لطیفه یا همان جوک
بنام خدا
مقدمه
اینکه اولین بار چه کسی لطیفه گفت و دیگران را با آن خندیدند، بنده خبر ندارم، ولی الان فقط بخندیم …
لطیفه گو؛ شادی خود را در لبخند دیگران می بیند!
به همین سادگی؛
در اینجا ما قصد داریم بر لب شما لبخندی بنشانیم تا؛
بر همدیگر نخندیم، با هم دیگه بخندیم.
🙂🙂🙂
دعوا
شخصي پاشو گذاشت روي بيل، دسته بيل بلند شد و محكم خورد توي سرش و اطرافيانش شروع كردند به خنديدن… يارو در حالي كه سرش را ماساژ مي داد، با عصبانيت به اطرافيان گفت؛ به جاي خنده، بيائيد ما رو از هم جدا كنيد و به دعوا خاتمه بديد!
😃😃😃
ديش ماهواره
يارو «ديش ماهواره» روي پشت بوم خونه اش نصب كرده بود و براي رد گم كردن روي آن نوشته بود «كولر»!
📡📡📡📡
نذر
یارو مريض شده بود، نذر كرد كه اگر حالش خوب بشه، پيرزن همسايه بغلي رو براي زيارت، پياده بفرسته زیارت!!
🌸🌸🌸
بي محلي
از قديم و نديم گفته اند، اگر توي دستشويي سوسك ديدي به جاي اين كه با دمپايي توي سرش بكوبي، بي توجه از كنارش رد شو، چون اين بي محلي از صدتا فحش براش بدتره!
🐞🐞🐞
چه دردي داري؟
يارو به دكتر مراجعه كرده بود. دكتر ازش پرسيد؛ چه دردي داري؟ يارو گفت؛ اگر مي دونستم كه پيش شما نمي اومدم!
🥼🥼🥼
چلوکباب
يارو يك چلوكبابي باز كرده بود، اما خودش براي ناهار به يك چلوكبابي ديگه مي رفت. ازش پرسيدند چرا توي چلوكبابي خودت غذا نمي خوري؟ گفت؛ پدرسوخته ها غذاشون مفت نمي ارزه!
👨🍳👨🍳👨🍳
لطیفه یا همان جوک
چینی
از يك چيني پرسيدند چيني ها به دوقلو چي ميگن؟ گفت؛ اين چون اون، اون چون اين
♨️♨️♨️
دروغگو
شخصي ادعاي پيامبري مي كرد به او گفتند پيامبران كتاب دارند، كتاب تو چيست؟ و يارو كه دست و پاي خود را گم كرده بود گفت؛ من فعلاً جزوه مي دهم!!
📖📖📖
کوپه قطار
شخصي وارد قطار شد و فرياد زد آهاي خوك هايي كه در كوپه جلو نشسته ايد و خرس هايي كه در كوپه عقبي هستيد،… در اين هنگام شخصي از كوپه جلو به او نزديك شد و گفت؛ خوب چشمهايت را باز كن! من خوك نيستم و يارو با خونسردي گفت؛ پس برو توي كوپه عقبي!
🐷🐷🐷
پطروس قهرمان
از شخصي پرسيدند پطروس كي بود؟ يارو گفت؛ پطروس يك دهقان فداكار بود كه وقتي گرگ به گوسفندانش حمله كرد، پيرهنش رو آتيش زد و انگشتشو كرد توي چشم راننده قطار!
🐑🐑🐑
تفاوت
یارو دل و جگر كباب مي كرد ولي فرياد مي زد آي نخود لوبيا… رهگذري پرسيد؛ يعني تو فرق دل و جگر و نخود لوبيا را نمي داني؟ و يارو گفت؛ هيس!! دارم رد گم مي كنم كه گربه متوجه نشه!
🐈⬛🐈⬛🐈⬛
عملیات انتحاری
شخصي كه شنيده بود بعضي ها عمليات انتحاري مي كنند، با يك كايت خود را به يك ساختمان 20 طبقه زد و در نتيجه 101 نفر كشته شدند! يك نفر كه خودش بود و 100 نفر ديگر هم از خنده روده بر شده و جان باختند!
🏬🏬🏬
هواپیما
هواپيما داشت سقوط مي كرد و همه مسافرها نگران بودند اما يكي راحت ساندويچ مي خورد. از او پرسيدند، تو نگران نيستي؟ جواب داد؛ به من چه مگه هواپيما مال باباي منه كه ناراحت باشم!!
✈️✈️✈️
لطیفه یا همان جوک
شکرگذاری
يارو از پشت بام يك ساختمان 20 طبقه پرت شده بود وقتي به طبقه سوم رسيد با خودش گفت خب؛ خدا را شكر، تا اينجاش كه به خير گذشت!!
🏬🏬🏬
خواستگار
پادشاهي اعلام كرده بود كه دخترش را فقط به ازدواج مردي درمي آورد كه بلندقامت، تحصيلكرده، باشعور، خوش قيافه، ورزشكار، جوان و… باشد. بعد از چند روز شخصي قدخميده، بي سواد و بدقيافه درحالي كه مرتب سرفه مي كرد عصازنان به قصر مراجعه كرد و به دربان گفت به خاطر اعلاميه اخير پادشاه آمده ام. دربان با تعجب و در حالي كه به زور از پوزخند خود جلوگيري مي كرد گفت؛ ولي تو كه هيچ چيزت با آنچه پادشاه مي خواهد شباهت ندارد؟! و يارو گفت؛ بله! خواستم عرض كنم كه دور بنده را خط بكشد و مبادا روي من حساب كند؟!
🤴🤴🤴
ماشین تویوتا
مي گويند شخصي با يك ماشين تويوتا چند تا مسافر سوار كرده و با سرعت سرسام آوري رانندگي مي كرد. يكي از مسافران گفت؛ آقا! يواش، همه ما را به كشتن مي دهي! راننده پرسيد، تويوتا داري؟ طرف جواب داد نه، راننده گفت؛ پس حرف زيادي نزن! يكي ديگر از مسافران هم اعتراض كرد و باز راننده پرسيد تويوتا داري؟ مسافر جواب داد، نه! و راننده به او هم گفت؛ پس بشين سر جات و حرف مفت نزن. بالاخره يكي از مسافران بعد از اعتراض و سوال تكراري راننده گفت؛ آره تويوتا دارم! راننده با دستپاچگي پرسيد؛ راست ميگي؟ ترمزش كجاست؟!
🚘🚘🚘
باغ وحش
رئيس باغ وحش ناصر الدين شاه، جيره غذايي شير باغ وحش را خورده و در نتيجه، شير باغ وحش مرده بود. روزي كه ناصر الدين شاه قصد بازديد داشت رئيس باغ وحش از اوس شعبون، نگهبان قفس شير خواست كه چندساعتي توي پوست شير برود تا بازديد شاه تمام شود. ناصرالدين شاه هنگام بازديد گفت مي خواهم جنگ شير و ببر را ببينم! و ببر را در قفس شير انداختند. اوس شعبون، از ترس داشت زهره ترك مي شد كه صداي ضعيفي شنيد، صداي ببر بود كه مي گفت، اوس شعبون نترس! من هم اوس قربونم!
🦁🦁🦁
شرینی
شخصي براي شركت در مسابقه 20 سوالي رفته بود. دوستانش يواشكي به او گفتند جواب مورد نظر «بيسكوئيت» است و طرف پرسيد يك كوئيت است؟ دو كوئيت است؟ 5 كوئيت است؟ و… مجري كه كف كرده بود براي راهنمايي بيشتر گفت؛ شماره مورد نظر شيرين هم هست و طرف با ذوق زدگي گفت؛ آهان حالا فهميدم… پارچه اي است كه روي آن چاي شيرين ريخته اند!!
🍫🍫🍫
لطیفه یا همان جوک
دست دادن
از شخصي پرسيدند اگر حالت تهوع بهت دست بدهد چه مي كني؟ جواب داد باهاش دست نمي دهم!
🤒🤒🤒
خر و پف
يارو به دكتر گفت؛ آقاي دكتر شب ها در اتاق از خر و پف خودم نمي تونم بخوابم. دكتر گفت؛ خب! برو توي راهرو بخواب!
😴😴😴
الاغ
شخصي در خانه همسايه اش رفت كه الاغ او را قرض بگيرد، همسايه گفت الاغم را شخص ديگري با خود برده و در خانه نيست، در همين هنگام صداي عرعر الاغ از درون خانه بلند شد و همسايه كه ديد بدجوري خيط كاشته به طرف گفت؛ يعني تو حرف مرا كه همسايه ات هستم باور نمي كني اما حرف الاغ را قبول مي كني؟! و يارو در جواب گفت؛ حرف الاغ مهم نيست، خود الاغ سند است!
🐴🐴🐴
بیمار
شخصي به دكتر مراجعه كرد و گفت؛ آقاي دكتر مدتي است كه هيچكس به من محل نميذاره و انگار نه انگار كه من هم وجود دارم! دكتر گفت؛ نفر بعدي!
😩😩😩
شاد باشید…
لطیفه یا همان جوک
ادامه دارد…
ممنون از اینکه بجای ذکر اقوام ایرانی یا خارجی در لطیف های خود از ضمیر یارو استفاده کردی هم ادخال سرور بود هم فرهنگ سازی
لذت بردیم
با سلام, ارتباط موضوعی این پست یا متن با این وبسایت چی بود؟!
رویکرد اساسی وبگاه تحلیل ایرانی؛ تحلیل موضوعات گوناگون در سه حوزه داخلی – منطقه ایی و بین المللی، به همراه ارائه راهکار و ایده های مناسب با همفکری اندیشمندان، نخبگان و اساتید برجسته و علاقه مندان است.
بنابراین هر آنچه که بتواند مشکلی را طرح و دارای راهکار باشد در این وبگاه دارای جایگاه هستند. در مورد لطیفه ها نیز اگر با تعمق نگاه شود هر کدام تلاش دارد فرهنگ با هم خندیدن بدون تمسخر دیگران را که متاسفانه امروز سکه رایج در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی باشد را نشان دهد. وبگاه تحلیل ایرانی از طنز های فاخر یا تحلیل موضوعات به زبان طنز توسط علاقه مندان در این عرصه استقبال می کند.
در مورد پاسخ شما به کامنت دیگر
بنده متوجه نمیشوم؛ یک وبسایت تحیلی با رویکرد داخلی-منطقه ای و بین المللی، با شعار ارائه راهکار و ایده مناسب و … در صفحه اول لطیفه و جوک گذاشته؟!
آیا بازدید از سایت اینقدر برای شما اهمیت دارد؟!
شما میبایست در مطلبی، طرح لطیفه یا جوک با تمسخر دیگران رو تحلیل کرده و برای آن راهکار ارائه دهید؛
علی ایحال:
شما چندین لطیفه رو انتشار دادید؛ اولا اینکه استفاده از کلمه سخیف (یارو) به هیچ وجه جالب نبوده و به جای آن میتوانستید از کلمه (فلانی) یا (طرف) یا این چنین کلمات خنثی استفاده کنید. نه کلمه یا لفظی که عموما در مواقع تمسخر یا دعوا یا … به کار برده میشود و این خود بزرگترین نقص شما در انتشار این مطلب است.
نکته دوم : شما برای نوشتن لطیفه و جوک میتوانید به این همه حکایات طنز در زبان فارسی رجوع کنید؛ تا هم مطلب خوبی نشر داده باشید و هم بی راه نروید! نیمی از لطایفی که نوشتید؛ پر از ایراد و تمسخر است!
به طور کلی؛ پاسخ شما توجیه بی ربطی بود برای انتشار پستی که هیچ ارتباط مستقیمی به یک سایت تحلیلی ندارد.
موفق و موید باشید