انجمن حجتیه؛ گسترش فساد و ظهور

انجمن حجتیه؛ گسترش فساد و ظهور

بنام خدا

مقدمه:

یکی از مقوله های مبهم و البته چالش  برانگیز سیاسی، اجتماعی و مذهبی در سپهر  انقلاب اسلامی ایران  موضوع انجمن حجتیه است. این انجمن که رسما پس از کودتای 28 مرداد 1332  توسط  محمود حلبی با نام انجمن مبارزه با بهائیت تاسیس شد؛ بعد از انقلاب اسلامی ایران،  با تغییر نام به اسم انجمن حجتیه به فعالیت های خود ادامه داد.

تا اینکه در سال 1362 با سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه این انجمن منحرف است عملا دستور بر انحلال آن را صادر کردند. ولی انجمن در یک اقدام زیرکانه آن را تعطیل اعلام کرد ولی از انحلال آن خودداری نمود.

از یک سو وجود افراد متدین؛ مذهبی در انجمن حجتیه  و از طرفی دیگر سخنان حضرت امام (ره) مبنی بر منحرف بودن اقدامات این انجمن، نگاه جدیدی از شکل گرفتن گروه تازه ایی از منافقین در لباس تدین و مذهب را نشان می داد.

وبگاه تحلیل ایرانی در سلسله یادداشت هایی به بخشی از دلایل انحرافی بودن انجمن حجتیه می پردازد.

گفتار نخست

برخی از روایات ناظر بر ظهور حضرت ولی عصر عج خبر داده اند که پس از آنکه فساد بر زمین چیره شد، ظهور رخ خواهد داد. از اینرو پاره ای از شیعیان گمان برده اند گسترش فساد، شرط ظهور است.

برخی از مسلک ها به این نظریه باوری جدی دارند و فلسفه ای نیز برایش وضع کرده اند. برای مثال حاج محمدکریمخان کرمانی در کتاب ارشاد العوام می نویسد، مشیت الهی آن است که فساد افزایش یابد تا ظهور محقق گردد بنابراین دخالت در سیاست و مبارزه با حاکمان جور خلاف مشیت مذکور است. وی می افزاید حتی حضرت امیر علی ع نیز به همین سبب حکومت را پس از چند سال وانهاد و در آن چهار پنج سال حکمرانی، خواستند الگویی از امامت ارایه دهند.

بنابراین اگر درباره رهبر انجمن چنین ظنی رود گزافه نیست چون او با آرا و اندیشه های حاج محمدخان کرمانی مشترکات چندی دارد. افزون بر آن چنانکه در شجره نامه ی خودنوشت خویش آورده خاندان مادری اش در دستگاه شیخیه ی کرمان بوده اند و مادرش قنداقش را به دست رئیس این فرقه داده تا در گوشش اذان و اقامه بخواند.

نکته ی کلیدی آن است که تصلب بر روایات و احادیث مربوط به این موضوع می تواند منشاء برداشت های کج و نادرست شود. اگرچه آقای حلبی در کتاب نقد ایقان برداشت کژ و کوژ بهاء الله از روایات را مردود می شمارد و مانند اصولی ها به تحلیل روایات می پردازد و می گوید به فرموده ی معصوم ع ” حدیثنا صعب مستصعب” و استنباط از روایات کار هر کس نیست  و روایت بدون درایت رهزن است. با این حال رهبر انجمن طی دهه ی ۵۰  رویکردی خلاف مفاد نقد ایقان را ترویج می کند.

از قضا دست کم دو رویکرد انجمن از روایت بدون درایت بیرون کشیده شده اند. یکی جدایی دین از سیاست و دیگری نظریه ی وقوع ظهور پس از فراگیری فساد. این دو رویکرد در تعیین سرشت رفتارها و سرنوشت عقیدتی انجمن نقش کلیدی داشته اند. آنچه انجمن بر سر خویش آورد نشان می دهد که باید در فهم روایات، مقتضیات زمان و مکان و شان صدور روایات و دلالت های آنها را در نظر داشت وگرنه به نتایجی ناهمخوان با کتاب و عقل می انجامد.

انجمن حجتیه؛ گسترش فساد و ظهور

گفتار دوم

انجمن حجتیه می گوید به گسترش فساد اعتقاد نداشته است( سید حسن افتخارزاده، گفتارهایی پیرامون امام زمان ع، حسین تاجری، انتظار،بذر انقلاب) بنابراین انجمنی ها معتقدند آنچه امام ره بیان کرده تهمت است. راستی آزمایی این ادعا به طرح مباحثی زمینه ای نیاز دارد.

۱- زمان طرح شبهه

نخستین بار چندی پس از سخنان امام ره ( ۱۳۶۲) در باره تفکری که راجع به گسترش فساد و ظهور وجود دارد، انجمن خود را مخاطب سخن امام ره شمرد. رهبر انجمن چونان ستمدیدگان مظلوم خطاب به اطرافیانش می گفت روز قیامت جلوی او [ امام ره ] را خواهم گرفت که چرا تهمت زده ای. بعد خطاب به برخی از اطرافیان می پرسید فلانی آیا تو فساد می کردی؟ آیا کسی را به فساد دعوت می کردی تا زمینه ی ظهور فراهم آید؟ و مخاطب نیز می گفت نه چنین نیست.

۲- هدف شبهه

هدف این بود که  امام ره را متهم کنند به افتراء بستن تا اثبات کنند ایشان از عدالت ساقط است. بدین سان زمینه را برای مظلوم نمایی انجمن فراهم کنند.

۳- تله ی برد – باخت

با طرح این شبهه پنداشتند طرفداران امام ره بازنده و انجمنی ها برنده اند. چون پرداختن به این شبهه، اولا حواس را از سیئات و گناهان بزرگ و متعدد انجمن پرت می کند و انحرافات مبنایی انجمن را به حاشیه می راند. در ثانی اگر در پاسخ بگوییم مقصود سخن امام ره انجمن نبوده است انجمن را مبرا از این اتهام و طبعا اهل صلاح و مظلوم شمرده ایم و چنانچه سکوت  کنیم، خلاف گویی امام ره را پذیرفته ایم و سرانجام اگر بگوییم مراد امام ره انجمن بوده است فریاد وا اسلاما سر می دهند که انجمنی ها متدین و متقی اند چرا تهمت می زنید و آنگاه با نفرین و ناله ما را به عقبی و آخرت حوالت می دهند.

۴- تعویض جایگاه

کارکرد اصلی این شبهه آن است که متهم را جای شاکی می نشانند.

۵- مغالطه

این شبهه، مغالطی است و چند نکته انحرافی را القا می کند. یکی اینکه انگار گفته شده افراد انجمنی فاسد و مفسد بوده و مرتکب گناهان فردی می شده اند. این نه مفهوم سخن امام ره  است و نه چنین برداشتی از سخن ایشان معقول می نماید. چون می دانیم که اکثر انجمنی ها آدمیانی متدین بودند.

اما واقع امر چیست؟ واقع امر این است که باید از سویه های تفکر یک ساختار به نام انجمن سخن گفت نه اخلاق و منش فردی انجمنی ها. چون یکی از گناهان بزرگ که متوجه انجمن است کمک به استحکام و گسترش ظلم و جور حاکم وقت می باشد که بالاترین مصداق فساد است لذا لازم نیست گسترش ظلم و جور و یا فساد مستلزم فاسد بودن انجمنی ها باشد.

دوم اینکه می گویند سند بیاورید که انجمن جایی گفته باشد باید فساد گسترش یابد. این طلب کاری از آن جهت شگفتی زاست که گویا گسترانیدن فساد با اعلام زبانی و یا مکتوب آن ملازمه دارد. درحالیکه می دانیم در طول تاریخ آنان که دانسته و یا ندانسته ظلم و جور مرتکب شده و می شوند بی استثنا خود را مصلح می نامند. چنانکه فرمود: و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّا نحن مصلحون.

سوم اینکه انجمن با طراحی این مغالطه می خواهد حواس را از تایید، همکاری و همراهی با دستگاه جور پهلوی که بزرگترین مصداق مشارکت در گسترش فساد است؛ پرت کند.

بنابراین می بایست توجه کنیم که در خصوص نظریه ی گسترش فساد باید مفهوم غیر فردی و ابعاد سیاسی آن مد نظر قرار گیرد. از اینرو در ادامه به این وجه خواهیم پرداخت.

انجمن حجتیه؛ گسترش فساد و ظهور

گفتار سوم

بر اساس مختصات فکری و سیاست های انجمن که به شرح زیر خواهد آمد می توان انجمن را در گسترش فساد دوره ی پهلوی سهیم و دخیل شناخت.

۱- سکولاریسم

انجمن و رهبرش سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست را سیاست خویش اعلام کردند. اگر چه ماخذ این رویکرد را برخی از روایات نامیدند ولی مسلم است که دستورهای قرآنی و برخی دیگر از روایات را که مشعر بر امتزاج دیانت و سیاست، لزوم دخالت اسلام در سیاست و اداره جامعه بر پایه ی احکام شرع و عقل اند؛ کنار نهاده اند.

این رویکرد را باید سیاست اعلامی انجمن شمرد وگرنه سیاست اعمالی انجمن، دخالت در سیاست بود، دخالتی که به در خدمت راهبردهای پهلوی قرار گرفت.

به هر حال چون سکولاریسم رویکرودی خلاف آموزه های قرآن است، خود، گناه و نوعی فساد عقیدتی شمرده می شود و اشاعه ی آن نیز این چنین است و می دانیم که انجمن برای اشاعه ی سکولاریسم تلاش گسترده ای بکار بسته است.

۲- ترک نهی از منکر

انجمن حجتیه و شخص آقای حلبی نهی از منکری برجسته و بیّن همچون حکومت پهلوی را ترک کردند. ترک این واجب الهی مفهومی جز انفعال و سکوت یا تایید ضمنی گسترش فساد نداشت. این اتهام از آن جهت به انجمن وارد است که رژیم شاه برساخته ی کفار غربی و شخص شاه منصوب آنان ( متفقین) و وابسته به نظام سلطه بود و شخصا نیز فساد اخلاقی و سیاسی داشت و در عین حال مفسد هم محسوب می شد.

به ویژه آنکه می دانیم شاه برنامه های ی وسیع و نظام مندی به اجرا نهاد تا  فساد ساختاری را در ایران بگستراند، مردمی بی قید به اسلام بپروراند، با استعانت از فنون مدرن و نرم، سازه ی هویت دینی ملت را فرو شکند و اسلام را مانند مسیحیت از اجتماع براند و به انزوا و زوال بکشاند.( اظهارات محمد رضا پهلوی )

شاه همچنین با برگزیدن ایدئولوژی ناسیونالیسم به  مثابه ایدئولوژی حکومت خود، به مقابله ی ساختمند با اسلام پرداخت که آخرین تلاش وی نسخ تاریخ اسلامی و رسمیت بخشیدن به تاریخ شاهنشاهی بود.

و مهمترین سیاست ویرانگر شاه که او را به بزرگترین ناقض آیه ی نفی سبیل تبدیل نمود آن بود  که به دست او منکر بزرگ تسلط کفار ( امریکا و اسراییل) بر ایران شکل گرفت.

۳-  منع نهی از منکر

انجمن و رهبرش علاوه بر ترک نهی از منکر به چند شیوه، دیگران را از نهی از منکر نیز باز می داشتند. نخست اینکه با استناد به برخی روایات تشکیل حکومت دینی عصر غیبت را حرام و موجب ضلالت می شمردند و با آن مخالفت می ورزیدند و دوم هرگاه کسانی از انجمنی ها به نهی از منکر سیاسی( مخالفت با پهلوی) می پرداختند، آنها را از انجمن اخراج و یا به دستگاه امنیتی رژیم شاه معرفی می نمودند. سوم اینکه رهبر انجمن به مخالفت آشکار و نهان با بزرگترین و مشروعترین جریان ناهی منکر یعنی نهضت اسلامی ملت نیز می پرداخت.

۴- کمک به گسترش بهاییت

انجمن پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مقابله با بهاییت را بر عهده گرفت و پذیرفت که این مقابله در چارچوب قوانین و سیاست های پهلوی باشد. این در حالی بود که برنامه راهبردی رژیم پهلوی و امریکا را رشد و گسترش بهاییت تشکیل می داد و از قضا از کودتای ۲۸ مرداد تا بهمن سال ۱۳۵۷ بهاییت دست کم سه برابر رشد و گسترش یافت ( حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی ) و بدین ترتیب با کمک انجمن یکی از بزرگترین منکرها یعنی رشد بهاییت در ایران رقم خورد.

علاوه بر آن ورود انجمن به برنامه ی حکومتی مقابله با بهاییت در اذهان روحانیت و مرجعیت، جمعیت خاطر کاذبی ایجاد کرد که گویا مبارزه ای حقیقی علیه بهاییت در حال انجام است و بدین ترتیب رشد منکری همچون بهاییت از چشم بیشتر علما و عموم مراجع عظام پنهان داشته شد و به همین علت مراجع و عالمان دین از پرداختن به نهی از این منکر عظیم باز ماندند.

۵- ارتکاب منکر سیاسی

اساسنامه ی انجمن این تشکل را اصلاح گرا  می نامد و هدف غایی اش را تغییرات اجتماعی فراگیر یا “اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه” تعیین می کند و مقرر می دارد اجرای این رسالت اصلاحی در ذیل قوانین و مقررات موضوعه ی نظم حاکم صورت گیرد.

این رویکرد مفهومی جز کنش سیاسی در ذیل اصلاحات شاه ( انقلاب سفید) نمی توانست داشته باشد. این در حالیست که انقلاب سفید و اصلاحات شاه از طرح های مفسده انگیز کم مانند تاریخ معاصر ایران به شمار می رفت.

نتیجه:

۱- این موارد پنجگانه با رضای انجمن در دستور کار قرار گرفته و انجمن پیامد آنها را مورد سنجش قرار داده بوده است.

۲- هر یک از این پنجگانه موجب گسترش فساد و یا سبب افزایش فساد ور جامعه می شده است.

 

رضائی

1403

 

اسلامانجمن حجتیهبهائیتپهلوی
Comments (0)
Add Comment