مختصات یک مذاکره موفق ؟!؟
مذاکره بر وزن مفاعله، ارتباط و پیوندی دو سویه و دو یا چند طرفه و تعاملی مبتنی بر یک نوع داد و ستد و در بهترین حالت به شیوه و هدف نهایی برد – برد است که در آن طرفین تلاش می کنند تا ضمن ارائه دلایل و مستندات و شواهد به عنوان دفاعیه نظرات خود، طرف مقابل را اقناع و ترغیب نمایند تا او هم ضمن بیان مواضع و دیدگاه ها و انتظارات خود، نقاط اختلافی و چالشی ، برطرف و در مورد سهم هر یک از طرفین و تقسیم منافع به یک زبان مشترک برسند.
جدای از جنگ ، که طرفین دعوا قصد زمین گیر کردن و مغلوب نمودن طرف مقابل را با استفاده از سلاح و سخت افزارها دارند، مذاکره نیز نوعی میدان مبارزه نرم افزاری و مغز افزاری است که اگر چه آتشی میان طرفین رد و بدل نمیشود اما نتایج و دستاوردها و خروجی مذاکره می تواند در اثر عدم موفقیت، آتشی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… را به دامان طرف مورد مذاکره بیاندازد که خسارت بار باشد؟!؟
امروزه ما بر اثر جبر زمانه و نوع چینش مهره های بازی در صفحه شطرنج روابط بین الملل توسط جامعه هدف، خواسته یا ناخواسته، خوب یا بد، به اجبار یا به اختیار در وضعیت مذاکره با آمریکا قرار گرفته ایم و اگر مختصات مذاکره و اصول و فنون و مؤلفه های آنرا به درستی رعایت نکنیم ، بازنده میدان خواهیم بود.
همه ما انسان ها به صورت فردی و اجتماعی همواره در حال مذاکره با هم هستیم و این مذاکره است که سهم و نقش و حوزه استحفاظی هر کس را تعیین می کند. اصولا هر مذاکره ای نوعا به یک توافق نامه، تفاهم نامه و یا قرارداد می انجامد که محتوا و مفاد آن تعیین کننده وظایف و مسئولیتهای طرفین مذاکره است.
کشور ایران با فرهنگ و تمدنی بسیار والا و ارزشمند در طول تاریخ ، صاحب قدرت و نفوذ و اثر گذاری در معادلات جهانی بوده و هست و طبیعتا ابرقدرت ها این را می دانند و بر همین اساس ناگزیر هستند که از نظر منطقی و عقلایی از نادیده گرفتن ایران خودداری نمایند.
مهم ترین جزء از مختصات یک مذاکره هوشمندانه ، مطلوب و موفق ، موضوع مسئله شناسی و شناخت مشکل است و این که واقعا مشکل میان ایران و آمریکا در چیست و بر سر چیست؟ بررسی تاریخی امر طبیعتا برمی گردد به مبارزات انقلابی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، دیدگاه ها و روشنگری های ایشان پیرامون استعمار و استثمار ایران در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی که ابرقدرت ها و در رأس آنها آمریکا را باعث و بانی اوضاع و احوال کشور در آن زمانها می دانستند که بعدها با اشغال سفارت آمریکا در تهران و شروع جنگ تحمیلی و… این رویارویی و تقابل به اوج خود رسید که تا به امروز ادامه دارد.
از سوی دیگر، کشور آمریکا به عنوان یکی از پهناورترین و پرجمعیت ترین کشورها و قدرت اول اقتصادی دنیا با برخورداری از انواع امپراطوری های رسانه ای ، خبری، فرهنگی و… جهت حفظ و یا توسعه سهم خود از کیک اقتصاد جهان می کوشد به هر طریق ممکن قلمرو ، سیطره و سلطه خود را با روش ها و شیوه های مختلف افزایش دهد و شاید هم این را حق مسلم خود می داند و فرض او بر این است که قانون، قانون جنگل است و هر کس ضعیف باشد محکوم به شکست و نابودی و سلطه پذیری و نوکری است.
پایان قسمت اول.
ادامه دارد…
حسن خسروی
مدرس دانشگاه و مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات.
بیست و چهارم فروردین 1404
در این بخش نویسنده محترم بیشتر توصیف کرده است تا تحلیل امیدوارم در قسمت دوم روابط دو کشور را تحلیل کند