قَدَح پُر کن، که من در دولتِ عشق
🌿قَدَح پُر کن…، که من در دولتِ عشق…
🌿جوان بختِ جهانم…، گر چه پیرم…!
⚘دیوان حافظ-غزل شماره ۳۳۲⚘
🕋پیری…، مرحله ی پایانیِ عمر است…؛
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفَاً وَشَيْبَةً…! روم . ۵۴
خداست كه شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی نیرومندی داد، آن گاه بعد از نیرومندی، سستی و پیری قرار داد…!
🕋در این مرحله…، خلقتِ انسان به طور طبیعی دچارِ ضعف و انکسار میشود…؛
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ…! یس . ۶۸
و به هر كس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه خلقتش{به سوی حالت ضعف و سستی و نقصان و فراموشی}واژگون میكنیم…!
🖊در جریانِ این قاعده، آنچه می تواند فرزندانِ آدم را به سلامت از این مرحله عبور دهد، فقط عشق است…؛ عشقی که منجر به سر سپردن به دولتِ یار شود…!
📚به تعبیرِ سعدی شیرازی…؛
⚘هر که بینی به جسم و جان زندهست…؛
⚘من…، به امّیدِ وصلِ جانانم…!
⚘به چه کار آید این بَقیتِ جان…؛
⚘که به معشوق برنیفشانم…!
📚و به قول حضرت لسان الغیب…؛
⚘هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم…؛
⚘هر گه که یادِ رویِ تو کردم، جوان شدم…!
📚و مقام معظم رهبری نیز درباره موقعیتِ احساسِ جوانی می فرماید…؛
“وقتی با جوانان هستم و در محیطِ جوان قرار دارم، احساسِ من مثل احساسِ کسی است که در هوایِ صبحگاه تنفس میکند؛ احساسِ تازگی و طراوت میکنم”…! اردیبهشت سال ۱۳۷۷
🖊طبیعی است که فرتوتی و شکستگی و پیری، از عوارضِ جسم است…، عوارضی که هرگز دامنگیر روح نخواهد بود…، مگر اینکه “در سراچه ی ترکیب، تخته بندِ تن” شده باشد…؛
⚘چگونه طوف کنم در فضایِ عالَم قُدس…؛
⚘که در سراچه ی ترکیب، تخته بندِ تَنم…!
🖊احساسِ جوانی…؛ یعنی عشق…؛ همان عشقی که در شخصیتی مانند حضرت حبیب ابن مظاهر اسدی علیه السّلام در واقعه ی کربلا به اوج رسید…؛
⚘من، اگر پیرم، ولی مغزِ جوان دارم هنوز…!
⚘آرزویِ عشقبازی در جهان دارم هنوز…!
⚘عشق، در پیری، مُسلّم، بیشتر غوغا کند…؛
⚘شمّه ای زآن عشق، من، در دل، نهان دارم هنوز!
⚘من حبیبم، لیک می باشد حبیبِ من، حسین…؛
⚘دوستش بهتر من از جان و روان دارم هنوز…!
🌿السّلام علیک یا کَاتِب الحُسین…!
🌿صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین…!
قَدَح پُر کن، که من در دولتِ عشق
🔴🔴🔴
الف – حجت