سیدحسن نصرالله؛ رهبر یا رهرو؟!
کتاب “منطقالطیر” یکى از آثار منظوم و جاوید در ادب فارسى است. عطار نیشابورى در این شاهکار ادبی مطالب بسیار بلند عرفانى، اجتماعى، اخلاقى و سیاسى را از زبان مرغان یا در ضمن حکایات و تمثیلات به نظم درآورده است.
اما اینکه چرا جناب عطار از زبان مرغان معارف بلندی را مطرح میکند بدین خاطر استکه شرط اولیه سیر و سلوک و صعود به مقصد اعلا برخاستن از خاک و پرواز است. انسان هرقدر بارِ تعلقات و تعینات زمینى را از دوش بردارد به همان میزان سبکتر شده و استعداد پرواز مىیابد.
یکى از مسائلى که در قصهی پرندگان جهت رسیدن به مقصود مطرح مىشود موضوع مهم “رهبرى” و “رهروى” است. عطار بدون این که از اصطلاحاتی مانند سیاست، مدیریت، رهبرى و پیروى استفاده کند، غیرمستقیم به این مسائل اشاره کرده و اهمیت انتخاب رهبر را چنین تشریح مینماید:
مجمعى کردند مرغانِ جهان
هرچه بودند، آشکارا و نهان
جمله گفتند این زمان در روزگار
نیست خالى هیچ شهر از شهریار
از چه رو اقلیمِ ما را شاه نیست
بیش ازین بىشاه بودن راه نیست
یکدگر را شاید ار یارى کنیم
پادشاهى را طلبکارى کنیم
زانکه چون کشور بود بىپادشاه
نظم و ترتیبى نماند در سپاه
پس همه در جایگاهى آمدند
سربهسر جویاى شاهى آمدند…
مرغان با هم مشورت کردند تا مانند همه برای خود رهبری برگزینند و با تبعیت از او نظم و ترتیب لازم را درمیان خود بهوجود بیاورند. همان کاری را که حزبالله لبنان از زمان تأسیس خود انجام داد.
از سی سال پیش که سیدحسن نصرالله رهبری حزبالله لبنان را برعهده گرفت تاکنون که به آرزوی دیرینهی خود رسید و به فیض شهادت نائل آمد، همواره در دنیا و بخصوص در جهان عرب بهعنوان یک رهبر شجاع، مقتدر، و تأثیرگذار شناخته میشد.
در عین حال او تنها کسی بود که خود را “رهبر” نمیدانست؛ نه داعیهی ریاست داشت، نه ادعای بزرگی، نه سودای آقائی، و نه هیچ چیز دیگر!
او تنها “رهبری” در جهان بود که خود را “رهرو” میدانست؛ رهروی حق، رهروی قرآن کریم، رهروی مکتب اهل بیت(ع)، و رهروی ولایت فقیه! او از صمیم قلب به مقام معظم رهبری ایمان داشت و سخنان و رهنمودهای ایشان را همواره نصبالعین خود و فرماندهان و اعضای حزبالله قرار داده بود.
گرچه رهبری معظم ما در پیام تسلیت خویش سیدحسن نصرالله را “رهبری کمنظیر” توصیف کرده و چنین آورده است:
«دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را، و جبههی مقاومت پرچمداری برجسته را، و حزبالله لبنان رهبری کمنظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چند ده سالهی او هرگز از دست نخواهد رفت.»
اما همگان میدانستند و آن شهید والامقام نیز خود بارها در زمان حیاتش با صراحت اعلام کرده بود که فقط “سید علی خامنهای” را بهعنوان قائد و رهبر میشناسد و این ادعا را نه در شعار بلکه بارها و بارها در عمل به اثبات رسانیده بود.
اکنون عدهای در سوک غم فقدان، جمعی بخاطر جوزدگی، شماری بخاطر تحریک مسئولان نظام، و افرادی نیز با سوءنیت میخواهند نظام جمهوری اسلامی را به بهانهی انتقام به اقداماتی عجولانه وادار سازند و بدون تأمل در تبعات هر اقدامی، اجازهی تدبیر امور را به کارگزاران نظام نمیدهند.
به گمانم وصیتنامهی آن “سید مقاومت” تنها آن نیست که روی کاغذ آمده است، بلکه افزون بر آن، رفتار و عملکرد این شهید عزیز ماست که در طول عمر بابرکتش از خود بجا گذاشته و آن پیروی از اوامر رهبری معظم انقلاب است. پس همواره نه گامی جلوتر از دستور رهبر برداریم، و نه وقتی فرمانی را صادر کرد قدمی از آن عقب بمانیم!
سیدحسن نصرالله؛ رهبر یا رهرو؟!
کانال شخصی حسن بسطامی (تشیّع)