تفسیری بر چیستی علم(2)
به نام خدا
آنچه در بخش اول این نوشتار تحت عنوان “نگاهی به کتاب چیستی علم“ ارائه گردید گزیده ای از اثر فیلسوف مشهور آلن چالمرز نویسنده بریتانیایی_استرالیایی بود، اثر ایشان از جمله معروف ترین و پرفروش ترین آثار در حوزه فلسفه علم در اواخر قرن بیستم میلادی بشمار می رود. آنچه در این بخش تقدیم نگاه مهربان خوانندگان عزیز خواهد گردید تحلیل و تفسیری مفهومی از فلسفه وجودی علم و چگونگی ساخته شدن علم منطبق با نیازهای امروزه بشریت است که نویسنده به اشکال مختلف مبادرت به طرح آن نموده است:
آنچه به وضوح و در عصر جدید قابل ملاحظه و مشاهده است ارج و ارزش بیکرانی است که نسبت به ساحت مقدس علم روا داشته می شود. با این وجود نمی توان بسیاری از ادعاها، عقاید و سلیقه های شخصی و تخیلات ظنی و همچنین برخی آثار به ظاهر تحقیقی را از جمله انشعابات علم واقعی دانست، معرفت علمی؛ معرفتی است که به اثبات رسیده و نظریه های علمی نیز به شیوه هایی منطقی و دقیق از یافته ها و استنباط های تجربی که توام با مشاهده و آزمایش است؛ بدست می آیند.
یاس و نومیدی عده ای قلیل با تفکرات سطحی که بمب های هیدروژنی، آلودگی های زیست محیطی، سلاح های غیر متعارف، بهره گیری غیر سودمند از هوش مصنوعی(A.I) و مرگ و میر بسیاری از انسانها را از ثمرات و نتایج توسعه علمی می دانند بیهوده است، زیرا علم واقعی نشان داده است که علاوه بر تاثیر گذاری عمیق و دقیق بر روند زندگی روزمره انسانها، باعث بروز، ظهور و شکل گیری توجیهات عقلانی در جوامع و دولت ها و به ویژه در تابعیت انسان ها از کارآمدی و اثربخشی در بستر روشنگری مبتنی بر روش های علمی بوده است.
نوآوری های گالیله(پدر علم مدرن و روش علمی و رد مدل مرکزی زمین)، نیوتن(فیلسوف طبیعت و بنیانگذار انقلاب علمی)، داروین(نظریه تکامل و تنوع زیستی)، آلبرت اینشتین(نظریه نسبیت)، بیکن(بنیانگذار فلسفه علم و محور اصلی تحولات قرون وسطی)، کنت(دکترین پوزیتیویسم)، ماکیاول(پدر علم سیاست)، دورکهایم(واضع جامعه شناسی)، مارکس(بنیانگذار جامعه شناسی سیاسی)، وبر(مکتب تفهمی)، پوپر(نظریه انتقادی) وتمامی فیلسوفان و پیشگامان غرب و شرق در رشته های مختلف اثبات نموده است که هدف علم بهبود بخشیدن و سامان دادن به وضع انسان های این کره خاکی و رفع موانع از مسیر سعادت انسان است.
سیر تحولاتی که آلن چالمرز در یک پروسه طولانی تحت عنوان فلسفه علم در کتاب چیستی علم مورد بررسی و تحلیل قرار داده است را می توان در بستر دوره های تحلیلی در دوران سخت پیشامدرن(قبل از رنسانس)، دوران مدرن( رفرماسیون ) و پسامدرن(نقد و باخوانی مدرن) مورد جستجو و کنکاش قرار داد، مسیر طولانی و سختی که عبور جوامع انسانی را از مراحل فلسفی، متافیزیک و الهی با نگاه جوهری انسان مبتنی بر شانس، اقبال و قسمت رقم زد و این دالان باریک و تنگ به قله ای رفیع و بلند منتهی گردید که نام آن دانایی و ابزار آن عقلانیت و عقل شریف (Noble Intellect) است، مسیری که با ظهور سئوال، ارزش پاسخگویی، توجیهات عقلی، مخالفت منطقی، حق اعتراض در چارچوب قانون و تقویت حقوق عمومی همراه گردید، با راستی آزمایی عملکرد حکومت ها مبتنی بر نگاه علمی تداوم یافت و با اعمال حکمرانی های خوب تقویت گردید و اکنون به بروز و ظهور تحولات عظیم در تاریخ زندگی بشریت در چارچوب پدیده شگرف جهانی شدن تبدیل گردیده است.
نقطه کانونی در موفقیت و سربلندی علم و دانش در این گذر طولانی و سخت، از این آرمان عظیم و ارزشمند سرچشمه گرفته است که علم واقعی ابطال پذیر است و هر ذهن و اندیشه ای می تواند به آن بپردازد و آن را مورد تحلیل، تفسیر و بازخوانی مجدد قرار دهد.
علم واقعی و دانش راستین، دقیقا بر خلاف بخشی از ایدئولوژی عمل می کند زیرا ایدئولوژی ها علم به عقیده(Creed) هستند و باورها و ایده هایی بشمار می روند که مرجع توجیه اعمال و تثبیت قدرت بحساب می آیند و در مقایسه با علم، شبه معرفت بشمار می روند لذا برخی از ایدئولوگ ها خیال پرداز وارونه پندارند که از حقیقت بریده و مدعی آگاهی هستند؛ لکن ناآگاه می باشند، زیرا حرفی را که بر زبان می رانند یک کلام می دانند و آن کلام را نیز قابل جدل، برهان، استدلال، گفتگو و حتی مذاکره نمی دانند، دانش واقعی(Science) از مقوله معرفت و محترم است و چیزی است که قدرت و قوت آن طی سالیان اخیر در مسیر شکوفایی دولت ها و ملت ها به اثبات رسیده است.
نتیجه گیری:
همه آنچه چالمرز در باب چیستی علم به یادگار گذاشته است بیانگر این نکات اساسی، مهم، و ارزشمند است که:
*علم با ارزش، گرامی و دارای عمومیت است،
* نظریات علمی بطور قطعی قابل اثبات و ابطال نمی باشند،
* تنوع روش های علمی بسیار وسیع و تکرار مشاهده، آزمایش و تجربه از نقات قوت آن بشمار می رود،
* ارتباط معنا داری بین قوانین و نظریه ها با رصدهای حاصل از مشاهده مستقیم و ثبت نتایج وجود دارد،
* استنباط استقرایی(Induction) با وجود مقدمات صادق ممکن است به نتایج کاذب بیانجامد،
* ابطال گرایی(Abolitionism) در شرایط توسل به تکرار مشاهده، نتایج آزمایش، و وضوح و دقت می تواند معیاری برای علمی بودن نظریات باشد،
* تبیین(Explanation) استقرا گرایان و ابطال گرایان از علم پاره پاره و غیر منسجم است و ایشان از پیچیدگی های علمی غافلند،
* قوت معقول گرایی در تمیز علم و غیر علم و استحکام نسبی گرایی(Relativism) در یافتن معیارهای صحیح و منطقی از مولفه های مهم است،
* روانشناسی(Psychology) در فلسفه علم نقش اساسی دارد،
* روش شناسی(Methodology) همیشه از حمایت قوی در جامعه علمی برخوردار بوده است و معبری به پژوهش های علمی دارد،
* آفاقی گرایی(Objectivism) معیاری روشن برای تقویت اندیشه فردگرایی و تصمیمات سنجیده و رفع تناقضات در چارچوب موضوعات علمی می باشد،
* معرفت شناسی(Epistemology) که به عنوان نظریه دانش(Theory of knowledge) و به بررسی آگاهی و باور می پردازد و در نهایت علم به معنای نوعی از پدیداری اجتماعی و داشتن جنبه های عملی و مشتمل بر تنوعی از تکنیک ها در لایه های مختلف اجتماعی و سیاسی بشمار می رود.
علم شروعی سخت و طاقت فرسا را تجربه و پشت سر نهاده است و در حال حاضر علم، فن آوری و نوآوری را می توان از مولفه های ارزشمند دنیای علمی امروز(پدیده جهانی شدن) در مواجهه با چالش های پیش روی جوامع انسانی و از عناصر و شاخصه های موفق در پیشرفت بشریت دانست.
کلید واژه ها:
روش شناسی؛ معرفت شناسی ؛ اثبات و ابطال ؛ آگاهی ، دانایی ، تفسیر ؛ عقل شریف ؛ آلن چالمرز ؛ چیستی علم
ابراهیم اخلاصی
پژوهشگر و نویسنده