده اش ترمز بریده شب یلدا رسیده!
پس از شام اندر آن بزم شبانه به شوری عاشقانه
هجوم آورده سوی هندوانه پس از آن بی بهانه
به چاقو سینه ی آن را دریده شب یلدا رسیده!
ز بعد انهدام هندوانه انار دانه دانه
-همان صد دانه یاقوت ترانه! که حفظ درسخوانه(!)-
دو تا را خورده، شش تا را مکیده! شب یلدا رسیده!
سوی پشمک سپس وا کرده راهی دو لپّی خورده گاهی
شده سیر و پس از شکر الهی(!) از آن خواهی نخواهی
ز بهر مزمزه از نو مزیده ! شب یلدا رسیده!
همه مبهوت آن حلوا خورانش به ویژه میزبانش
دو دستی هی تپانده در دهانش نمی دانی چسانش
به عمرش گوئیا حلوا ندیده! شب یلدا رسیده!
ز بهر میهمانان بوالفضولا! بخوان در وصف یلدا
مهیا کن بساط شادی ما بدان این رسم زیبا-
به مثل عیده و چون ما سعیده! شب یلدا رسیده!