شرایط ایران در سال 2025
بازگشت ترامپ ایران را به سمت جنگ یا مذاکره سوق می دهد؟
اینتل نیوز؛
همزمان با شروع ریاست جمهوری ترامپ، ایران در مقطعی بحرانی قرار دارد که با فشار و چالش های اقتصادی مواجه است. یادداشت اخیر ترامپ در 4 فوریه با هدف اعمال «فشار حداکثری» بر تهران از طریق افزایش اجرای تحریمها، نگرانیها را در مورد مسیر آینده جمهوری اسلامی و توانایی آن برای حفظ نفوذ منطقهای برانگیخته است.
خاطرات ایران از دوره اول ترامپ (2016-2020) همچنان زنده است: خروج آمریکا از توافق هسته ای، تحریم های گسترده و ترور سردار[شهید] قاسم سلیمانی، تصمیمی که به طور قابل توجهی ساختار امنیتی منطقه را تغییر داد. از آن زمان، با کاهش نفوذ حزب الله در لبنان، عقب نشینی نیروهای طرفدار ایران از سوریه و تغییر پویایی منطقه به طور چشمگیر، موقعیت ایران به طور قابل توجهی تضعیف شده است.
چشم انداز اقتصادی چالش های مهمی را به همراه دارد. بر اساس پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول، انتظار میرود نرخ رشد اقتصادی ایران برای سال ۲۰۲۵ تنها به ۳.۱ درصد برسد که کمتر از میانگین منطقهای ۳.۹ درصدی است. پیشبینی میشود تولید ناخالص داخلی این کشور 29 میلیارد دلار افزایش یابد و به 463 میلیارد دلار برسد، در حالی که تورم اگرچه در حال کاهش است، اما همچنان در سطح 29.5 درصد باقی مانده است. پول ایران به شدت سقوط کرده است و نرخ دلار آمریکا از 90000 تومان (900000 IRR) فراتر رفته است، در حالی که تنها پنج ماه پیش 60000 تومان بود.
برای رئیس جمهور [آقای دکتر] مسعود پزشکیان، که به عنوان جراح قلب آموزش دیده است، وضعیت اقتصادی در وضعیت بسیار وخیمی قرار دارد. طرح او برای بهبود اقتصادی، که آن را «قلبدرمانی و جراحی» می نامد، بر یافتن راهحل های بلند مدت به جای راه حل های سریعی که دولتمردان گذشته استفاده کرده اند، تاکید دارد. طرح [آقای دکتر] پزشکیان قصد دارد بر روی عدم تعادل های ساختاری و پایداری اقتصادی تمرکز کند. با این حال، اقدامات بالقوه آمریکا برای مسدود کردن صادرات نفت ایران می تواند برای ابقای اقتصادی این کشور حیاتی باشد.
سیدحمید حسینی، رئیس اتحادیه صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی ایران هشدار داد: «کسانی که تأثیر بالقوه ترامپ را دست کم میگیرند، پیچیدگیهای اقتصاد جهانی را درک نمیکنند؛ بازگشت او بدون شک فشار بر ایران را افزایش خواهد داد و ما باید اکنون فعالانه به دنبال راه حل باشیم».
برنامه هسته ای همچنان در مرکز تنش ها قرار دارد. یک گزارش طبقه بندی شده از آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان می دهد که ذخایر اورانیوم ایران به 6604 کیلوگرم رسیده است که 182.3 کیلوگرم تا 60 درصد غنی شده است – سطحی که می تواند به راحتی به مواد با درجه تسلیحات غنی شود. مقامات ایرانی دیدگاه های متفاوتی در این زمینه ارائه می دهند. [آقای] کمال خرازی، مشاور ارشد سیاست خارجی[حضرت] آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، به ویژه ادعا کرده است که «ایران اکنون توانایی تولید سلاحهای هستهای را دارد، اما تنها مانع، حکم شرعی (فتوا) است که آن را ممنوع می کند».
چشم انداز استراتژیک ایران در سال 2024 به طور قابل توجهی تغییر کرده است. این کشور در کانون اخبار جهانی قرار داشت: حملات موشکی به اسرائیل [رژیم صهیونیستی]، کشته شدن [شهید شدن] چندین سردار سپاه پاسداران، ترور [شهید]اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، فوت رئیس جمهور ایران [شهید آیت الله دکتر سید] ابراهیم رئیسی و وزیر امور خارجه [شهید دکتر] حسین امیرعبداللهیان، حملات تلافی جویانه اسرائیل [رژیم صهیونیستی]، و از دست دادن سوریه به عنوان یک متحد منطقهای کلیدی.
محمدمهدی مظاهری، استاد دانشگاه تهران، در مصاحبه با روزنامه دنیای اقتصاد گفت: «انکار و شعارهای بیاساس زخم های کشور را بهبود نمی بخشد، بلکه می تواند به بیتفاوتی و ضعف برنامهریزی در مقابله با تهدیدات واقعی منجر شود». او پیشنهاد می کند که ایران باید برروی تقویت «سرمایه اجتماعی» داخلی خود و تطبیق با منافع شخصی عملگرایانه قدرت های جهانی تمرکز کند.
علی نیکزاد، نایب رئیس مجلس ایران، موضع سرسختانه حکومت را منعکس می کند: «استکبار جهانی هرگز جمهوری اسلامی ما را که با 98 درصد آرای مردم تأسیس شده است، نپذیرفته است و هرگز مردم سالاری دینی، استقلال، آزادی و گفتمان مقاومت را نمی پذیرند».
ولادیمیر ساژین، پژوهشگر ارشد در مؤسسه شرقشناسی مسکو، در گفت و گو با روزنامه ویدمستی پیشنهاد میکند که استراتژی ترامپ ممکن است اهداف گستردهتری داشته باشد: «ترامپ احتمالاً در ازای کاهش همکاری با روسیه، کاهش بخشی از تحریمها را به ایران پیشنهاد خواهد کرد. این همان چیزی است که اتحادیه اروپا به آن امیدوار است، زیرا شرکتهای اروپایی مشتاق ورود به بازار ایران هستند». (م.ن)
شورای امور جهانی خاورمیانه تاکید می کند که رویکردهای قهری پیشین اثرات معکوس داشته و این اقدامات ، جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتخاذ مواضع تهاجمی تر به جای تبعیت سوق داده است. آنها اینگونه استدلال می کنند که دیپلماسی _ نه اجبار _ مسیری رو به جلو برای ایجاد روابط پایدار میان ایالات متحده آمریکا و ایران است، چیزی که ترامپ و همفکرانش اعتقادی به آن ندارند.
وضعیت تنگه هرمز همچنان موضوعی حساس است. جمهوری اسلامی ایران بارها تهدید کرده است که در صورت تهدید منافع این کشور، این آبراه حیاتی را مسدود خواهد کرد. نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فروردین 1393 با توقیف یک کشتی باری اسرائیلی در حال عبور از این تنگه، این توانمندی را به نمایش گذاشتند. روزنامه محافظهکار کیهان این اقدام را سیگنالی به ایالات متحده در مورد توانایی ایران برای مسدود کردن این تنگه توصیف کرد و پیشنهادی مبنی بر انجام اقدامات مشابهی در دریای سرخ علیه کشتیهای مرتبط با اسرائیل نیز ارائه داد و اذعان داشت که چنین اقدامات مشابهی می تواند علیه کشتی های مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ دیده می شود، اجرا شود.
رضا طهماسبی، تحلیلگر اقتصادی مقیم تهران، ارزیابی دقیق و حساب شده ای را در رسانههای داخلی ارائه کرده است مبنی بر اینکه : «ترامپ ممکن است نتواند تحریمها علیه ایران را تشدید کند، اما میتواند امتیازات داده شده در دولت بایدن به این کشور را از بین ببرد و به طور معکوس عمل کند و فروش نفت ایران را کاهش داده و ضربه قابلتوجهی به درآمدهای دولت آقای پزشکیان وارد کند. با این حال، مسعود براتی، تحلیلگر ایرانی، اینگونه استدلال میکند که تجربه ایران در دور زدن تحریمها به معنای پایان یافتن شرایط سخت و دشوار است و این امر نشان میدهد که اختلافات فزاینده بین ایالات متحده و متحدانش میتواند رژیم تحریمها را تضعیف کند.
به نظر می رسد که مسیر پیش رو نیازمند برقراری تعادلی سرنوشت ساز میان فشار و دیپلماسی است. رویکرد اعتماد سازی گام به گام می تواند به طور بالقوه نگرانی های امنیتی ایران را برطرف سازد و در عین حال آن ها را تشویق به همکاری در منطقه کند. همانطور که چندین تحلیلگر پیشنهاد داده اند، مذاکرات مستقیم که توسط میانجیگران موثری مانند قطر تسهیل می شود، می تواند به طور قابل توجهی به این روند کمک کند.
موفقیت هر ابتکار دیپلماتیکی تا حد زیادی به تمایل هر دو طرف برای اولویت دادن به انجام مذاکره و گفتگو نسبت به رویارویی و مقابله با یکدیگر بستگی دارد. در حالی که دولت جدید ایران آمادگی خود را برای مذاکره در مورد برنامه هستهای و موضوعات گستردهتر اعلام کرده است، اما همزمان تاکید کرده است که در صورت لزوم ، برای رویارویی و مقابله با آمریکا از آمادگی لازم برخوردار است.
آقای عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران اخیرا هشدار داده است که هرگونه حمله به تاسیسات هسته ای این کشور فاجعه ای برای کل منطقه به دنبال خواهد داشت. در حالی که جمهوری اسلامی ایران ممکن است فاقد تواناییهای نظامی و فناوری لازم و برابر نسبت به قدرت نظامی ایالات متحده و اسرائیل باشد، اما ابزارهای بازدارندگی قابل توجهی از جمله توانایی تسریع برنامه هستهای خود، تقویت روابط با روسیه و چین، تقویت نیروهای نیابتی منطقهای، یا شرکت در جنگ نامتقارن با هدف ضربه وارد کردن به منافع ایالات متحده و متحدان منطقهای این کشور را حفظ کرده است.
روزها و ماه های آینده برای تعیین اینکه آیا دیپلماسی و یا اینکه تشدید تنش مشخصه فصل جدید روابط ایران و ایالات متحده آمریکا خواهد بود، بسیار مهم خواهد بود. همانطور که یک اندیشکده ایرانی نتیجه گیری کرد، ” اعتمادسازی تدریجی و متقابل از طریق دیپلماسی موثرترین راه برای ایالات متحده برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود است. دیپلماسی اجباری اغلب به اجبار بیشتر منجر میشود. دولت جدید ایران تمایل خود را برای شرکت در مذاکرات در مورد برنامه هستهای و مسائل فراتر از آن اعلام کرده، اما آمادگی خود را برای رویارویی نیز تایید کرده است. اکنون زمان آن است که هر دو طرف دیپلماسی را بیش از هر چیز دیگری در اولویت قرار دهند” . (م.ک)