بزرگش نخوانند اهلِ خِرَد…!🌜
🖊حکایت چهلم و یکم از باب اول گلستان سعدی…؛ درباره احترام به علاقه و باورِ دیگران…!🖊
📚اسکندر رومی را پرسیدند…؛ دیارِ مشرق و مغرب…، به چه گرفتی که ملوکِ پیشین را خزائن و عُمر و مُلک و لشکر بیش از این بوده است...، ایشان را چنین فتحی میسر نشده…!؟
گفتا…؛ به عونِ خدایِ عزّوَجلّ…، هر مملکتی را که گرفتم…، رعیتش نیازردم…، و نامِ پادشاهان، جز به نکوئی نبردم…!
⚘️بزرگش نخوانند اهلِ خِرَد…!
⚘️که نامِ بزرگان…، به زشتی بَرَد…!
🍂🍂🍂
🍂🍂
🍂
بزرگش نخوانند اهلِ خِرَد
🖊این حکایت، آخرین حکایت باب اول گلستان است…؛ حکایتی که پیرامون قهرمان آن که “اسکندر رومی” است، حرف و حدیث های فراوانی وجود دارد…!
📚برخی، اسکندرِ مورد نظر سعدی را همان اسکندر مقدونی دانسته و برخی، به ناآگاهی او به تاریخ اسکندر اشاره کرده و برخی، نیز اسکندر رومی او را شخصیتی خیالی معرفی کرده اند…!
📚🖊ولی با توجه به پاسخ اسکندرِ مورد نظر سعدی در رابطه با چگونگی توفیق در کشورگشائی، به نظر می رسد که منظور وی، همان اسکندر مقدونی است که در برخی از منابع، او را با “ذوالقرنین” تطبیق داده و “عادل و شجاع و مؤمن” معرفی کرده اند. شخصیتی که در “لشکر کشیها از تائید الهی بهره برده و با مأموریتی خدائی، در پیِ برقراری عدالت و واداشتن مردم به کارهای نیک بوده است…!”
📚🖊صرف نظر از این مباحث تاریخی…، حکمتِ این حکایت، مبنی بر رعایتِ رعیت و ظلم نکردن به آنان و همچنین مواظبت از حریم بزرگان…، خصوصاً در هنگام فتح و غلبه…، فضیلتی بسیار بزرگ است که ریشه در مبانیِ دینی ما اعمّ از قرآن و سیره نبوی دارد…!
📚در موردِ ظلم نکردن به رعیت…؛ همین بس که امام على عليه السّلام فرمود…؛
اَلظُّلمُ يُزِلُّ القَدَمَ وَ يَسلُبُ النِّعَمَ و يُهلِکُ الاُمَمَ…!
ستم، قدم را مى لغزاند، نعمت ها را سلب مى كند و ملت ها را به نابودى مى كشاند…!
📚و اما در رابطه با رعایت احترامِ بزرگان، روشن ترین استدلال، آیه ۱۰۸ سوره انعام است که با صراحتِ تمام فرمان می دهد…؛
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ…!
و به (معبود) كسانى كه غير خدا را مىخوانند، ناسزا نگوئيد كه آنان نيز از روىِ جهل و دشمنى، به خداوند، ناسزا مىگويند…!
📚آیتالله قرائتی در ذیلِ این آیه، به نکاتی اشاره نموده که بسیار کاربردی است…؛
▪︎احساساتِ خود را نسبت به مخالفان كنترل كنيم و از هرگونه بد دهنى و ناسزا بپرهيزيم…!
▪به بازتابِ برخوردهاىِ خود توجّه كنيم…!
▪︎با فحش و ناسزا، نمىتوان مردم را از مسيرِ غلط باز داشت…!
▪︎ناسزاگوئى، عاملِ بروزِ دشمنى و كينه و ناسزا شنيدن است…!
▪دشنام، نشانهى نداشتنِ منطق، يا ادب و يا صبر است…!
▪هر كارى كه سببِ توهين به مقدّسات شود، حرام است…!
▪استفاده از حربهى دشنام و ناسزا، در نهى از منكر و تبليغات و مناظرات، ممنوع است…!
▪︎حسابِ لعن و نفرين و برائت، از حسابِ دشنام و ناسزا جداست. لعن و برائت كه در آيات ديگر قرآن از سوى خداوند اعلام شده، در واقع بيانگر اظهارِ موضعِ ما در برابر ستمگران و مشركان است كه بيزارى خود را از راه آنان اعلام مىكنيم…!
📚و در روز فتح مکه، وقتی سعد بن عباده فریاد زد…؛ ای ابوسفیان! امروز، روزِ خون ریختن است و خدا، قریش را خوار و ذلیل میکند…، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نه تنها پرچم را از دست او گرفت و به دستِ امیرالمؤمنین علیهالسّلام داد، که با ندایِ اَلْیَوم یَومُ الْمَرحَمَه، فرمانِ عفو عمومی صادر کرد و فرمود…؛ امروز، روزی است که خداوند، قریش را با ایمان عزیز و گرامی خواهد داشت…؛ و با تأسّی به حضرت یوسف علیه السّلام، این آیه را تلاوت نمود…،
لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُاللهَ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ…!
امروز، هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است…!
📚این مهربانی، همانی است که خداوند تبارک و تعالی درباره آن فرمود…؛
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظَّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ…!
ای پیامبر…! پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی، از پیرامونت پراكنده میشدند…!
⚘️سالکی کز نورِ وحدت…، صیقلی شد دیده اش…!
⚘️می کند چون کعبه…، هر سنگِ نشان را احترام…!
بزرگش نخوانند اهلِ خِرَد
الف -حجت
💦💦💦