این تاریخ ایران است که رابطه جمهوری اسلامی با دنیا را شکل می دهد.

یادداشتی در مورد تاریخ ایران در سیاست خارجی

این تاریخ ایران است که رابطه جمهوری اسلامی با دنیا را شکل می دهد.

شورای آتلانتیک؛ ۲۴ آگوست

نویسنده: کلی شانون

تنش در روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه از ماه ژوئیه زمانی که روسیه از امارات متحده عربی در مناقشه این کشور با جمهوری اسلامی ایران بر سر جزایر خلیج فارس حمایت کرد آشکارا ظاهر شد مقامات ایرانی علناً رفتار روسیه را مورد انتقاد قرار دادند و در ۱۸ ژوئیه آقای حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: “مردم اصلا نباید فکر کنند که جمهوری اسلامی ایران با عظمت و قدرتش میخواهد کشور را به روسیه و چین ایالات متحده آمریکا فرانسه بریتانیا و آلمان بفروشد در مورد چین و روسیه ما در چارچوب منافع خود عمل میکنیم اما ما هرگز اجازه نخواهیم داد که استقلال حاکمیت و تمامیت ارضی ما توسط آنها آسیب ببیند “.

در حالی که منافع ملی متفاوت در ایجاد این تنشها تاثیر دارند، تاریخ نیز در روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه و همچنین سایر نقاط جهان نقش دارد. ایرانیان تمدن و پیشینه تاریخی طولانی دارند و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از بسیاری جهات بر اساس تاریخ ملت شکل گرفته است. برای سیاستگذاران ایالات متحده مهم است که بفهمند جمهوری اسلامی ایران چگونه جهان را از دریچه تاریخ میبیند تا از این دانش برای پیشبرد اهداف سیاست ایالات متحده آمریکا استفاده کنند.

نگاهی  به برخی از سیاست های ایران در منطقه از نگاه مطبوعات  خارجی است

جدا از تاریخ معاصر – انقلاب ۱۹۷۹ و نارضایتی های چهار دهه نظام جمهوری اسلامی ایران از ایالات متحده – جهان بینی جمهوری اسلامی ایران را شکل داده و هدایت می کند. علیرغم تلاش های جمهوری اسلامی برای فاصله گرفتن از گذشته پیش از اسلام؛ کشور و ایران دوره در پهلوی، انگیزه ها و تجربیات قدیمی تر همچنان رفتار جمهوری اسلامی ایران را هدایت میکند. خواه نظام به آن اذعان کند یا نه.

سه مورد از این انگیزه ها برای سیاست ایالات متحده آمریکا و روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه اهمیت ویژه ای دارند؛

1-جمهوری اسلامی ایران همیشه به شدت در برابر نفوذ و سلطه خارجی مقاومت می کند.

2-جمهوری اسلامی ایران اغلب به دنبال یک متحد خیرخواه از خارج از منطقه برای حمایت از تلاش خود برای حاکمیت است.

3-جمهوری اسلامی ایران خواهان این است که به عنوان یک قدرت جدی و شایسته احترام دیده شود.

اولا؛ جمهوری اسلامی ایران هرگز نخواسته است که یک کشور وابسته و دولت متکی و دست نشانده یا تحت سلطه قدرت های خارجی باشد. ایرانیان سابقه طولانی در مبارزه برای کسب حاکمیت ملی دارند. از آنجایی که ایران زمانی به عنوان یک کشور قدرتمند حکومت می کرد و آن زمان به نام پارس شناخته میشد ولی در قرن نوزدهم در زمان سلسله قاجار ضعیف تر شد و با فشار فزاینده ای از جانب امپراتوری روسیه و بریتانیای کبیر مواجه شد. روسیه بارها خاک ایران را تصرف کرد. عقد عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ – که در آن ایران مجبور شد ارمنستان کنونی کشور آذربایجان و بخشی از ترکیه را به روسیه واگذار کند – خاطره ای بسیار دردناک به جا گذاشته است. ایران در دوران سلطنت قاجار همچنین به شدت به بانکهای روسیه و انگلیس بدهکار شد و دو قدرت امپراتوری امتیازات شدیداً نامطلوبی را به دولت ایران تحمیل کردند که به آنها اجازه میداد بر نفت تنباکو و سایر صنایع ایران تسلط پیدا کنند .

قرارداد ۱۹۰۷ انگلیس و روسیه که دو قدرت بدون مشورت با ایرانیان بر سر آن مذاکره کردند ایران را به حوزه های نفوذ تقسیم کرد چنین دخالت های دو قدرت امپراتوری یکی از علل اصلی وقوع اولین انقلاب ایران بود. انقلاب مشروطه ۱۹۱۱-۱۹۰۵. با این حال تلاش های ایرانیان برای تضمین حاکمیت ملی واقعی شکست خورد مداخله نظامی روسیه در سال ۱۹۱۱ به انقلاب پایان داد.

با وجود این شکست مدافعه و مقاومت ایران در برابر مداخلات خارجی ادامه یافت. ایران در مواجهه با اشغال انگلیس و شوروی در طول جنگ جهانی دوم که باعث کناره گیری رضا پهلوی از سلطنت در سال ۱۹۴۱ شد بر توافق بین المللی درباره خروج نیروهای متفقین پافشاری کرد .

هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی از عقب نشینی از شمال ایران امتناع کرد و در سال ۱۹۴۶ جنبش های جدایی طلبانه کمونیستی در آن استانها را تشویق و تحریک به انجام اقدامات علیه کشور میکرد. دولت ایران با موفقیت با قدرتهای جهانی مذاکره کرد و از فشار بین المللی برای وادار کردن شوروی به عقب نشینی استفاده کرد. مقامات ایرانی سپس جدایی طلبان را سرکوب کرده و حزب کمونیست توده را به عنوان عامل نفوذی کشورهای خارجی معرفی کردند و آنها را نیز سرکوب کرد.

در سال ۱۹۵۱ ایران صنعت نفت خود را ملی کرد اقدامی که آشکارا سلطه بریتانیا بر نفت ایران را از بین برد در نتیجه کودتای تحت حمایت سازمان سیا و ام آی شش موفق به سرنگونی نخست وزیر وقت یعنی محمد مصدق شد. اما این رویداد عزم ایرانیان را برای مقاومت در برابر سلطه خارجی ها افزایش داد . مصدق به یک قهرمان ملی تبدیل شد و کودتای انگلستان و آمریکا زمینه را برای غرب ستیزی توسط مردم فراهم کرد. رویدادی که در دهه ۱۹۷۰ گسترش یافت. خود محمدرضا پهلوی که محبوبیت زیادی داشت به دلیل نقشش در انجام کودتا علیه مصدق تا حدی مشروعیت خود را از دست داد.

آیت الله امام خمینی (ره) بعدها پایگاه مردمی خود را به وسلیه تقبیح نفوذ غرب و رهبری اعتراضات علیه شاه وقت در سال ۱۹۶۳ ایجاد کرد یکی از موضوعاتی که مردم را عصبانی کرده بود حمایت ها و امتیازات قانونی ویژه ای بود که در ایران به آمریکایی ها اعطا شد (کاپیتولاسیون).  اگرچه بسیاری از ایرانیان پس از سال ۱۹۵۳ شاه را به عنوان یک دست نشانده غربی می دیدند اما مورخانی مانند رهام الوندی نشان داده اند که شاه نیز حاکمیت ایران را گرامی میداشت او چندین دهه تلاش کرد تا ایران را به شریک واقعی – نه مشتری – ایالات متحده تبدیل کند.

جمهوری اسلامی به منظور استقلال ایران به این مبارزه عمیقا ریشه دار و حالت تاریخ گونه ادامه می دهد. جمهوری اسلامی؛ غرب را امپریالیستی میداند که نمیتواند اقداماتش را جبران کند. تاریخ طولانی هژمونی غرب در ایران – و مقاومت شدید ایرانیان –بسیاری از سرپیچی های نظام جمهوری اسلامی ایران از غرب را حتی در مواجهه با تحریم های سخت توجیه میکند. ترس جمهوری اسلامی از اقدامات ضد انقلابی که توسط یک قدرت خارجی طراحی شده است ممکن است پارانوئید باشد – به ویژه اینکه جمهوری اسلامی اصرار بر مقصر بودن کشورهای غربی در ایجاد اعتراضات گسترده ضد نظام در ایران دارد اعتراضاتی که از سپتامبر ۲۰۲۲ ایران را تکان داده است اما با توجه به تجربه تاریخی ایران در خصوص مداخلات مکرر کشورهای خارجی این ترس نظام جمهوری اسلامی ایران منطقی به نظر میرسد.

(اختلال شخصیت بدگمان یا “پارانوئید” به طور خلاصه (PPD) نامیده می شود این بیماران اغلب متخاصم تحریک پذیر و خشمگین اند افراد متعصب و جزم اندیش کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، به دیگران سوءظن دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند. اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند از آنجایی که تنها اندیشه های شخص پارانوید تحت تأثیر این بیماری قرار میگیرند فرد مبتلا به این اختلال معمولاً میتواند زندگی روزمره خود را پیش ببرد اما زندگی آنها ممکن است محدود و منزوی باشد)

وقتی شرایط جمهوری اسلامی ایران را در این زمینه درک کنیم؛ متوجه منظور بیانیه ۱۸ جولای آقای امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در مورد روسیه شده و طنین و معنای عمیق تری پیدا می کند. اگر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین واقعاً جاه طلبی های امپریالیستی روسیه را احیا کرده باشد همانطور که بسیاری از صاحب نظران معتقدند این کار را کرده است، به عقیده وی جمهوری اسلامی ایران منطقه ای مهم و ویژه برای به تحت کنترل خود درآوردن خواهد بود ممکن است وی پوتین معتقد باشد که ایران منطقه ای است که از لحاظ تاریخی حوزه نفوذ روسیه بوده است .

در حالی که جمهوری اسلامی و روسیه منافع مشترک بسیاری دارند به ویژه مخالفت متقابل آنها با نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده آمریکا، اما جمهوری اسلامی ایران همچنان باید مراقب نیات روسیه باشد، همانطور که جمهوری اسلامی بر این باور است که تاریخ هشداری است برای عدم اعتماد به ایالات متحده آمریکا، تاریخ از ایران میخواهد که در مورد روسیه نیز با احتیاط عمل کند.

 دوم؛ ایرانی در جستجوی حاکمیت ملی خود از لحاظ تاریخی است لذا همیشه به دنبال کمک و یاری یک متحد خیرخواه برای محافظت از خود در برابر امپریالیسم روسیه و انگلیس بوده است. ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم امیدوار بود که ایالات متحده آمریکا این نقش را ایفا کند، بنابراین مقامات ایران از اواسط قرن نوزدهم به بعد چندین بار آمریکا را به منظور دخالت در امور ایران به کشور خود دعوت کردند اعلامیه های دوستی آمریکایی ها اما عدم تمایل به پذیرش این دعوتها تنها ایالات متحده را برای مقامات ایرانی جذاب تر کرد.

ایران نیز در سال های پیش از جنگ جهانی دوم به همین دلیل به آلمان نزدیک شد هنگامی که جنگ سرانجام ایالات متحده را به طور معنا داری وارد دخالت در امور ایران کرد. به نظر میرسید اعتراضات بلند این کشور علیه شوروی در طول بحران ۱۹۴۶ نشان دهنده این بود که ایالات متحده واقعاً دوست ایران است .

در حالی که کودتای سال ۱۹۵۳ در نهایت نشان داد که امید مردم ایران به ایالات متحده آمریکا نابجا و نادرست بوده است جمهوری اسلامی ایران هم امروز احتمالاً به چین در همین منظر و با همین دیدگاه نظر دارد – یک نیروی سوم بالقوه برای متعادل کردن فشار غرب و روسیه پوتین همانطور که خاورمیانه قبل از جنگ جهانی دوم منطقه سنتی تحت نفوذ آمریکا نبوده است امروز نیز این منطقه منطقه سنتی تحت نفوذ چین به حساب نمی آید.

چین از نظر ایرانیان بار تاریخی اروپا و روسیه را حمل نمی کند و از قدرت اقتصادی و دیپلماتیک مفید و قابل ملاحظه ای برخوردار است برخلاف غرب چین نیز مایل است نقض حقوق بشر حکومت ایران علیه مردمش را نادیده بگیرد با این حال چین ممکن است به همان اندازه که ایالات متحده آمریکا در دوره های قبلی بی علاقه به دخالت عمیق در امور جمهوری اسلامی ایران بود بی تفاوت و بی علاقه به مسایل داخلی ایران باشد چین خواهان دسترسی به نفت جمهوری اسلامی ایران است و از نفوذ دیپلماتیک خود در خاورمیانه برای کسب اعتبار بین المللی و منافع شخصی خود استفاده کرده است با این حال چین ممکن است در نهایت از ارائه پشتیبانی قوی برای جمهوری اسلامی ایران خودداری کند.

ثالثا؛ ایران مدرن همیشه خود را خانه امپراتوری های بزرگ و یک قدرت بزرگ منطقه ای میدانست که باید با سایر قدرت های جهانی برابر باشد این یک عامل محرک اصلی برای سیاست خارجی شاه بود. برنامه های نوسازی تقویت و ارتقای نظامی و جشن بزرگ سال (۱۹۷۱) او (شاه) در تخت جمشید همگی برای نمایش عظمت و شکوه و بزرگی ایران بود قاطعیت شاه با سیاستگذاران آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ نشان داد که او کشورش را برابر با غرب میدانست.

جمهوری اسلامی ایران نیز برانگیخته این باور و اعتقاد است. این کشور (ایران) حکومت دینی خود را برتر از سایر مدل های حکومتی می داند و میخواهد که جهان اهمیت جمهوری اسلامی ایران را تشخیص داده و آن را به رسمیت بشناسد. جمهوری اسلامی ایران به طور فزایندهای به رفتار و سیاسته ای خارجی خود اطمینان دارد. زیرا خود را یک بازیگر مهم و بزرگ جهانی تلقی می کند سیاست های این کشور در خاورمیانه – مداخله آن در امور کشورهای همسایه برای پیشبرد منافع خود اقدام از طریق گروه های نیابتی مداخله در جنگ های داخلی یمن و سوریه و بهبود فناوری نظامی و جاه طلبی های هسته ای آن سیاست های یک قدرت منطقه ای یا حتی یک قدرت مشتاق جهانی است قدرتهای دیگر از جمله ایالات متحده آمریکا و روسیه نیز به همین ترتیب عمل کرده و در واقع همین نوع سیاست ها را دنبال کرده اند.

استفاده روزافزون جمهوری اسلامی ایران از حملات سایبری نیز بیانگر قدرت این کشور است اینجا میدان رقابت قدرت های بزرگ قرن بیست و یکم است تقویت نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران و گام های پیشروی جمهوری اسلامی به سمت آمریکای لاتین از جمله سرمایه گذاری نافرجام دریایی آن در سال ۲۰۲۱ در اقیانوس اطلس نشان دهنده آرزوها و جاه طلبیهای این کشور بوده است.

همچنین چنین جهان بینی و نگرشی توضیح میدهد که چگونه جمهوری اسلامی ایران سعی کرده خود را به عنوان یک شریک – و نه یک – مشتری روسیه قرار دهد. جمهوری اسلامی ایران با ارسال هواپیماهای بدون سرنشین برای کمک به متحد خود در جنگ با اوکراین وضعیت خود را به عنوان کشوری برابر با روسیه نشان داد. جمهوری اسلامی ایران کشوری که به روسیه در جنگ با اوکراین کمک نظامی میکرد؛ نه کشوری که به آن کمک می شد؛ علاوه بر این کشورهای مشتری مواد خام تولید میکنند نه فناوری نظامی بسیار پیشرفته. از طرفی جمهوری اسلامی ایران به خوبی میداند که جامعه جهانی به ندرت قدرت های بزرگ را به دلیل نقض حقوق بشر مجازات می کند. در واقع قدرت بیرونی به آن (ایران) این اجازه را میدهد تا در داخل کشورش آزاد بوده و دستش برای هرگونه نقض حقوق بشری باز باشد. (شبیه آنچه در کشورهای بزرگی چون آمریکا و انگلیس و فرانسه می بینیم.)

با این اوصاف تاریخ؛ تعامل جمهوری اسلامی ایران با جهان را شکل میدهد و با این حال در حالی که این کشور همان تجربیات تاریخی را با مردم ایران به اشتراک میگذارد تفسیر آنها از این تاریخ با تفسیر نظام متفاوت است .

مردم ایران همیشه سابقه تاریخی طولانی در مخالفت با سلطه خارجی داشته اند با این حال بسیاری نیز در برابر استفاده جمهوری اسلامی از تاریخ به عنوان یک ابزار کنترل داخلی و توصیف غرب به عنوان دشمن جمهوری اسلامی ایران مقاومت می کنند .

ایرانیان به گذشته کشورشان قبل از دوران اسلام افتخار می کنند دوره ای که حکومت جمهوری اسلامی به دنبال کم اهمیت جلوه دادن آن است. ایرانیان به دنبال احیای تاریخ جنبش های حقوق زنان و دموکراسی ایران هستند که به انقلاب مشروطه باز می گردد. آنها همچنین به طور فعال از افراد آمریکایی که دوستان ایران بودند – از هوارد باسکرویل که در سال ۱۹۰۹ در کنار مشروطه خواهان ایرانی کشته شد تا تقریباً ۱۸۰۰ داوطلب سپاه صلح که در ایران خدمت میکردند به یاد می آورند.

(باسکرویل هاواردسی معلم مدرسه آمریکایی تبریز و از مبارزان نهضت مشروطیت ایران بود وی در دوره حصر تبریز و کشتار مردم این شهر توسط سلطنت طلبان و قزاقان به جانبداری از مشروطه خواهان کنسول آمریکا را ترک کرد و به صف مبارزان مشروطه پیوست باسکرویل فرمانده فوج نجات بود و فرماندهی ۱۵۰ سرباز را برعهده گرفت که وظیفه شان دفاع از استحکامات شهر تبریز در مقابل نیروهای دولتی بود پس از ۳ هفته در ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ (۳۰) فروردین (۱۲۸۸ زمانی که در حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آوردن غذا به دورن شهر بود گلوله ای به قلبش اصابت کرد و در دم جان سپرد در آن زمان ۲۴ سال و ۹ روز داشت)

بر خلاف دولت جمهوری اسلامی بسیاری از ایرانیان؛ ایالات متحده آمریکا را به عنوان یک متحد بالقوه می بینند و امیدوارند که این کشور دوست جنبش انقلابی فعلی آنها باشد در نتیجه تاریخ کشور ایران میتواند هم مانع و هم فرصت برای سیاست های ایالات متحده آمریکا باشد.

بنابراین سیاست گذاران آمریکایی باید از تاریخ عاقلانه استفاده کنند ایالات متحده باید از نسخه تاریخی مردم ایران استفاده کند و آنها را به تبعیت از آن تشویق نماید این امر به ویژه باید نشان دهد که امیدهای تاریخی ایرانیان به ایالات متحده با حمایت معنادار از جنبش انقلابی کنونی کمک به ظرفیت سازی برای دموکراسی و سخن گفتن از حقوق بشر ایرانیان نادرست نیست. البته در پیشبرد این کار ایالات متحده باید مراقب باشد تا به مردم ایران اجازه رهبری و کنترل کشورشان را بدهد تاریخ ایران  تاکید میکند که یک قدرت خارجی برای اینکه مشروعیت داخلی داشته باشد نباید هیچ حکومتی را پس از جمهوری اسلامی راه اندازی کند.

ایالات متحده آمریکا همچنین باید از تاریخ مشکل ساز روسیه در ایران بهره برداری کند تبلیغات ایالات متحده آمریکا با برجسته کردن طرحهای بالقوه روسیه در مورد ایران و اینکه به نظر میرسد پوتین ایران را برابر نمیداند و تأکید بر اینکه روسیه میخواهد مانند روسیه امپراتوری در سال ۱۹۰۷ بر ایران تسلط یابد ممکن است به افزایش تنشهای موجود بین دو کشور جمهوری اسلامی و روسیه دامن بزند.

در نهایت سیاست گذاران آمریکا باید ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای جدی بگیرند ایالات متحده آمریکا باید به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دشمن قدرتمند احترام بگذارد و منابع خود را برای توسعه سیاست بلندمدت ایران که سازگار و فعال باشد اختصاص دهد دیگر نمیتوان ایران را کمتر از سایر کشورها برای منافع آمریکا در نظر گرفت. توجه به بی ثباتی داخلی و آسیب پذیری مداوم ایران در طول تاریخ باید در راستای توجه به مسایل سیاسی دیگر مانند اوکراین باشد ناتوانی جمهوری اسلامی در تامین آنچه مردمش میخواهند – نیازهای اولیه و حقوق بشر – و افزایش اعتماد به رفتار سیاست خارجی اش چالش برانگیز خواهد بود با این وجود یادآوری تمایل عمیق ایران به احترام و نفوذ از یک سو و تجربه تاریخی و خصومت آن با اجبار یا کنترل خارجی از سوی دیگر هنگام تدوین سیاست مهم است هم برای جمهوری اسلامی و هم برای مردم ایران تاریخ مهم است این موضوع باید برای سیاستگذاران ایالات متحده نیز مهم باشد.

سوال این است که در حافظه  تاریخی ایران لاخره چه کسی پیروز خواهد شد؟  ایالات متحده در این زمان خود را در کدام سمت تاریخ خواهد دید؟

کلی جی شانون دانشیار تاریخ در دانشگاه آتلانتیک فلوریدا و ۲۲۳۰-۲۰۴ W Glenn Campbell و Rita Ricardo Campbell عضو ملی در موسسه هوور است او نویسنده سیاست خارجی ایالات متحده و حقوق بشر زنان مسلمان است و در حال حاضر در حال نوشتن کتابی در مورد روابط ایالات متحده و ایران در نیمه اول قرن بیستم است

 

امریکاجمهوری اسلامی ایرانروسیهسیاست خارجی
Comments (0)
Add Comment