قیاس کردم و تدبیرِ
🌿️قیاس کردم و تدبیرِ عقل در رهِ عشق…!
🌿چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی…!
⚘️دیوان حافظ . غزل شماره . ۴۷۱⚘️
⚘️عشق در دیوان حافظ . ۲۱۹⚘️
📚🖊عقل…؛ یعنی امساک…، نگاهداری…، بند کردن…، باز ایستادن…، فهمیدن و دریافت کردن…، فهم و ادراک…!
📚درباره معنایِ لغوی عقل نوشتهاند…؛ عقل برگرفته از “عقال” است، و عقال...؛ به معنایِ طنابی است که به وسیلهی آن، زانویِ شترِ سرکش را می بندند…!
📚عقل را به این دلیل عقل میگويند که، شهوات و هواهایِ نفسانی و خواسته هایِ شیطانی درون انسان را به بند می کِشد…!
🖊به رغم این معانی…؛ باز هم حافظ است و دعوایِ عقل و عشق…، که در این بیت، کار را به “قیاس” کشانده تا عقل را چون “شبنمی” در برابرِ “اقیانوسی” به تصویر کِشد…!
📚🖊البته نه تنها در نظرِ حافظ…، که در نظر تمامیِ کسانی که در عرفان به دعوایِ عقل و عشق باور دارند…، منظور از این عقل…، عقلِ جزئیِ حسابگری است که با سود و زیانِ دنیائى و عالَم طبیعت سر و کار دارد…؛ عقلی که آمیخته به وَهم و شکّ و شهوت است…!
📚🖊وگرنه…؛ عقلی که مایهی سعادت و راهنمایِ انسان برای درکِ عالَم غیب و حرکت به سویِ ابدیت است…، نه تنها با عشق تباین و تعارضی ندارد که عینِ عشق است…!
📚این عقل…، همان عقلی است که رهبر عزیز انقلاب اسلامی در جریانِ دیدار با جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها با ایشان در ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ش، آن را “عاملِ رسیدن به قُربِ الهی و مقامِ توحید”، تبیین کرده است…؛
“یکی از الزاماتِ دانشگاه در ایفایِ نقشِ ایجاد و پرورشِ قوّهی عاقلهی کشور، تربیتِ اخلاقی و فرهنگی و هویّتی است. تربیتِ قوّهی عاقله. قوّهی عاقله چیست؟ عقل چیست؟ عقل در ادبیّاتِ اسلامی، فقط آن دستگاهی نیست که محاسبات مادّی میکند برای ما؛ نه، اَلعَقلُ مَاعُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان؛{عقل، آن چيزى است كه به وسيلهی آن، خداى رحمان عبادت شود و بهشت به دست آيد} عقل، این است. اَلعَقلُ یَهدی وَ یُنجی{عقل، راهنمائى مى كند و مى رهاند}؛ عقل، این است. عقل باید بتواند انسانها را تعالی ببخشد. عقل در یک سطح، آن عاملی است که انسان را به مقامِ قُرب می رساند، به مقامِ توحید می رساند؛ در یک سطح پائینتر، عقل آن چیزی است که انسان را به سبْکِ زندگی اسلامی می رساند؛ در یک سطح دیگر هم عقل آن چیزی است که ارتباطات مادّی زندگی دنیا را تنظیم می کند؛ همهی اینها کارِ عقل است. عقل و قوّهی عاقله، آن قوّهای است که بتواند همهی اینها را دارا باشد؛ پس احتیاج به تربیتِ معنوی دارد. دانشجوها را تربیتِ معنوی کنید. اینها جوانند؛ جوان، به طور طبیعی، لطیف است، بالنّسبه پاکیزه است، قابلِ حرکت در جهت معنوی است؛ و این باید در دانشگاه تأمین بشود. لا یُستَعانُ عَلَى الدَّهرِ اِلّا بِالعَقل؛ زندگی بدون عقل که ممکن نیست. بنابراین جنبهی تربیتیِ این قوّهی عاقله بایستی قوی باشد؛ دانشگاه باید جوانهایی را تربیت کند که با ایمان باشند، با شرف باشند، اهل اقدام باشند، تنبل نباشند، اهل تلاش باشند، دارای اعتماد به نفس باشند، حقپذیر باشند، حقطلب باشند؛ اینها خصلتهای یک انسان والاست؛ اسلام این جور انسانی را می خواهد.”
🖊بسیار روشن است که اگر چنين تربیتی به صورت فراگیر و باورمند در دانشگاه ها صورت می گرفت، شاهدِ بسیاری از بی اخلاقی ها در سطح جامعه و محیطهای آموزشی و اداری و… نبودیم…، از جمله همین صحنههائی که در این ایام! در برخی از محیط دانشجوئی بروز و ظهور یافت…!
📚🖊به هرحال…، دعوای عقل و عشق…، بسیار قدیم است و تاریخ خلقت از این دعوا، خاطرات فراوانی دارد…!
🖊شاید نمونهی سادهای از دعوایِ عقلِ حسابگر و عشق را…، در این کلامِ مادرِ یکی از شهدایِ اغتشاشاتِ اخیر، در یک مصاحبهی تلویزیونی بتوان سراغ گرفت…؛
مادر که سراپا عشق و عاطفه و احساس نسبت به فرزند است…، گفت…؛ به او گفتم؛ نرو…!
گفت…؛ اگر من نروم، پس چه کسی برود…؟!
🖊و یا اینکه…؛ شکنجه گران…، به شهید عزیز آرمان علی وردی گفتند…؛ به مقدّسات توهین کن…؛ نکرد…!
🖊عشق…؛ یعنی همین…؛ در ظاهر به همین سادگی…!
🖊همین الان، بدون شک در بینِ عزیزانی که زحمتِ خواندنِ این مطلب را تحمّل کردهاند…؛ اختلاف نظر وجود دارد…؛ برخی میگویند…؛ باید تقیه میکرد…، توهین میکرد…، زنده میماند…؛ خدمت میکرد…!
ولی برخی دیگر، کاملاً با این نظر مخالفند و میگویند…؛ او…، باید در برابر آن گرگ هایِ انسان نما اینگونه ثباتِ باور خود را به رُخِ آنان میکشید…؛ همانگونه که شهید سرافراز محسن حججی در اسارتِ دشمنِ خونخوار…، گردن فرازی کرد و حتی حسرتِ یک آخ را بر دلِ شکنجه گرانش گذاشت…!
📚به قول عطار نیشابوری…؛
⚘️گر مردِ رَهی…، میان خون باید رفت…!
⚘️از پای فتاده…، سرنگون باید رفت