آخرین فرصت برای ایران-3
مقدمه:
در قسمت دوم نویسنده معامله دیپلماسی را از هر جهت به سود آمریکا می داند و انجام آن را دارای ارجحیت می داند…
در ادامه یادداشت نویسنده نسبت به عدم کارآئی تهاجم آمریکا به ایران اشاره نموده و تهاجم نظامی آمریکا بر علیه ایران را کاری بیهوده می داند و در انتهای یادداشت نیز اعتراف می نماید هرگونه حمله به ایران یعنی شکست سیاست های ایران در قبال جمهوری اسلامی و اینکه خروج از برجام در حقیقت فرصت گریز هسته ای را از دنیا در قبال ایران گرفته است و ایران را به سمت هسته ای شدن پیش یرده است…
فارین افرز؛
نویسنده: ریچارد نفیو
حمله نخست و پیشدستانه
با این حال، همچنان دلیلی برای امیدوار بودن در این مورد وجود دارد که با صرف زمان و خلاقیت کافی، تهران و واشنگتن بتوانند به نوعی به توافق دست یابند. اما علیرغم شکستها و آسیبپذیریهای استراتژیک ایران _ که این شکست ها عمدتاً در نتیجه حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی تهران و خود ایران در ماه اکتبر رقم خورد _ پیشرفتهای هستهای جمهوری اسلامی، زمان را به یک عامل مهم تبدیل کرده است. اگر ایالات متحده رویکرد «فشار حداکثری» را برای آماده کردن ایران برای حضور در مذاکرات بعدی دنبال کند، جمهوری اسلامی ایران میتواند با مخفی کردن مواد هستهای خود، ساخت بمب اتمی، خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و یا هر سه مورد، اقدامی تلافی جویانه انجام داده و به ترامپ پاسخی مناسب دهد. اگر تلاشها برای دستیابی به یک توافق شکست بخورد، ایالات متحده می بایست مایل به استفاده از ارتش و نیروی نظامی خود باشد.
تسلیحات هسته ای جمهوری اسلامی ایران در کوتاه مدت، تهدیدی برای ایالات متحده ایجاد نخواهد کرد. تعداد تسلیحات هسته ای واشنگتن و زرادخانه های این کشور، به مراتب بسیار بیشتر از ذخایر تسلیحاتی ایران است اما باید به این موضوع نیز اشاره کرد که ایران همچنان در حال توسعه توانایی موشک های بالستیک قاره پیما است. با این حال، اگر ایران بخواهد و موفق شود به تولید تسلیحات هستهای شود، دیگر کشورها در منطقه خاورمیانه نیز تشویق می شوند تا این کار را انجام دهند و این امر مسابقات تسلیحاتی را در آینده ایجاد می کند که خطر جنگ هستهای را افزایش می دهد.
حتی اگر جمهوری اسلامی ایران تسلیحات هستهای و یا دانش دستیابی به چنین تسلیحاتی را به گروههای نیابتی خود منتقل نکند _ اگرچه تصمیم ایران برای تجهیز حوثیها در یمن و حزبالله به موشکهای بالستیک، انتقال تسلیحات هستهای به این دو گروه را امری محتملتر به نظر میرساند _ زرادخانه هستهای این کشور میتواند به هدفی برای گروههای تروریستی و یا جنایتکار تبدیل شود. بسیاری از شرکای ایالات متحده نیز در تیررس ایران قرار خواهند گرفت، همانطور که برای بخش قابلتوجهی از منابع انرژی جهان نیز چنین اتفاقی رخ خواهد داد. بنابراین، جهانی که در آن ایران دارای تسلیحات هستهای باشد، دنیایی بهمراتب خطرناکتر برای ایالات متحده و شرکای این کشور خواهد بود.
حمله به برنامه هسته ای ایران، مزایای راهبردی و استراتژیکی فراتر از جلوگیری از هسته ای شدن یک دشمن خطرناک خواهد داشت. به عنوان مثال، این حملات، منابع محدود تهران را بیش از پیش تحت فشار خواهد داد. کشوری که مجددا به عقب رانده شده و با شکست مواجه شود، بیشتر از همیشه برای تهدید منافع ایالات متحده با مشکل مواجه خواهد شد. این کشور می بایست همزمان میان احیای برنامه هستهای، بازسازی حزبالله لبنان، تجدید قوای موشکی خود و مدیریت مشکلات اقتصادی کلی تعادل برقرار کند، همه این مشکلات در حالی باید حل شود که ایران همچنان تحت تحریم هستند. به بیان ساده، جمهوری اسلامی ایران می بایست در خصوص جهت گیری استراتژیک خود، انتخاب هایی واقعی داشته باشد. این کشور تمام سیستمها و روشهای بازدارندگی اصلی خود را از دست خواهد داد و دیگر نمی تواند به تسلیحات هستهای به عنوان یک گزینه ارزان و سریع برای بازسازی موارد فوق روی آورد.
وجود ایران تضعیف شده برای خاورمیانه سود بسیار زیادی به همراه خواهد داشت. دولت ایران ممکن است پس از حملات ایالات متحده حمایت محدودی از جانب مردم خود دریافت کند، اما بسته به شدت حملات، دامنه هدفگیری و هرگونه آسیب جانبی ناخواسته، برخی از ایرانیان نیز ممکن است در این حملات فرصتی برای تحت فشار قرار دادن نظام جمهوری اسلامی برای تغییر ببینند. به نظر نمیرسد که حمله اسرائیل به ایران در اکتبر 2024، اثر قابل توجهی در خصوص جمع کردن مردم حول یک پرچم و حمایت از حکومت ایجاد کرده باشد، و این نشان میدهد که حمله ایالات متحده نیز ممکن است چنین باشد. علاوه بر این، تهران زمان و منابع کمتری برای آزار و یا تضعیف همسایگان خود در پی حمله آمریکا خواهد داشت و انگیزه بیشتری برای تلاش در جهت مناسبات و ترتیبات امنیتی منطقهای سازنده خواهد داشت. این عقبنشینیها همچنین فشار بر سایر کشورها برای دستیابی به زرادخانههای هستهای خود را کاهش خواهد داد.
در نهایت، حمله به تاسیسات و برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران میتواند به تقویت اعتبار ایالات متحده کمک کند، حتی اگر شکست در این زمینه منجر به تضعیف آن شود. در طول دو دهه گذشته، جهان در مورد تعهد واشنگتن به مقابله با تهدیدات، شک و تردیدهایی پیدا کرده است. این اتفاقات تقصیر هر دو حزب آمریکاست. دولت اوباما خط قرمزی بر استفاده بشار اسد، رئیس جمهور سابق سوریه از سلاح های شیمیایی ترسیم کرد اما در ادامه از اجرای دستورات خود خودداری کرد. ترامپ علیرغم وعده های خود برای اقدام علیه ایران، به حملات متعدد این کشور به نیروهای آمریکایی و زیرساخت های انرژی متحدان ایالات متحده پاسخی نداد. اگر هم اکنون دولت آمریکا متوجه شود که ایران به رغم وعدههای مکرر ایالات متحده مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای، به هدف خود دست یافته و موفق به ساخت تسلیحات هسته ای شده است، کشورهای رقیب سوالات بیشتری در مورد دوام و حفظ تعهدات ایالات متحده خواهند پرسید و این موضوع دوستان و متحدان واشنگتن را در معرض خطر جدی قرار خواهند داد. حمله به ایران مطمئنا تنها (یا شاید حتی بهترین) راه برای تقویت و افزایش درک قدرت آمریکا نیست. اما این اقدام می تواند نقشی موثر در این مسیر داشته باشد.
فرض این موضوع بر این است که حملات واشنگتن به اندازهای پیش میرود [حملاتی کافی و متناسب] که در نهایت در جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای موفق شود. بدون شک ایالات متحده می تواند تاسیسات هسته ای شناخته شده ایران را نابود کند، اما این حملات به تنهایی مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای نمی شود. چنین موفقیتی احتمالاً نیاز به بیش از یک دور حمله به تاسیسات هسته ای، حضور نظامی طولانی مدت ایالات متحده و آمادگی این کشور برای گسترش حملات خود فراتر از تأسیسات هسته ای یعنی هدف قرار دادن مقامات و تصمیم گیرندگان ایرانی دارد. بدین ترتیب، ایالات متحده آمریکا احتمالاً باید حملاتی را طراحی کرده و انجام دهد که بر داراییهای جمهوری اسلامی یا نیروهای امنیتی این کشور متمرکز باشد، حتی اگر این حملات باعث بیثباتی داخلی شود، و سپس باید به این فکر کند که چگونه حملاتی را طراحی کند تا پیامدهای منفی آن بیثباتی را کاهش دهد. صحبتهای بی پایه و اساس در مورد حملات به اصطلاح ساده _ یا اینکه واشنگتن چگونه میتواند یک چالش چند دههای را از طریق چند پرواز و بمباران تاسیسات هسته ای حل کند _ ممکن است جذاب به نظر برسد، اما هیچ جایگزینی برای ارزیابی جدی، صادقانه و مستمر از این که چه نوع حملاتی موثر هستند، چه مدت باید ادامه داشته باشند، چقدر هزینه در بر دارند و چگونه از بدترین نتایج جلوگیری می کنند، وجود ندارد.
بحرانی آرام و خاموش
قدرت واشنگتن بر محاسبات هسته ای تهران در نهایت محدود است. هیچ کس در ایالات متحده نمی داند که مقامات ایرانی واقعاً چگونه وضعیت فعلی خود را ارزیابی میکنند و چگونه به مخمصه فعلی خود نگاه می کنند. بازگشت تحریمها و ادامه کارزار فشار حداکثری میتواند محرکی برای تولید تسلیحات اتمی باشد. اما ضرباتی که ایران پیشتر از اسرائیل دریافت کرده است، همراه با اقتصاد نامساعدش، ممکن است همین حالا نیز به اندازه لازم کافی باشد تا تهران را در زمان دلخواه خود به سمت سلاح هستهای سوق دهد. سیاستگذاران آمریکایی می بایست شروع به گنجاندن این موضوع در محاسبات خود کنند که تسلیحات هستهای ایران واقعیتی است که باید مدیریت شود، اما فرصتی محدود برای جلوگیری از این نتیجه وجود دارد.
بنابراین زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن انجام اقدامات افراطی و شدیدتر را در نظر بگیرد. زمانی که ایالات متحده در مورد برنامه هسته ای ایران مذاکره می کرد و برجام را امضا کرد، این تصمیم را گرفت که زمان گریز هستهای ایران به اندازه یک سال باشد. زمان گریز هسته ای، میزان زمان برای تولید مواد هستهای قابل استفاده برای تولید یک سلاح هستهای اس و برای این طراحی شده بود که ایالات متحده و شرکای آن فرصتهایی برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک و در صورت لزوم، متحد کردن جهان در پشت یک پاسخ نظامی داشته باشند. اما این حاشیه امنیتی دیگر وجود ندارد و مدت هاست که از بین رفته است. ایران از زمانی که در سال ۲۰۲۱ تولید اورانیوم بت غنای ۶۰ درصدی را آغاز کرد، در حال کاش زمان گریز هسته ای خود بوده است. سکوت نسبی در ماجرای بحران هستهای کنونی میان ایران و ایالات متحده بیشتر به دلیل جنگهای شدید در سایر نقاط جهان است تا خویشتنداری تهران یا دیپلماسی مؤثر واشنگتن. هیچ تضمینی وجود ندارد که این بحران برای مدت طولانی آرام و خاموش باقی بماند. این واقعیت که ممکن است استفاده از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای امری ضروری باشد، باید بهعنوان یک شکست در سیاستگذاری دولتهای دموکرات و جمهوریخواه دیده شود. نقاط ضعف و جنبه های منفی گزینه حمله به ایران بسیار جدی هستند، بنابراین مسیر امنتر این است که تلاش دیگری برای مذاکره انجام دهیم. اما اگر این تلاش شکست بخورد، واشنگتن باید آماده باشد .
ریچارد نفیو در زمان طراحی و مدیریت اعمال تحریمها تنها بین ۳۰ تا ۳۵ سال سن داشته. او بر پایهی کسب و تحلیلِ اطلاعات امنیتیِ کلاسیک _ متأثر از عضویت نسبتاً طولانی، آموزشها و تجربیات او در شورای عالی امنیت ملی، وزارت امور خارجه، وزارت انرژی و اندیشکدههای آمریکایی _ نظریهپردازی، طراحی و تحلیل میکند؛ ضمن اینکه حتی بهواسطهی حضور در «دانشگاه کلمبیا»، از اطلاعات ذیقیمت پایهای و تاریخی «کانونهای ایرانشناسی» این دانشگاه نیز بهره گرفته است. بهواسطهی صبغهی امنیتی غلیظ این فرد، اطلاعات شخصی زیادی از او در دست نیست. نفیو بعد از فارغالتحصیلی طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، در وزارت انرژی مشغول به کار شد. کمی بعد در سال ۲۰۰۴ وی در شرایط برچیده شدن برنامه تسلیحات هستهای لیبی، بهعنوان دستیار ویژه برای سیاست منع گسترش سلاحهای هستهای خدمت کرد. وی در سیاستگذاری برای منافع ایالات متحده در رابطه با ایران، کره شمالی، هند شرکت داشت. وی طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳، مسئول میز ایران در شورای امنیت ملی (NSC) بودهاست. وی همچنین مسئول توسعه و اجرای استراتژی تحریمهای ایالات متحده نسبت به ایران و همچنین مذاکرات هستهای بود. نفیو از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱، در دفتر امنیت بینالمللی و منع گسترش سلاحهای هستهای در وزارت امور خارجه، بهعنوان اولین مقام افسر هستهای ایران، حضور داشتهاست. نفیو همچنین پژوهشگر ارشد مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشکده امور بینالملل و امور عمومی دانشگاه کلمبیا و یکی از اعضای موسسه واشنگتن و عضو ارشد غیرموظف در مؤسسه بروکینگز از فوریه ۲۰۱۵ تاکنون می باشد. کتاب هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان کتابی است به نوشته ریچارد نفیو که در سال ۲۰۱۷ منتشر شدهاست . این کتاب، نقش تحریمها را به عنوان یک ابزار سیاست خارجی مورد بحث قرار میدهد. (م.ک)