انتخابات یا دست غیب الهی
بنام خدا
قانون نانوشته ایی در تمامی نظامات سیاسی دنیا وجود دارد مبنی بر اینکه هرگاه یک نظام سیاسی زیر بار تحولات و تغییرات قانونی پیش از موعد نرود؛ عواملی چون کودتا، شورش عمومی، انقلاب سیاسی، استعفای دست جمعی و … این تحولات و تغییرات پیش از موعد را بر آن نظام سیاسی تحمیل خواهد کرد .
اما این موضوع برای ایران به نحوه دیگری تاکنون رغم خورده است تا آنچه در سایر نظامات می تواند نظامی را سرنگون کند یا منحرف بسازد، در ایران به هیچ عنوان محلی از اعراب نداشته و این اتفاق یعنی تحولات پیش بینی شده در قانون، به شکل دیگری اتفاق بیافتد.
اگر خود آقا فرموده باشند!!!
نمونه بارز تحولات سیاسی پیش از موعد در ایران، از همان ابتدای انقلاب اسلامی به یک قاعده مستثنی تبدیل گردید و نظام و متولیان انقلاب هیچگاه به خود اجازه نداده اند این راه و رویه پیش از موعد را امتحان نمایند. لذا در حکومت دینی ایران این موضوع همیشه با ظهور یک دست غیب الهی، در پشت تحولات سیاسی کشور اتفاق افتاده است که نمونه بارز ان را باید در ۲۲ بهمن سال ۵۷ در به خیابان ریختن مردم با فرمان امام خمینی (ره) در ساعت چهار بعد از ظهر مشاهده نمود. جمله ایی که حضرت امام در پاسخ به اعتراض ایت الله طالقانی گفتند:«اگر خود آقا فرموده باشند چه میگویید؟» یا اینکه در فرانسه قبل از پیروزی انقلاب امام خمینی فرمودند« من این را اینطور فهمیدم که یک دست غیبی در کار است.»
این جمله شاید توانست به تمامی گروه های مخالف نظام شاهنشاهی آنزمان بفهماند فرامین امام خمینی از جای دیگر و با کمک امدادهای غیبی صادر می شود.
از این دست مطالب و موضوعات هرچند نه به کرار ولی مواردی مشاهده شده است؛ تا جائی که بنیان گذار جمهوری اسلامی جمله ایی لعل به این مظنون گفتند: روند اتفاقات نشان داده که یک دست دیگری پشت تحولات ایران بوده است !!!…
اگر تو بهتر می زنی بستان بزن
30 اردیبهشت ۱۴۰۳ در حالی که رئیس جمهور شهیدمان آیت الله رئیسی در لباس اخلاص و در حین خدمت به ملت محروم ایران بود، بر اثر یک حادثه طبیعی پیش بینی نشده و یا پیش از موعد به سمت ملکوت شتافته و آسمانی شدند. گویا و شاید دادیار عادل دریافته بود که تلاش شبانه روزی آن عزیز سفر کرده برغم همه خلوص بجایی نخواهد رسید، زیرا مشکلات و مسائل این مرز بوم در شرایط فعلی خیلی بیشتر از حد و اندازه ایی است که بتوان حل ان را در جامه رئیس جمهور و فرمان های دستوری ببینیم. لذا تصمیم گرفت ملت ایران را دوبار و پیش از موعد در برابر یک انتخاب دیگر قرار دهد و فرصتی را فراهم سازد تا جامعه صبور در برابر مشکلات و معضلات و عبور کرده از شورش وارداتی و سفارشی «ززا» و قهر کرده برخی از مردم با صندوق های رای را بار دیگر پای کاری بکشاند. کاری که تا چند ماه پیش دسته ایی از مردم دلخوشی با آن نداشتند. لذا همان دست غیب تصمیم گرفت حکم خود را با همان چیزی به سرانجام برساند که لجبازان سیاسی به آن پشت کرده بودند و به آنانی که در هر لباسی و هر محیطی بخصوص در شبکه های مجازی دائم غُرغُر می کنند؛ دوباره بفهماند « اگر تو بهتر می زنی، بستان بزن» .بفرما.
دو طیف با انواع رنگ ها
در این وانفسا و شیر توشیر و در غیاب احزاب قوی و قدرتمند؛ دو طیف مهم در کشور مدعی هستند اگر ناخدای کشتی شوند می توانند این کشتی سیاست زده ایران را از این دریای متلاطم سیاسی و اقتصادی و طوفان زده بلایای تحریمی و فساد اجتماعی برهانند و کشتی سنگین ایران را از گرداب هایی چون تحریم، گرانی، اختلاس، بیکاری، سر در گمی در سیاست خارجی، فقر و فساد و … سالم به ساحل نجات برسانند.
اما مشکل از آنجا آغاز می شود که در هر دو طیف شاهد مختصات و رنگ های گوناگون با هارمونی غیر ثابت و بعضا متضاد در داخل خود هستند.
در یک طیف، شما از اپوزیسیون ضد نظام می بینید که نام براندازی و جاسوسی را اصلاح گذاشته اند؛ تا رزمنده یا آزاده و جانباز سینه چاک انقلاب نماز شبخوان و حتی فرزند شهید که صادقانه برای نجات کشور اشک می ریزد و خون دل می خورد. که انصافا باید به حال آنان غبطه خورد.
در طیف مقابل هم افراطی ترین افراد با گفتمانی تند از اسلام یا بقول سیاسیون رادیکال ترین اشخاص که موجب فراری دادن بسیاری از جوانان از اسلام رحمانی شده؛ حضور دارد تا اعتدالیون با روحیه سازشکاری که حتی فلسفه قیام معصومین را به غلط به تفسیر نشسته و رنگ بوی اصولی بر آن زده را شاهد هستیم و در نهایت مذهبیون انقلابی می بینیم که دل در سیره انقلاب نهاده و در آرزوی روزهای خوش انقلاب، شب را به صبح رسانده و پای همه سختی ها، مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آن ایستاده و حتی نیش و کنایه بدخواهان را به جان می خرند تا گزندی به انقلاب نرسد و با لحظه لحظه های انقلاب مرده و زنده می شوند و دل در گرو آرمانی بسته اند که در سال 57 با آن عزیز سفر کرده بسته اند و اکنون به دنبال خلف صالح او از هیچ مشکلی هراس ندارند.
پس باید چه کرد؟
امروز همه در میدان آزمایشی دوباره قرار گرفتند و با چینش ناشیانه ایی که در معرفی کاندیداهای ریاست جمهوری شده است یکبار دیگر فرصتی فراهم گردیده تا جناح ها با طیف های مختلف؛ بتواند دوباره به میدان بیاید و شاید با صندوق قهر نکند و بختشان را برای نشستن بر کرسی ریاستی که سه سال پیش آن را از دست دادند بیازمایند .
هر دو طیف تقریبا کار بلد هستند و با تجربه ایی که با کارآموزی در دوره های قبلی انتخابات داشته اند؛ توانسته اند به خوبی مهره های خود را در صحنه بیاورد. به طور مثال یکی از این دو طیف با زیرکی توانست فردی را از فیلتر بگذراند که درست چند ماه پیش همین فیلتر؛ فرد مورد نظرشان را فاقد صلاحیت کاندید شدن در یک شهرستان می دانست، اما طی چند ماه و با فراز و نشیب های روزگار اکنون شده یکی از صلاحیت دارترین افراد برای نشستن بر کرسی ریاست دومین فرد کشور .
و به ظاهر میدان بازی در حال تغییر به نفع همان هایی شده که روزی با قهر با صندوق می خواستند حرفشان را به گوش متولیان برسانند و الان می بینند با همین صندوق رای می توانند دوباره به صحنه بازی بازگردند. و آنان را امیدوار کند آنچه را در لباس رفراندوم تصور می کردند اکنون در جامه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ببینند.
و طیف مقابل هم نفر سوم انتخابات مجلس را رقیب اصلی کرسی ریاست جمهوری معرفی کند. یا جانبازی که دو دوره قبلی انتخبات ریاست جمهوری با انصراف خود از نقش تعیین شده در چرائی حضور در انتخابات پرده برداشته بود و اکنون معلوم نیست آیا حاضر است آن نقش را دوباره به نفع یکی ار حاضرین بازی دوباره بازی کند؟
در چنین شرایطی برای یک طیف زنگ خطر به صدا در آمده است که مبادا این کرسی را به رقیب بدهد و برای طیف مقابل ایجاد امیدواری به بازی کردن در میدان سیاست را دوباره زنده کرده است. و این همان دست غیب الهی بود که امروز توانست پس از حادثه غم انگیز 30 اردیبهشت دوباره شور و شوق سیاسی را به کشور برگرداند.
امید است عاقلان صحنه سیاست کشور قدر این شور و شوق را دریابند و از این ظرفیت و فرصت در سال «جهش تولید با مشارکت مردم»، به بهترین شکل در جهت کاهش دردهای مردم بکار بگیرند.
خرداد 1403