کانون قدرت در جهان-3

کانون قدرت در جهان-3

قسمت قبل:

مقدمه:

در قسمت دوم به روش های جهانی سازی، وظایف، ساختار و رویه های  سازمان های پنهان در گلوبالیسم جهانی جهت ایجاد تغییرات بنیادی در جهت منافع آنان مطالبی خواهد آمد.

در قسمت سوم به کارکرد واتیکان قبل و بعد از رنسانس یا عصر روشنگری در کشورها اشاره می شود…

کانون قدرت در جهان-3

روش های گلولالیسم جهانی قبل و بعد از رنسانس یا عصر روشنگری

تشریح کردیم گلوبال ها و یا جهودیسم، ابزار نفوذ حاکمیت پاپ و دجال و دجال اعظم در تمام کشورها بوده و اصولا وطنی نداشته و اجنبی و بیگانه هستند، و در تمام سطوح، سعی می کنند حضور  داشته باشند و در هر کشوری منتطبق با مرام و ایدئولوژی آن کشور با اسم ها ونام های مختلف نفوذ کرده  و حضور دارند.

این خط نفاق و برای همه کشورها از جمله ایران در هر لباس و ساختاری وجود دارد تا بدینوسیله قادر به حکمرانی شوند و مسئولیت حفظ قدرت هرم یهودی کاتولیکی دجالی پاپ را ادامه بدهند…..

لژهای ماسونری و فراماسونری ها، برای نفوذ در سایر ساختارها بوده و بنوعی همچون انجمن حجتیه کل جهان و کشورها  هستند، اینان سعی می کنند در لژهای نظامی، سیاسی، تجاری، اداری، تولیدی، صنعتی، خدماتی و خود را جا بزنند …. و از لندن ، آلمان، فرانسه ، آمریکا و یا دو بلوک روسیه و چین و،،، که همه زیرمجموعه پنج خاندان یهودی هستند، اداره می شود، که زیر نظر دجال اعظم و شیطان بزرگ رجیم به وسیله پاپ می باشند و دنیا را به صورت یک الگوی دینی مدرن شده سکولاریسم لیبرالیسم کمونیست عرفی، اداره میکنند،،،، و دارای یک الگوی دینی جهانی هستند.

اما اصولا جزوئیت ها یا نظامی عقیدتی در لباس های مختلف، گروه ایلیومیناتی یا سلسله مراتب شیطانی را به وجود آورده و کل جهان و کشور را براساس آن مدیریت می نمایند، و اولین گرندلژ انگلستان و سپس ایلیومیناتی و گرندلژ آلمان، و سپس شاخه روسی آن را به وجود آورده اند که به صورت یک سیستم پیوسته مدیریت می نمایند، که پتر کبیر در روسیه میدان واتیکان و پاپ اعظم را به وجود آورده و صدور دستور کلیسای ارتدوکس را داده، و کلیسای کاتولیک با درگیری و دو دستگی مذهبی خود را در بین گروه های مختلف نفوذ می دهد تا اگر گروهی از بین رفتغ بوسیله گروه دیگر مدیریت را بدست بگیرند و به صورت بی دین و همه دین بوده و از قاعده همه یا هیچ همه و هیچ را دارند.،،،

دینداری مصنوعی و فیک، و حکمرانی مصنوعی و فیک کار این گروه اجنبی و بی هویت می باشد…(نفوذ از طریق مذهب بزرگترین کار این گروه می باشد، و سپس از بین بردن حق مالکیت عمومی از طریق مذهب و وارونه سازی مذهب و انحصارگرایی آن و ایجاد درگیری ها و فتنه های مذهبی و جنگ و قتل و فتواهای برعکس و فدا کردن منافع ملی بوسیله منافع مذهبی و هزاران فریب دیگر و،،،،   )

کلیسای پاپ همیشه توسط دو شکل مذهبی تحجری و سکولار با تاریخ انقضا حکومت می کند و در این بین؛ همه را فریب می دهد و هزاران سال اینکار را کرده اند،،،، در نهایت از طریق بحث کلیساهای بی رونق و مساجد، معابد، صومعه ها و مکان های مذهبی خود را نمود می دهند و به نوعی مساجد ضرار و اسلام ضرار و عمروعاصی و همچنین کلیسا و یهود عمروعاصی را بسط می دهند و این از ویژگی های آنهاست…

سپس جهانی سازی و ایجاد ارز واحد و از بین بردن الگوها فرهنگی و بومی کشورها را بسط داده و با اقتصاد بقیه کشورها را نابود می سازند،،،،،

در این جهانی سازی حزب کمونیست چین و روسیه یک سر دیگر بازی بوده و کل ساختارها را تحت حکومت پاپ حفظ می نمایند  و هیچ الگوی درستی ندارند و مهم تر از همه چین و آمریکا دو روی یک سکه هستند حتی اگر خود نخواهند، چون یک الگوی مشخص و منظمی ندارند تا بتوانند مستقل شوند و بقیه ساختارها را مستقل نمایند،،،،و از همین رو چین نیز کاملا وابسته به واتیکان است،،،،

یه طور خلاصه اینکه با شکست پاپ و کلیسای کاتولیک یهودی مسیحی، حزب  واتیکان جزوئیت ها و شوالیه های مالتا و یا همان وزارت جنگ و وزیران جنگ و نظامی هاس عقیدتی را بوسیله خاندان ها راه انداخته، و بوسیله آن مدیریت سایر بخش ها را به عهده گرفته اند..

با ایجاد لژهای گلوبالی و بی وطن، ماسونری و ایلیومیناتی را ایجاد نموده تا چرخه های خود را تکمیل نمایند و شروع آن در کشورهای انگلستان، روسیه و آلمان و بخش اسلامی آن در مصر، عربستان … است.

کانون قدرت در جهان-3

واتیکان قبل از رنسانس

گفته شد واتیکان، به صورت زیرزمینی هنگامی که در ضعف قرار داشت، با سازمان هایی که تشکیل می دهد، وضعیت خود را ادامه داده، و مهم تر از همه در قسمت های مختلف نفوذ کرده، و مهم تر از آن در کلیساها کار را به شکل تحجر و گرفتن نذورات، موقوفات، هدایا، و،،،، غیره پیش برده و دین را برای کسب درآمد و منفت طلبی استفاده می کند، تا اینکه عصر رنسانس و روشنگری با انقلاب فرانسه به وجود امد و تمام انقلابات یک سکه دو رو بوده که خود با استحاله واتیکان روبرو می شود و از یکطرف دیگر چون انقلابات یک اساس جامع ندارند داُئم توانایی خروج از دست واتیکان و دجال اعظم را ندارند و از این جهت تنها انقلابی که می تواند زمینه های نظری و تئوریک غرب را متحول ساخته و یک دگرگونی جهانی براساس مفاهیم انسانی و الهی ایجاد نماید، انقلاب مقدس اسلامی ایران است و به طور کلی یک دید جامع در این رابطه این انقلاب و تحول و دگرگونی براساس همان خرد معقول بشر و مفاهیم دینی با الگوی بومی و جهانی هر کشوری ارائه خواهد کرد،،،، و باید از این جهت قدر این انقلاب مقدس را دانست ولی با علم و معرفت و شاکله های درست…تا کل انقلابات جهان را راهبری کند..

کانون قدرت در جهان-3

واتیکان بعد از رنسانس

اما بعد از عصر روشنگری، به دلیل اختلافاتی در نحوه مدیریت و برای نفوذ در سایر بخش های جدید جهان و همچنین اختلافات جدید بین سازمان های جزوئیت ها(نظامی های عقیدتی در هر لباس و ریزش آنها و نفوذشان و …) و فراماسونری ها(یعنی نظامی های لیبرال در هر لباس و ریزش آنها و نفوذشان و،،،) با سازمان دومینیکن شده و اما نتیجه جالب از این اختلافات، به این نتیجه رسیدن که دین را از فرانسه و کل اروپا حذف نمایند و جدایی دین از سیاست را رقم بزنند.

این سیاست مرحله دیگری از این امور بود، یعنی ابتدا جنگ های داخلی، کشتار و مهاجرت دینداران، و سپس تحجر ایجاد تحجر دینی، تنفر عمومی و سپس حذف دین و سکولاریسم،،،،

همین کارها را در خاورمیانه و بین مسلمانان پیاده ساختند، و هنوز مو به مو در حال انجام است و بخش پنج درصدی هر کشور اینکارها را پیش می برند، و اینجاست مفهوم جمهوری مقدس اسلامی درست و انقلاب اسلامی درست چقدر مهم بوده و کمک به آن کمک به کل بشریت است،

اما گفتیم با جنگ درونی؛ سازمان های پاپ، لائیسیته و سکولاریسم نمود می دهند، و بسط فحشا و ترویج بی بند و باری را در دستور کار قرار داده و از اتحاد و وفاق ملی در کشورها جلوگیری می کنند، مگر ملت ها بناچار  وارد زمین بازی آنها شوند.

در این حالت و زمان پاپ و کاتولیک ها یعنی جهان گراها؛ کشورها را غارت و منابع آنها را بالا کشیده اند، ناسیونالیسم گرایی فاشیستی بسط پیدا می کند،

در ناسیونالیسم گرایی که ضد جهان گرایی بوده و تحت عنوان راست افراطی و چپ افراطی می شناسید، تا جائی که حتی آمریکاگرایی ترامپ وجمهوری خواها ، و جهان گرایی بایدن  دمکرات نیز سبکی از ملی گرایی هایی که منجر به رقابت بیشتر و جنگ های بیشتر گردد را باعث شده و این عدم اتحاد واقعی و عدم ملی گرایی واقعی، و عدم جهان گرایی درست، دنیا و کشورها را در یک حالت خلسه و بی نظمی و سردرگمی برده که به لحاظ های مختلف و متنوع باعث رشد گلوبال های بی وطن، تشویش کننده، ناآرام کننده کشورها، و،،،، یعنی تفرقه، تنفر، عدم یکپارچگی و همزمان عدم ملی گرایی،،، می گردد .

در ایران این روش را قبل از انقلاب اسلامی به ناسیونالیسم ملی تعبیر می کنند.

کانون قدرت در جهان-3

ادامه مطلب…

 

 

مديريت اندیشکده نخبگان طلوع

سیدمنصورمحمدی کچپی

 

 

پاپجهانقدرتواتیکان
Comments (0)
Add Comment