مُحرّم با حافظ🏴
شب هفتم
حضرت علی اصغر(ع)
🖊 انتسابِ شبِ هفتم محرّم به طفلِ شیرخواره امام حسین علیه السّلام، سنخیتی تامّ دارد…!
📚🖊 روزِ هفتم محرّم، عمرِ سعد دستور داد تا گروهی از لشکریان، بین فرات و خیمه های امام حسین علیه السّلام حائل شوند تا آنان، در مضیقه ی آب قرار گیرند…!
⚘️در کربلا…، که موج زند آب رویِ آب…!
⚘️از قحطِ آب…، گشته بپا های و هویِ آب…!
🖊 بیشترین تأثیرِ قحطیِ آب…، بر کودکان خردسال بود که به طور طبیعی، طفلِ ششماهه، در نقطه مقدّمِ آن قرار داشت…!
📚🖊هرچند در چگونگیِ به شهادت رسیدنِ حضرت علی اصغر علیه السّلام در میانه ی میدان، یا در مقابل خیمهها، اختلاف است…، ولی در چگونگیِ آن که؛ “فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ” می باشد، آن هم در آغوشِ پدر، اختلافی نیست…!
🖊 اصلاً وقتی حنجرِ کودک شیرخواره ی ششماهه ای به وسیله ی تیرِ سه شعبه ی جنگی، از گوش تا گوش دریده می شود، چه فرق می کند این جنایت، در کجایِ میدان اتفاق افتاده باشد…!
🖊ماجرایِ بی شیریِ حضرت رباب سلام الله علیها…، عطشِ شیرخواره…، حرمله و تیرِ سه شعبه…، پاشیدنِ خونِ او به آسمان…، و…، هر یک، روضهی جانسوزی است که نه تنها طاقتِ هر انسانِ آزاده ای را طاق می کند؛ که آسمان هم در زیرِ بارِ مصیبتِ آن، قامت خم می کند…!
📚🖊 آرام بخشِ امام حسین علیه السّلام در این مصیبتِ جانسوز، نگاهِ ناظرِ خدای تبارکوتعالی بود که فرمود…؛ هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ…!
اين مصيبت، بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست…!
مُحرّم با حافظ
📚🖊 آری…، خدا…، می بیند…؛ و این باور…، هم آرام بخش است و هم نجات بخش…؛ أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ…!
⚘️خردَلی بار غمت را دل عالم نکشید…،
⚘️آه از این بار امانت که عجب سنگین است
⚘️شیر دل آب کند بیند اگر کودک را
⚘️جای شیرش به گلو آب دم زوبین است
📚موفق بن احمد خوارزمی، از علمای اهل سنت، در کتابِ تاریخ خود، پس از شرح شهادت علی اصغر، درباره کیفیتِ دفنِ او می نویسد…؛
ثُمَّ نَزَلَ الحُسَينُ عَن فَرسِهِ وَ حَفَرَ لِلصَّبِىِّ بِجَفنِ سَيفِهِ وَ رَمَّلَهُ بِدَمِهِ و دَفَنَهُ وَ صَلَّی عَلَیه…!
آن گاه حسین علیهالسّلام از اسبش پیاده شد و با غلاف شمشیر، برای او قبری آماده ساخت و او را با خونش، دفن کرد و بر او نماز خواند…!
📚آیتالله شیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینیه، ضمن شرح چگونگیِ دفنِ طفل شیرخواره و توضیح احکام نماز میت، با بهره گیری از عبارتِ “وَ صَلَّی رَکعَتَین”، این نماز را، نمازِ صبر نوشته است…!
⚘️با شدّتی که حرمله برمی کِشد کمان…؛
⚘️همچون کمان، قامتِ من نیز خَم شود…!
🌾 السَّلامُ عَلى عَبدِاللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ… المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ…!
🌾 لَعَنَ اللهُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ…!
مُحرّم با حافظ
🍂بلبلی…، برگِ گُلی خوش رنگ…، در منقار داشت…!
🍂واندر آن برگ و نوا…، خوش نالههایِ زار داشت…!
🍂گفتمش…؛ در عینِ وصل…، این ناله و فریاد چیست…؟!
🍂گفت…؛ ما را…، جلوه ی معشوق در این کار داشت…!
🍂یار اگر ننشست با ما…، نیست جایِ اعتراض…؛
🍂پادشاهی کامران بود…، از گدائی…، عار داشت…!
🍂در نمیگیرد نیاز و نازِ ما…، با حُسنِ دوست…؛
🍂خُرَّم آن…، کز نازنینان…، بختِ برخوردار داشت…!
🍂خیز…! تا بر کِلکِ آن نقاش…، جان افشان کنیم…؛
🍂کاین همه نقشِ عجب…، در گردشِ پرگار داشت…!
🍂گر مریدِ راهِ عشقی…، فکرِ بدنامی مکن…؛
🍂شیخِ صنعان…، خرقه…، رهنِ خانه ی خَمّار داشت…!
🍂وقتِ آن شیرین قلندر خوش…، که در اَطوارِ سِیر…؛
🍂ذکرِ تسبیحِ مَلَک…، در حلقه ی زُنّار داشت…!
🍂🍂🍂
⚘️ارغوانی شد رُخِ گل هایِ باغِ کربلا…؛
⚘️از عطش…، ششماهه ی او…، لعلِ آتشبار داشت…!
⚘️کربلا بود و…، فرات و…، موجِ آب و…، اَلعطش…؛
⚘️مادری…، بی شیر بود و…، چشمِ گوهربار داشت…!
⚘️تا رها شد در فضا…، تیرِ حرامِ حرمله…؛
⚘️با گلویِ اصغرِ او…، وعده ی دیدار داشت…!
مُحرّم با حافظ
۱۳ مرداد شب هفتم محرّم