چه کسی- و چه چیزی- خلاء محور مقاومت جمهوری اسلامی ایران را پر خواهد کرد؟

چه کسی- و چه چیزی- خلاء محور مقاومت جمهوری اسلامی ایران را پر خواهد کرد؟

مرکز تحقیقاتی آبزرور؛ 5 اکتبر

نویسنده: کبیر تنجا

کشته شدن [ شهید ] حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان در حملات هوایی رژیم صهیونیستی به حومه ضحیه بیروت، یک پایگاه عمدتا شیعیان، یک رویداد بسیار تاثیر گذار و مهم هم برای این گروه و هم برای منطقه بود. [ شهید ] نصرالله بیش از سه دهه رهبر حزب‌الله لبنان بود. خود این گروه در سال 1997 توسط ایالات‌متحده آمریکا و دیگران به عنوان یک گروه تروریستی معرفی شد، دو سال قبل از اینکه القاعده با عنوان چنین برچسبی شناخته شود. در پاسخ به مرگ [شهادت ] او، ایران یک حمله موشکی بالستیک علیه رژیم صهیونیستی انجام داده است و سطح آن را بالا برده است.

بدترین بحران حزب‌الله در تاریخ

بحران امروز برای حزب‌الله که در سال 1982 از خاکستر جنگ داخلی لبنان تأسیس شد، بیش از هر زمان دیگری ماهیت وجودی دارد. در کنار [ شهید ] حسن نصرالله ، اکثریت سلسله‌مراتب نظامی و سیاسی این گروه نیز حذف‌شده است. درحالی‌که حملات رژیم صهیونیستی علیه رهبری حزب‌الله چیز جدیدی نیست، جنگ رژیم صهیونیستی و لبنان در سال 2006، جایی که اسراییل [ رژیم صهیونیستی ] نتوانست ضربات بزرگی وارد کند، نقطه کانونی در تفکر استراتژیک آن بود. ترور دومین فرمانده این گروه و بنیانگذار سازمان جهاد اسلامی لبنان، [ شهید ] عماد مغنیه، در سال 2008 در سوریه، نقطه عطفی بود که در نهایت با عملیات اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] در داخل لبنان طی دو ماه گذشته، از جمله هدف قرار دادن خطوط ارتباطی مورد استفاده از طریق پیجرهای قدیمی و واکی تاکی ها به اوج خود رسید.

اقدام تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] در قالب موشک‌های بالستیک به عنوان پاسخی به این ترورها به صراحت مورد تاکید قرار گرفت.

حرکت رو به جلو و بازسازی حزب‌الله لبنان در دوران پس از [ شهید ] نصرالله کار آسانی نخواهد بود. ممکن است رژیم صهیونیستی با این حملات و به دنبال آن تهدید واقعی تشدید تنش در سطح منطقه، زمان کافی برای خود پیدا کرده باشد تا به ظهور یک آلترناتیو سیاسی از داخل لبنان، کشوری که حزب‌الله در آن دولتی در یک دولت دیگر بود و عملکرد عادی سیاست ها را به چالش می کشید ، امیدوار باشد. لبنان از سال 2022 تاکنون رئیس جمهور نداشته است . در کنار [ شهید ] نصرالله، کشته شدن فرماندهان ارشد حزب‌الله، مانند [ شهید ] علی کرکی، فرمانده جبهه جنوب گروه حزب‌الله و همچنین [ سردار شهید ] عباس نیلفروشان، فرمانده سپاه ایرانی ، زنجیره فرماندهی را به‌طور قابل توجهی مختل می‌کند. اقدام تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] در قالب موشک‌های بالستیک به عنوان پاسخی به این ترورها به صراحت مورد تاکید قرار گرفت.

چه کسی حزب‌الله را رهبری و هدایت خواهد کرد؟

انتظار می‌رود رهبر بعدی این گروه هاشم صفی الدین، یکی از اعضای ارشد و پسر عموی [ شهید ] نصرالله باشد. صفی الدین، طبق برخی روایت ها، نسبت به سلف خود رادیکال تر و از نظر سیاسی زیرک تر است. اعتقاد بر این است که او با عمامه مشکی از نوادگان مستقیم حضرت محمد [ (ص) ] است . هاشم صفی الدین روابط بسیار نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارد و گفته می شود که پسر او با دختر سردار مقتول ایرانی [ سردار شهید ] قاسم سلیمانی ازدواج کرده است.

انتظار می‌رود رهبر بعدی این گروه هاشم صفی الدین، یکی از اعضای ارشد و پسر عموی [ شهید ]  نصرالله باشد.

اگر او ( هاشم صفی الدین ) رئیس حزب‌الله شود باید با یک واقعیت بزرگ دست و پنجه نرم کند. تنزل رهبری گروه او به‌طور یقین تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. القاعده تا به امروز به واسطه از دست دادن رهبران خود اسامه بن لادن و ایمن الظواهری در حال فروپاشی است. به نظر می رسد که تلاش ها برای احیا و بازسازی کند شده و در حال حاضر از بین رفته است. حماس نیز از زمان ترور [ شهید ] اسماعیل هنیه در تهران در ژوئیه امسال (که گفته می شود این کار نیز توسط رژیم صهیونیستی انجام شد)، فعالیت چندانی در راس گروه انجام نداده است . رئیس جدید آن، یحیی سنوار، تا حد زیادی سکوت رادیویی [یا کنترل انتشار ( EMCON ) وضعیتی است که در آن از همه ایستگاه های رادیویی ثابت یا سیار در یک منطقه خواسته می شود به دلایل ایمنی یا امنیتی ارسال پیام ها را متوقف کنند ] را اختیار کرده است. با این حال این موضوع حائز اهمیت است که اذعان کنیم که هر گروه یا جنبشی از نظر بقا و ایدئولوژی دارای ویژگی های شخصیتی منحصر به فردی است و هر دو این ویژگی ها به هم مرتبط هستند. القاعده به‌طور عمده مبتنی بر کیش شخصیت [ پدیده ای که در آن یک شخص با استفاده از رسانه های گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجه عمومی آرمانی و قهرمانانه ای ارائه می دهد ] بود، اما حزب‌الله اینطور نیست.

آنچه جهان عرب می خواهد

سرنوشت و آینده حزب‌الله لبنان نیز به پویایی های منطقه بستگی دارد . جمهوری اسلامی ایران نه تنها ستون اصلی حمایت از « محور مقاومت » به حساب می آید که حول موضوع فلسطین ساخته شده است، بلکه خود حزب‌الله نیز از نظر نهادی بسیار بیشتر به سازه‌ های تهران وابسته است. درحالی‌که حماس یک جنبش سنی مذهب است، حزب‌الله نماینده اصلی قدرت و نفوذ شیعیان در منطقه تلقی می شود و از این رو نسبت به تفکر ایرانی انتقادی‌ تر است. درحالی‌که قدرت‌ ها در جهان عرب سعی کرده‌ اند سطحی از بی‌ طرفی را حفظ کنند و پیامدهای جاری را به‌ عنوان یک بحران « ایران در برابر اسرائیل [ رژیم صهیونیستی ] » مطرح کنند، انحلال و حذف حماس و حزب‌الله لبنان به احتمال زیاد گامی خوشایند خواهد بود ، به‌ ویژه به این خاطر که در بسیاری از موارد این کار کثیف بر دوش رژیم صهیونیستی خواهد بود .(م.م)

جمهوری اسلامی ایران نه تنها ستون اصلی حمایت از «محور مقاومت» است که حول موضوع فلسطین ساخته شده است، بلکه خود حزب‌الله نیز از نظر نهادی بسیار بیشتر به سازه‌های تهران وابسته است.

با حرکت رو به جلو، سوال اصلی این است که چه کسی و چه چیزی جایگزین خلاء سیاسی باقی مانده خواهد شد. تاریخ مملو از نمونه هایی است که نشان می دهد چگونه بازیگران ستیزه جوی غیردولتی که توسط ایدئولوژی هدایت می شوند، به راحتی می توانند راه خود را برای رسیدن به قدرت پیش از تحقق جایگزین های سیاسی منطقه‌ای یا بین المللی به دست آورند.

آیا ایران می تواند از آستانه هسته‌ای عبور کند؟

قابل توجه است که عقب نشینی جنبشی [رژیم صهیونیستی] اسرائیل فقط نشانه جسارت یک دولت نیست. بزرگترین و در عین حال کمترین مورد صحبت در مورد عملیات نظامی که به اسرائیل – به ویژه پس از سال 2006 – فضا را برای ایجاد ظرفیت برای مقابله با حزب‌الله، حماس و دیگران داد، تلاش های اسرائیل برای اطمینان از ناتوانی دشمنان اصلی در ایران و سوریه بود. برای دستیابی به توانمندی های هسته‌ای حمله هوایی اسرائیل در سال 2007 برنامه هسته‌ای مشکوک سوریه در منطقه دیرالزور را از کار انداخت. عملیات مخفیانه و طولانی‌مدت علیه برنامه هسته‌ای ایران، شکست‌های مهمی را نیز به تهران وارد کرده است. ایران اکنون یک کشور در آستانه هسته‌ای در نظر گرفته می‌شود، اما اگر مسیر فعلی ادامه یابد، حتی ممکن است به سمت سلاح‌سازی حرکت کند.

چند ماه آینده همچنان برای غرب آسیا غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد بود و آن را به هسته ژئوپلیتیک بین‌المللی، رقابت قدرت‌های بزرگ، پرتوهای هسته‌ای و ترسیم مجدد بالقوه معماری‌های نفوذ سنتی بازمی‌گرداند. بنابراین، همه این عوامل در تعامل با یکدیگرند و به هم ربط دارند.(م.ب)