در مورد ایران با کارت قومیت بازی نکنید

در مورد ایران با کارت قومیت بازی نکنید

امریکن اینترپرایز ۲۶ مارس ۲۰۲۴

نوشته مایکل روبین؛ ناظر انجمن خاورمیانه

پس از فروپاشی تنوع ناهمگون ایران و بیرون آمدن پنج تا شش کشور قومی از ویرانه های آن – درست مانند آنچه در اتحاد جماهیر شوروی سابق اتفاق افتاد زمانی که یوگسلاوی و چکسلواکی به کشورهای منفرد و صلح آمیز قومی جدا شدند، جهان بهتر و امن تر خواهد شد.

اظهارات بالا از مردخای کیدار دانشگاهی برجسته اسرائیلی در مقاله ای در اورشلیم پست بود مبنی بر اینکه حامیان تغییر نظام در ایران باید از جدایی طلبی قومی حمایت کنند.

ایران در مطبوعات جهان

تحلیل کیدار همیشه قابل احترام است اما در عین حال رویکرد زیبای او به تاریخ نیز محل بحث می باشد. اگر جنگ میان کشورهای شوروی سابق و پاکسازی قومی رخ داده پس از فروپاشی یوگسلاوی امری مسالمت آمیز بود. در اینصورت پس آیا مورخان باید قتل عام چنگیزخان را نیز به عنوان یک استراتژی موثر برای کاهش ازدحام بیش از حد زندانها تحسین کنند؟

با این حال کیدار حق دارد که به تنوع قومی و فرقه ای ایران توجه کند. در سراسر خاورمیانه زبان مادری تا حد زیادی قومیت را تعریف می کند. بسیاری از تحلیلگران ایران با استناد به آمارهای دهها ساله میگویند نیمی از جمعیت ایران فارس هستند و عرب ها، آذریها ،بلوچها گیلکی ها کردها لرها تالشها و دیگران بقیه را تشکیل میدهند. برندا شفر، متخصص آذربایجان استدلال می کند که چنین ارقامی دیگر دقیق نیستند. در عوض او اظهار میکنند که دولت ایران در مورد جمعیت فارس اغراق کرده و اندازه واقعی اقلیتها را کم اهمیت جلوه میدهد. صادقانه بگویم ممکن است از نظر سرشماری های قومی حق با او باشد. اگر چه نمیتوان این را با اطمینان گفت زیرا مانند سایر رژیم های استبدادی در اینجا نیز دستیابی به آمار قابل اعتماد دشوار است.

با این حال از بسیاری جهات بحث در مورد این آمار بیهوده است؛ زیرا قومیت محرک اصلی هویت نیست. در حالی که کشورهایی که در طول قرون نوزدهم و بیستم شکل گرفتند، اغلب حول محور ناسیونالیسم قومی سازماندهی شدند. دولت پارسی یا پس از سال ۱۹۳۵ ایران به هزاره قبل از آن دوران میرسد. در سال ۱۵۰۱ اسماعیل شاه صفوی رسماً ایران را تشیع کرد.

هدف او به همان اندازه که سیاسی بود مذهبی نیز بود. از آنجایی که هیچ تفاوتی بین جمعیت های دو طرف مرز عثمانی و ایرانی وجود نداشت. اسماعیل شاه امیدوار بود که هویتی بر اساس ایین مذهبی بسازد تا قومیت این امر کار کرد و با گذشت زمان هویت جدید ایران را بر اساس هویت موجود پیش از اسلام آن حک شد به عبارت دیگر، تخت جمشید، پایتخت تشریفاتی امپراتوری هخامنشی (۵۵۹ تا ۲۳۰ پیش از میلاد امروزه نشان دهنده میراث نه تنها ایرانیان قومی بلکه همچنین آذری ها است. بسیاری از کردها شاهنامه حماسه پادشاهی فردوسی شاعر ایرانی قرن دهم را می خوانند.

در سال ۱۹۸۰ صدام حسین رئیس جمهور عراق با این باور که اعراب ایرانی از «آزادی» آنها استقبال خواهند کرد. با هدف الحاق خوزستان نفت خیز – یا به قول صدام عربستان به ایران حمله کرد. اما این باور کار نکرد. ایرانیان به استثنای مجاهدین خلق (منافقین)  از هر قومیتی که باشند همانطور که شیعیان عراق علیه ایران جنگیدند با مهاجمان جنگیدند. بسیاری از اعراب به مقامات عالی جمهوری اسلامی رسیدند برای مثال دکتر علی شمخانی رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ اغراق آمیز بودن جدایی طلبی آذربایجان در ایران نیز یک اشتباه تازه کار است. قبل از شکست پارسیان از قفقاز جنوبی در عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ آذربایجان سرزمینی پیرامونی نبود بلکه مقر ولیعهد ایران بود. هنگامی که بیش از یک قرن بعده نیروهای شوروی به دنبال ایجاد یک کشور نیابتی در آذربایجان ایران به عنوان گامی در جهت الحاق آن به خود بودند.

ایرانیان با خشم موجود در طیفهای قومی و فرقه ای مختلف خود تظاهرات کردند. امروز آذربایجانیهای ایران در جمهوری اسلامی قدرت نامتناسبی دارند. رهبر ایران حضرت آیت الله علی خامنه ای آذری است. میرحسین موسوی نخست وزیر سابق ایران و مرحوم حجت الاسلام صادق خلخالی رئیس قوه قضائیه در دهه اول جمهوری اسلامی که صدها نفر را به اعدام محکوم کردند نیز همینطور آذری بودند. کردهای ایران می گویند که یگان های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متشکل از آذریها خشن تر از سایر واحدهایی هستند که پرسنل آنها فارس ها هستند. هر زمان که ناآرامی در کردستان ایران شروع میشود تهران به آذریها مأموریت میدهد تا آنها را به همان شکلی که ولادیمیر پوتین برای انجام کارهای خشن خود به چچن های وفادار تکیه میکند سرکوب کنند. این بدان معنا نیست که همه آذری ها طرفدار نظام هستند مانند دیگران اشتیاق ایرانیان آذری به دین سالاری با گذشت زمان از بین رفت با این حال، وفاداری بر اساس قومیت ساده انگارانه است.

کیدار همچنین خاطرنشان میکند پس از کشته شدن خشونت بار مهسا امینی یک دختر کرد به دلیل اعتراض به قوانین حجاب ایران اقوام ایران در جستجوی خود مختاری و آزادی بیشتر از دولت مرکزی در تهران متحد شده اند. با این حال اینکه ایرانیان از هر قومیتی و به ویژه فارسها – همین خواسته ها را علیه نظام روحانیون مطرح کردند، نشان می دهد که قومیت متغیر عامل نیست. کاملاً برعکس تمایل فارسهای قومی به تجمع در اطراف یک زن کرد نشان دهنده ایدئولوژی و تلاش برای آزادی سیاسی است که بر تعصب نژادی غلبه میکند. در مورد محیط زیست هم همینطور است. مدیریت ضعیف دریاچه ارومیه ممکن است آذری ها و کردهای ایرانی محلی را آزار دهد، اما انگیزه آن فساد بود نه جنگ قومی ایرانیان نیز زمانی که زاینده رود معروف اصفهان خشک شد در اعتراض به سپاه پاسداران که سدسازیهای غیر ضروری آن فاجعه زیست محیطی ایجاد کرد. به خیابان ها آمدند.

اگر علائم به اشتباه تشخیص داده شوند درمان پیشنهادی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. جنبش زن زندگی، آزادی فقدان مشروعیت جمهوری اسلامی را آشکار کرد. همه ایرانیان فارغ از قومیتشان سزاوار آزادی هستند. ایالات متحده کشورهای عربی میانه رو و اسرائیل باید ایران لیبرال و مرفه را در صلح با خود و همسایگانش بخواهند روزی که نظام روحانیون سقوط کند. ایران باید یک بار دیگر متحد و شریک باشد. نقطه به طور پیوسته نزدیک می شود.

اما به ایرانیان نشان دادن این که هدف غرب از هم پاشیدن کشورشان است به معنی ربودن شکست از آرواره پیروزی است. تعداد کمی از ایرانیان – باز هم به جز مریم رجوی و مجاهدین خلق – به کشور خود خیانت خواهند کرد. زمانی که صدام در سال ۱۹۸۰ حمله کرد. ایرانیان بدون توجه به اینکه چگونه به امام خمینی نگاه میکردند. دور پرچم ایران تجمع کردند. این به معنای تخفیف قومیت در آینده نیست. بسیاری از گروه های منطقه ای ایران خواهان درجاتی از فدرالیسم برای حفاظت از زبان و میرات فرهنگی پس از ۴۵ سال سرکوب جمهوری اسلامی هستند با این حال این تصمیم تنها برای ایرانیان – نه آمریکایی ها با اسرائیلی ها در یک کنوانسیون قانون اساسی آینده است…