جهاد تبیین به روایت اسناد-3 اردشیر زاهدی
پسر خوب واشنگتن
مقدمه:
اردشير زاهدى يكى از هرزه ترين نخبگان سياسى و دولتمردان در دوران محمدرضا پهلوى بود و به اين صفت، نه تنها در ميان خواص، بلكه در سطح جامعه نيز شهرت كافى داشت و طى سال هاى سفارت وى در آمريكا و انگلستان، يكى از چهره هاى خبر ساز مطبوعات غرب محسوب مى شد و بارها تصاوير و گزارش هائى از ريخت و پاش ها و هرزگى هاى وى در جرايد كثيرالانتشار اروپا و آمريكا درج گرديد.
سند زير نمونه اى از اين هرزگي هاى وى مي باشد كه اين بار به علت اينكه با شكست مواجه شده است دستور اخراج زنانى داده است كه از تمايلات شهوانى او سرپيچى كردهاند.
گزارش
بعرض ميرساند، طبق اطلاع هنگام بازديد ژنرال حردان التكريتى از ايران، شبى در منزلى واقع در شميران مجلس ميهمانى ترتيب يافته بود كه در آن آقاى اردشير زاهدى وزير امورخارجه نيز حضور داشتند.
در ميهمانى مذكور از چند نفر هنرپيشگان خارجى كاباره كلئوپاترا نيز براى انجام برنامه دعوت شده بود. از جمله دعوت شدگان دو خانم به اسامى زير بوده اند:
1 ـ سالى الكساندراگرى فرزند جيمز الكساندر
2 ـ گيليان مارى دورمان فرزند استانلى
پس از پايان برنامه از دو هنرپيشه نامبرده خواسته مى شود كه شب را با ميهمانان بگذرانند. يك نفر از آنها كه قرار بود با آقاى اردشير زاهدى شب را بگذراند قبول نكرده و مى گويد: «با هر كس كه دلم بخواهد شب را خواهم گذراند.»
آقاى اردشير زاهدى در جواب مي گويد:
«مى دانى با چه كسى طرف هستى؟ من كسى هستم كه روزى دختر بزرگترين شخصيت هاى اين مملكت زن من بوده است. من سفير ايران در انگلستان و آمريكا بوده ام.»
با وجود اين خانم مزبور قبول نمى كند.
متعاقب جريان فوق سازمان اطلاعات و امنيت كشور طى شماره 11113 / 823 ـ 20/9/47 نامه اى به اداره اقامت بيگانگان نوشته كه حاكيست:
«نظر به اينكه ادامه اقامت دو نفر بانوان مشروحه زير تبعه انگلستان و در هتل كلئوپاترا مشغول كار مى باشند به مصلحت نمى باشد. عليهذا خواهشمند است دستور فرمائيد ضمن ارسال مشخصات كامل بيگانگان مذكور، آنان را فورا از كشور خارج نموده و تاريخ و مرز خروجى آنان را به اين سازمان اعلام نمايند».
لذا چون دو نفر مورد بحث به هتل نوبل اصفهان رفته بودند در تاريخ 8/10/47 تلگرافى به شهربانى اصفهان، دستور داده شد كه جهت مشاراليهما رواديد خروج صادر و نتيجه را اعلام دارند.
دو نفر مزبور در تاريخ 30/10/47 از طريق فرودگاه مهرآباد كشور را ترك نموده اند.
بنا بر اظهار يكى از بانوان هنرپيشه خارجى كاباره كلئوپاترا دو نفر هنرپيشه نامبرده پس از بازگشت به انگلستان يك برنامه تلويزيونى درباره رفتارى كه در ايران با آنان شده است، ترتيب داده اند و در نتيجه اين موضوع موجب ناراحتى اولياء اين هنرپيشه شده بطوريكه تلگرافى از دختر خود سئوال كرده اند آيا چنين چيزى حقيقت دارد يا نه؟
رئيس گروه اطلاعاتى 0 سرتيپ جعفرى
بشرفعرض مبارك رسيد 17/12/47
اين گزارش به شرفعرض ملوكانه! رسيده، ولى ترتيب اثرى به آن داده نشده است. چرا كه روزى دختر وى همسرى اردشير زاهدى را داشته و از طرفى واسطه ازدواج وى با فرح ديبا نيز اردشيرخان بوده است و …
فَأعتَبرِوا يا اولِىالاَبْصار
جهاد تبیین به روایت اسناد-3 اردشیر زاهدی
دوستان كله پاچه اى
موضوع: اظهارات منوچهر قيايى درباره ورود آقاى اردشير زاهدى
روز 29/11/45 منوچهر قيايى از دوستان بسيار نزديك اردشير زاهدى مى گفت سال گذشته موقعى كه اردشير زاهدى براى چند روزى به ايران آمده بود در ساعت ورود به فرودگاه فقط 8 نفر از دوستان و رفقاى او به استقبال آمده بودند و شايعه اى كه در آن زمان مبنى بر وجود اختلاف بين دربار و اردشير زاهدى وجود داشت مانع شده بود كه بقيه دوستان و آشنايان و دولتى ها به استقبال او بيايند و اين هشت نفر در آن سال مستقيما از فرودگاه به حصارك رفتيم و چون نزديك صبح بود كله پاچه اى تهيه كرده با هم خورديم. در بازگشت اخير اردشير زاهدى در فرودگاه آنقدر جمعيت زياد بود كه موجب تعجب خود او شده بود و مقامات عالى رتبه دولت كوشش مى كردند خود را بيشتر به اردشير زاهدى نزديك كنند ولى زاهدى در حالى كه نخست وزير هم حضور داشت خطاب به من گفت دوستان كله پاچه اى من كجا هستند آنها به درد مى خورند. نخستوزير و ديگران از اين بيان او متعجب شده بودند.
نظريه رهبر عمليات: ممكن است صحيح باشد.
جهاد تبیین به روایت اسناد-3 اردشیر زاهدی
اردشير متعصب !
در تاريخ 4/6/49 ساعت 14 اكبر روشن آبادى راننده فضل اللّه نبيل پيشكار شهبانو و جعفر راننده على وثوق و عباس متصدى ويلاى وثوق ضمن صحبت جعفر به روشن آبادى گفت چرا شماره ماشين را شخصى كرديد اكبر گفت زيرا با آن شماره هاى دربار كارهاى ناشايسته انجام دادند تا اين كه دستور دادند تمام اتومبيل ها بايد از شماره سفيد استفاده كنند زيرا آقا و خانم عقب ماشين مى نشستند دست در گردن هم و با شماره دربار مى گشتند حتما كسانى ديده اند و گزارش داده اند حتى خود من يك شب بعد از يك مهمانى والاحضرت شهناز و والاحضرت شهرام را سوار كردم در عقب اتومبيل كارى كردند كه من خجالت كشيدم جعفر گفت مگر والاحضرت شهناز، خانم اردشير زاهدى نبود؟ اکبر گفت چرا جدائيشان هم روى همين كارها شده يعنى اين نقشه ها را والاحضرت اشرف مى كشد كه والاحضرت شهناز را براى والاحضرت شهرام بگيرد اردشير هم كه مرد متعصبى بود از اين طور كارها خوشش نيامد و گفت يا نبايد به تمام كاخ ها بروى يا اين كه از هم جدا شويم بازهم والاحضرت اشرف جلو افتاد آنقدر گفت تا كارشان به طلاق كشيد ولى شاهنشاه نگذاشتند كه زن شهرام بشود.
نظريه يكشنبه: نظرى ندارد. تاكستانى
جهاد تبیین به روایت اسناد-3 اردشیر زاهدی
شايسته سالارى رژيم پهلوى!!
هنوز بين مردم شايعات زيادى بر عليه آقاى مهندس اردشير زاهدى وجود دارد و طرز رفتار و گفتار ايشان در آمريكا و حملات ايرانيان مقيم آنجا نسبت به ايشان دهان به دهان مىگردد ازجمله گفته مى شود:
«آقاى مهندس زاهدى ضمن يك سخنرانى درباره وظايف محصلين و اين كه بايد به ايران برگشته و به وطن خدمت كنند توضيح مى دادند كه وضع ايران نسبت به گذشته عوض شده و اصول پارتى بازى از بين رفته است هركس به نسبت لياقت و شخصيت خود مى تواند در ايران پيشرفت و ترقى كند. در اين ميان يكى از حضار مى گويد اگر پارتى بازى از بين رفته (خودت چطور سفير كبير شده آيا لايق تر كسى نبود) در نتيجه آقاى مهندس با حالت عصبانى به آن شخص جواب مى دهد كه ناگهان اعتراضات عليه ايشان شروع شده و جلسه سخنرانى بهم مى خورد. شايع است كه گوجه فرنگى و تخم مرغ بسوى ايشان پرتاب مى گردد و ظاهرا اين تظاهرات دامنه پيدا مى كند كه ايشان مجبور به ترك مأموريت مى شوند.
منبع:مرکز بررسی اسناد تاریخی