تحلیل ایرانی
بررسی و تحلیل

عادی سازی روابط میان ایران و الجزایر به مغرب چه ارتباطی دارد؟

عادی سازی روابط میان ایران و الجزایر به مغرب چه ارتباطی دارد؟

القدس العربي 18 ژوئیه

درباره سفر اخیر احمد” عطاف” وزیر امور خارجه الجزایر به تهران که منجر به توافق با ایران برای آغاز مقدمات برگزاری جلسات کمیته مشترک بین دو کشور و فعال سازی مکانیسم های همکاری دوجانبه در زمینه های مختلف شد، مطالب زیادی مطرح شده است.

پایتخت های عربی، منطقه ای و بین المللی اهتمام خود را به این سفر مخفی نگه نداشته بلکه آن را در این زمان به خصوص شگفت انگیز دانستند در اینجا لازم به یادآوری است که الجزایر از روی کار آمدن نظام سیاسی کنونی تهران در سال 1979 استقبال کرد و مایل بود روابط خود را با آن تقویت کند و تلاش زیادی برای میانجی گری جهت توقف جنگ ایران و عراق انجام داد اما اصل صدور انقلاب و دخالت در امور داخلی کشورها در پیش گرفته شده از سوی نظام ایران روابط الجزایر با این کشور را از بین برد و به دنبال متهم شدن نظام ایران به انجام حمایتهای سیاسی و رسانه ای از جبهه نجات اسلامی الجزایر در آن زمان از سوی مقامات این کشور روابط دوجانبه طی سالهای 1993 تا 2000 قطع شد.

روابط میان دو کشور در ابتدای دوران ریاست جمهوری عبدالعزیز بوتفلیقه رئیس جمهور پیشین از سر گرفته شد و در نتیجه انجام دیدارهای متقابل در سطح رؤسای جمهور دو کشور و همچنین مقامات دو طرف در سطوح مختلف تقویت شد تا آنجا که وزیر خارجه سابق الجزایر در اوایل سال گذشته میلادی از تهران دیدن به عمل آورد.

همچنین کمیته مشترک اقتصادی دو کشور نقش برجسته ای در انعقاد دهها توافقنامه در زمینه های مختلف ایفا کرد و اظهار نظر وزیر خارجه ایران در ارتباط با سفر همتای الجزایری اش به تهران مبنی بر اینکه روابط فیما بین تهران و الجزیره در مسیر صحیح خود قرار دارد توجه دیگران را به خود معطوف کرد.

پیشرفت سریع روابط میان ایران و الجزایر ناظران سیاسی را بر آن داشت تا به دنبال یافتن علل و عوامل آن برآیند. آنها معتقدند عادی سازی روابط میان مغرب و رژیم صهیونیستی به ویژه در زمینه های امنیتی و نظامی و همچنین تلاشهای صورت گرفته از سوی ایران برای بهبود روابط خود با مغرب ، رهبران الجزایر را بر آن داشت تا به سوی تهران گام بردارند.

آیا واقعاً روابط خارجی مغرب باعث شد تا الجزایر به سرعت در روابط خود با ایران گشایش ایجاد کند؟

به نظر میرسد که این تصور تا حدودی با واقعیت سیاسی الجزایر فاصله دارد؛ زیرا این کشور در محیط عربی خود و همچنین در سطح آفریقا و بین المللی وزنه خاصی به شمار میرود و همچنین در سطح آفریقا و بین الملل برای تحقق بخشیدن به سیاستهای خارجه خویش ابزارهای خاص خود را دارد؛ زیرا اگر بخواهد ایجاد گشایش در روابط خود در سطح بین الملل را با سیاست سایر کشورها همچون مغرب پیوند بزند در آن صورت راهبرد خود در سطح بین الملل را از دست خواهد داد.

هر چند عادی سازی روابط میان رباط با رژیم صهیونیستی باعث برانگیخته شدن خشم الجزایر شد اما الجزایر آن را یک تهدید واقعی علیه خود نمیداند تا بخواهد برای تقویت امنیت ملی خود به سایر کشورها متوسل شود.

الجزایر در ارتباط با سفر اخیر وزیر خارجه خود به تهران و سایر سفرهای صورت گرفته در گذشته اعلام کرد این سفر به منظور تقویت روابط اقتصادی و همکاری در زمینه صنعت انرژی و همچنین هماهنگ شدن دو کشور در سایر پرونده ها انجام گرفت.

بدون شک روابط میان الجزایر و ایران در حال حاضر بخشی از ساختار مناسبات منطقه ای را تشکیل میدهد و کاملاً مشخص است که هم اکنون ارزیابی دیگری در خصوص روابط دوجانبه منطقه ای و بین المللی در جریان است و این امر فقط به الجزیره و تهران منحصر نمیشود بلکه عربستان، امارات، مصر و ترکیه را نیز در برگرفته است و بر همین اساس بهبود روابط میان دو کشور آغاز شد.

در واقع میتوان گفت روابط ایران و الجزایر بخش لاینفکی از سیاست جدید منطقه ای و بین المللی الجزایر را تشکیل میدهد و با پرونده جنگ روسیه در اوکراین مرتبط است؛ زیرا الجزایر و ایران موضع مشابهی در این خصوص اتخاذ کرده اند. کاملاً روشن است که مراکز تصمیم گیری سیاسی هم اکنون در الجزایر سعی دارد تا سیاستهای خود را بر پایه همان ارزشهایی بچیند که در دو دهه شصت و هفتاد قرن گذشته میلادی بر سیاست الجزایر سایه گسترده بود