شگردهای جاسوسی موساد -5
مقدمه:
برخی از روش های استخدام جاسوس از طریق موساد از جمله عضو گیری جاسوس در لباس خبرنگار به صورت خانوادگی و استخدام افراد به صورت عکاس، توریست از طریق آگاهی های روزنامه ایی و استفاده از جذابیتهای فیلم و سریال برای جذب نیرو و جاسوسی از طریق زنان (تلهی عسل) و نقش زنان مزدور موساد در ترور دانشمندان هسته ای و همکاری تجاری و قرار دادن تجارت به عنوان یک پوشش اطلاعاتی و بهره برداری از اطلاعات شرکت های تجاری مواردی ذکر گردید. در قسمت پنجم به دو روش مهم و فرا گیر جاسوسی موساد از طریق انداختن شکار خود در تله پزشکی و نزدیک شدن ماموران جاسوس به نخبگان اشاره می شود…
شگردهای جاسوسی موساد -5
تله ی پزشکی؛ دام موساد برای به تور انداختن جاسوسان
در بحبوحهی مذاکرات اسلو میان رژیم صهیونیستی و جنبش آزادی بخش فلسطین، موساد و امان در تمام دفاتر كمیته ی مركزی جنبش فتح در تونس دستگاه های استراق سمع کار گذاشته بودند. آن ها حتی قادر بودند در اثاثیه ای که برای رئیس فرستاده می شد، میکروفن کار بگذارند. همه ی این کارها به دست یک كارمند كمیته ی مركزی جنبش فتح در مقر رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین در تونس صورت می گرفت که موساد او را استخدام کرده بود. او برای موساد به منزله ی هدیهای از بهشت بود.
«عدنان یاسین» با شگردی استخدام شده بود که موساد برای تکمیل آن سال ها کار کرده بود: “تله ی پزشکی”. موساد پی برده بود که بهترین زمان برای بهره گیری از نقطه ضعف یک جاسوس بالقوه زمانی است که او و یا خویشاوندان نزدیکش نیازمند معالجات پزشکی با کیفیت بالایی در کشورهای غربی باشند که در خاورمیانه وجود نداشته باشد. اغلب افراد در یک چنین وضعیتی دست به هر کاری از جمله خیانت خواهند زد.
همسر یاسین نیازمند معالجه ی سرطان با هزینه ی زیاد بود و آن ها در جستجوی بهترین دکتری در پاریس بودند که توان پرداخت هزینه ی آن را داشته باشند. در اوایل دهه ی هشتاد، زمانی كه “یاسین” برای معالجه به فرانسه رفت و با مشكلات مالی مواجه شد عناصر موساد به وی پیشنهاد همكاری در مقابل حمایت مالی نمودند. وی نیز اطلاعات مهمی از رهبر “سازمان آزادی بخش” در اختیار موساد قرار داد و همین اطلاعات باعث شد كه دولت “اسحاق رابین” پیش از ورود به مذاکرات “اسلو” اطمینان حاصل كند كه سازمان آزادی بخش حاضر است هر پیشنهادی را بپذیرد.
“یاسین” بنابه دستور موساد به محمود عباس(ابومازن) دبیر كل وقت كمیته ی اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین در تونس و رئیس كنونی تشكیلات خودگردان فلسطین، چراغ رومیزی گران بهائی را اهدا كرد كه در آن دستگاه شنود جاسازی شده بود. رژیم صهیونیستی ازاین طریق توانست از آنچه در دفتر “ابومازن” قبل و در جریان مذاكرات محرمانه در مورد توافق نامه ی “اسلو” اتفاق می افتاد، مطلع شود. “عوزی عراد” كه در آن زمان منصب مدیر بخش پژوهش های” موساد” را بر عهده داشت، میگوید:«اطلاعاتی كه یاسین در اختیار ما قرار داد تأثیر واقعاً به سزایی داشت، دایره ی تصمیم گیری اسراییل از طریق این اطلاعات دریافت كه رهبران سازمان آزادی بخش در نهایت آمادگی برای سازش هستند».
شگردهای جاسوسی موساد -5
نزدیک شدن به نخبگان
تقریباً اواسط اردیبهشت سال 1401 بود که اخباری دربارهی تائید حکم «احمدرضا جلالی» در دیوان عالی کشور منتشر شد. «جلالی» که به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و موساد بازداشت شده بود پس از محاکمه و طی یک مسیر طولانی قضائی به اعدام محکوم شد.
براساس اطلاعات منتشر شده احمدرضا جلالی فارغ التحصیل رشته ی پزشکی یکی از مهم ترین مأموران اطلاعاتی سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی است که توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) شناسایی و دستگیر شده است.
جلالی پس از کار مشترک با وزارت دفاع، در یک سفر علمی پژوهشی به سوئد در تور اطلاعاتی موساد می افتد. موساد مرحله به مرحله جلالی را در مسیر اهداف خود هدایت کرده و او را آماده ی جاسوسی در داخل کشور میکند.
جلالی درباره ی چگونگی همکاری با موساد گفته که «من در اوایل سال 2008 برای شرکت در یک برنامهی آموزشی در سوئد بودم. شخصی به نام توماس به من مراجعه کرد. خود را متخصص مرتبط با مباحث ایمنی و حوادث معرفی کرد و مدعی شد که در شرکتی در اروپا کار می کند. وقتی که من در سوئد به طور کامل مستقر شدم توماس پیشنهاد همکاری موقت من با شرکتی که در آن کار می کرد را داد و گفت اگر شما بخواهید می توانید با شرکت ما به صورت پاره وقت همکاری کنید. مدتی بعد از آشنایی، او به تدریج به من نزدیک شد و علاوه بر صحبت از سوابق کاری من در ایران، گفت که ما در شرکتمان به افراد متبحر و متخصص نیاز داریم و شما هم به نظر من میتوانید همکاری کنید.»
طی این مدت، توماس دو مصاحبهی شغلی برایم ترتیب داد و در مصاحبه ی اول 2 نفر از کارشناسانشان آمدند و خیلی عادی مصاحبه کردیم. اما بعد از یک مدتی گفت که نتیجه ی مصاحبه منفی بوده و این برای من خیلی عادی بود که بالاخره یک مصاحبه ی شغلی انجام شده است. البته یک سری از سوالات و نوع مصاحبه مشکوک بود. ولی من اعتمادم جلب شده بود. گفتم اگر این ها دنبال قضایای دیگر بودند در همان مصاحبه ی اول من را قبول می کردند. بنابراین؛ این که رد شدم خیلی عادی بود. اما پس از مدتی به ایران بازگشتم و دوباره به سوئد مهاجرت کردم. توماس چند ماه بعد آمد و گفت که می خواهم مجدداً یک مصاحبهی شغلی برایت ترتیب دهم. وقتی این مصاحبه ی شغلی را انجام دادم و چارچوب یک برنامه ی علمی را از من گرفتند، اعلام کردند که بسیار عالی! کار شما و تحصیلات شما مرتبط با کار ما است و ما میتوانیم با همدیگر همکاری کنیم».
آن چنان که جلالی می گوید افسران موساد پس از ارزیابی وی، آرام آرام زمینه ی همکاری او را فراهم ساخته و او را به سمت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از حوزه های مورد نظر خود هدایت می کنند. جلالی در این باره گفته که « هدف مصاحبه ها جمع آوری اطلاعات مربوط به پروژه های دفاعی و کسب اطلاعات دقیق از افراد دخیل در پروژه ها، وظایف و برنامه های آنها بود. افرادی مانند دکتر شهریاری، دکتر علیمحمدی و…»
براساس آنچه خود جلالی گفته در طول بیش از 50 ملاقات با افسران موساد، مبالغی را با عناوین مختلف دریافت کرده و با انگیزه ی دریافت تابعیت یکی از کشورهای اروپایی آگاهانه به کار خود ادامه داده است.
موساد برای جذب این جاسوس علاوه بر تطمیع از چاشنی تهدید نیز استفاده کرده و بنا بر اظهارات جلالی «سئوالات را به نوعی مطرح میکردند که من 2 راه بیشتر نداشتم. یا به من می گفتند که به خاطر سوابق کاریتان شما را در اروپا تحت پیگرد قرار می دهیم. چندین سال هم طول میکشد که بخواهید از این مخمصه خارج شوید. یا این که اگر بخواهی در داخل ایران مشکل درست کنی ما همکاری ها و مصاحبه های شما را مستند سازی کرده ایم و مستندات درباره ی شما را به داخل کشور ارسال می کنیم. البته منظور آن ها از مستندسازی احتمالاً صدا و تصویر ضبط شده ی من بود. در حقیقت من را در یک دو راهی قرار داده بودند که احساس می کردم هیچ راه فرار و نجاتی برایم وجود ندارد. این منجر شد که بالاخره یک سری ارتباطاتی را از طرف آن ها قبول کردم».
ادامه مطلب…
منبع:متسا