بُتِ ساقی
⚘️عاشق در دیوان حافظ . ۱۴⚘️
🌿️عاشقِ مخمور و مهجورم…، بتِ ساقی کجاست…!؟
🌿گو که بِخرامَد…، که پیشِ سروِ بالا مِیرَمَت…!
⚘️دیوان حافظ . غزل شماره . ۹۲⚘️
️
📚✍️”بُتِ ساقی”…؛ که در این بیت، “عاشقِ مخمور و مهجور” سراغ او را میگیرد…؛ ترکیبِ غریبی…، فراهم آمده از دو کلمهی بُت و ساقی است…؛ ترکیبی که در مجموعهی غزلیات حافظ، تنها یک بار و فقط در همین بیت مورد استفاده قرار گرفته…؛ و در معنا و مفهومِ آن نیز، مطلب خاصی بیان نشده است…!
📚✍️نکته…؛ پیش از حافظ، خواجوی کرمانی نیز از این ترکیب استفاده کرده و چه بسا با توجه به اینکه او را “خلّاق المعانی” لقب دادهاند…، عبارتِ “بُتِ ساقی”، ساخته و پرداختهی ذهنِ خلّاق او باشد…؛
⚘️بیار ای بُتِ ساقی…، مِیِ مُروّقِ باقی…؛
⚘️که کامِ جانِ من…، از جامِ خوشگوار برآید…!
📚✍️و نکتهی دیگر اینکه…؛ برخی از اهل تحقیق، حافظ را در غزل، پیرو خواجوی کرمانی معرفی کردهاند…!
📚✍️به هر حال…؛ بُت و ساقی دو کلمهای هستند که هر یک به طور مستقل، بار بسیاری از معانی و مفاهیم را در حقیقت و مجاز به دوش میکشند…!
📚✍️بت…؛ در معنایِ خاص، همان مجسمهای است که به صورتهای مختلف ساخته و آن را به جایِ خدا، عبادت میکردند و میکنند…؛ همانطور که هم اکنون نیز در گوشه و کنارِ دنیا وجود دارد…!
📚✍️و در معنایِ عام…؛ عبارت است از هر چیز غیر از خدا، که محلِ پرستش واقع شود…!
📚✍️امّا “بُت” در ادبیات اهل عرفان…؛ جایگزینِ “مقصود و معشوق” است و گاهی نیز به مفهومِ “مظهرِ حقیقتِ مطلق” و یا “انسان کامل”…!
📚✍️این تعریف…، همان بیانِ شیخ محمود شبستری است که میگوید…؛
⚘️بت اینجا مظهرِ عشق است و وحدت…!
⚘️بُوَد زُنّار بستن…، عِقدِ خدمت…!
⚘️چو کفر و دین بُوَد قائم به هستی…؛
⚘️شود توحید…، عینِ بتپرستی…!
⚘️چو اشیا هست هستی را مظاهر…؛
⚘️از آن جمله…، یکی بت باشد آخر…!
⚘️نکو اندیشه کن ای مردِ عاقل…!
⚘️که بت…، از رویِ هستی نیست باطل…!
📚✍️در این معنی…؛ هرآنچه مظهرِ حق و تجلّیِ اسمی از اسماء و صفتی از صفات حُسنایِ الهی باشد…؛ بُتِ اهلِ عرفان است که از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام نقل است…؛
أنّهُ مَا نَظَرتُ إلَی شَیءٍ إلّا وَ رَأیتُ اللَهَ قَبلَهُ و بَعدَهُ و مَعَهُ…!
من، نگاه نکردم به چیزی، مگر اینکه قبل از او و بعد از او و با او، خدا را دیدم…!
📚✍️در چنین تعریف و تعبیری…، هر “بُتی” میتواند “بُتِ ساقی” باشد…؛ که معنایِ “ساقیِ باده حقیقی” در نظرِ اهلِ عرفان…، “خداوندِ فیّاضِ مطلق” است…؛ و هر چیز و هر کس که واسطهی اتصال به آن باشد نیز، ساقیِ شرابِ عشق خواهد بود…؛ همان شرابی که شیخ محمود شبستری درباره آن میگوید…؛
⚘️شرابی جو…، ز جامِ وجهِ باقی…!
⚘️سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ…، او راست ساقی…!
📚✍️در این نگاه…؛ عاشق به جائی میرسد که مصداقِ “فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ” میشود..!
📚به قولِ باباطاهر عریان…؛
⚘️به صحرا بنگرم…، صحرا تِه وِینُم…!
⚘️به دریا بنگرم…، دریا تِه وِینُم…!
⚘️به هر جا بنگرم…، کوه و در و دشت…؛
⚘️نشانِ رویِ زیبایِ تِه وِینُم…!
📚✍️و در این معرفت…؛ باور این است که…؛ خداوند تبارکوتعالی در همهی مکانها و زمانها، رقیب و نگاهِ اهلِ معرفت، شاهدِ دیدارِ اوست…؛ که فرمود…؛
عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراکَ عَلَيْها رَقيباً…!
الف – حجت
🌹🌹🌹