تفسیر ملاصدرا بنام القرآن الکریم
آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت پانزدهم)
تفسیر ملاصدرا بنام القرآن الکریم،
13- تفسیر ملاصدرا بنام تفسیر القرآن الکریم؛ مجموعهای است از تفسیر برخی سورههای قرآن به عربی از ملاصدرا (متوفی ۱۰۵۰ق). وی این تفسیرها را به صورت رسالههای پراکنده و در مدتی حدود بیست سال نوشت.
رسالههای تفسیری ملاصدرا، عبارتند از:
- تفسیر آیة الکرسی (تاریخ اتمام آن: ۱۰۳۰، در قم).
- تفسیر سوره نور (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
- تفسیر سوره طارق (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
- تفسیر سوره اعلی، شامل “هفت تسبیح” (هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخر رازی مطالب بسیاری نقل کرده است.
- تفسیر سوره زلزال، که در آن به حرکت ذاتی و جوهری زمین اشاره کرده است.
- تفسیر سوره یس (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
- تفسیر سوره واقعه، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است.
- تفسیر سوره حدید، که در بخش های متعددی از آن با عنوان “مکاشفه”، نکاتی حِکَمی و عرفانی درباره آیات قرآن آمده است.
- تفسیر سوره جمعه، که همچون تفسیر سوره واقعة مطالب عرفانی و ذوقی بیشتری، نسبت به دیگر آثار او دارد.
- تفسیر سوره سجده.
- تفسیر سوره فاتحه.
- تفسیر سوره بقره تا آیه ۶۶.
به ملاصدرا چند رساله در تفسیر سورههای ضُحی، طلاق و کافرون نیز نسبت دادهاند.
روش تفسیری صدرالمتالهین:
ملاصدرا، رسایل تفسیری خود را در فواصل زمانی گوناگون نوشته است؛ ازاین رو، در شیوه کار او اختلافاتی وجود دارد. برخی از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوه مفسران چندان دور نشده است.
ملاصدرا عالم را سه گونه (دنیا، آخرت و عالم الاهیت) میدانسته و عقیده داشته است الفاظ قرآن نیز گاهی بر پدیدارهای آشکار و محسوس (دنیا)، گاهی بر سرّ (حقیقت و باطن آخرت) و گاهی بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند. به همین علت، او از کسانی که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحث های لغوی و ادبی و قرائت و نقلِ روایت میدانند، انتقاد کرده و آنان را “اهل القول و العبارة” یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است.
ملاصدرا در تفسیر ابتدا به سراغ تفاسیر و عقاید پیروان هریک از فرقهها، حتی آنهایی که با مذاق او سازگار نبودهاند، رفته و به این ترتیب، به شیوه اغلب مفسران به بحث های صرفی و نحوی و بلاغی و روایی و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعین پرداخته وگاه آنها را نقد کرده است. وی در این موارد، از تفاسیر مشهور، مانند تفسیر نیشابوری، بیضاوی، ثعالبی، علی بن ابراهیم قمی و خصوصاً کشاف زمخشری و مجمع البیان بهره گرفته است.
ملاصدرا در موارد بسیار، برای تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سوره حمد، که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است.
در مرحله دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبی از خود یا کسانی که آنها را “اهل الکشف و الاشاره” یا “اهل اللّه” نامیده، آورده است. این مطالب مشتمل بر لطایف عرفانی و حکمیاند.
در این مرحله، او از سخنان خواجه عبدالله انصاری، بایزید بسطامی، جُنَید بغدادی، سهل تُستَری و خصوصاً از غزالی، ابن عربی و شارحان آثار ابن عربی، مانند صدرالدین قونیوی و قیصری، استفاده کرده و آرای آنان را با لحنی ستایش آمیز نقل کرده و از اشعار عرفانی مولوی، عطار و سنایی، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است. ملاصدرا برخی اشعار فارسی خود را نیز در ضمن تفاسیرش آورده است.
استاد محمد هادی معرفت می نویسد:«آنچه در گفتار وی آمد، حاکی از مفاهیم و معارف سرشاری است که از ذوق عرفانی و شوق باطنی وی نشأت گرفته و از راه اشراقات ملکوتی بر وی افاضه گردیده است. او گرچه با مراجعه به تفسیر، آمیختهای از عرفان و برهان و بهرهگیری از استدلال و اشراق یا هر دو مشاهده میشود، شیوه ذوق عرفانی صرف را به کار نگرفته و همان “ملّاصدرای”صاحب “اسفار”است که این بار در تفسیر جلوهگر شده است؛ لذا آنچه برازنده این تفسیر است همان عنوان “تفسیر فلسفی”است که گاه در آن به مطالب عرفانی نیز پرداخته شده است. »
برخی از سورههای مجموعه تفسیری ملاصدرا به فارسی ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههای واقعة و جمعة و “طارق، اعلی و زلزال” و نور را محمد خواجوی در چهار مجلد چاپ کرده است.
(پایان قسمت پانزدهم)