پند گیر از مصائبِ دگران…!🌜
✍️حکیمانهی نَودودوم از باب هشتم گلستان سعدی…؛ درباره عبرتآموزی…!🖊
📚نیک بختان…، به حکایت و اَمثالِ پیشینیان…، پند گیرند…، ز آن پیشتر که…، پسینیان…، به واقعهی او مَثَل زنند…!
دزدان…، دست، کوته نکنند…، تا دستشان. کوته کنند…!
⚘️نرود مرغ…، سویِ دانه فراز…؛
⚘️چون دگر مرغ…، بیند اندر بند…!
⚘️پند گیر از مصائبِ دگران…؛
⚘️تا نگیرند دیگران به تو پند…!
🍃🍃🍃
🍃🍃
🍃
📚✍️مبنایِ این سخن شیخ اجلّ…، مبنائی کاملاً قرآنی و روائی است…؛ مانند این کلام حضرت امیرالمؤمنین عليهالسّلام در بخش پایانی خطبهی سی و دوّم نهجالبلاغه که میفرماید…؛
وَاتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ…!
از گذشتگان، پند گیرید؛ پیش از آنکه آیندگان، از شما پند گیرند…!
📚✍️نکتهی بسیار مهم و اساسی در عبرتآموزی، داشتنِ بینش و بصیرت است…؛ که جز با این دیده، نمیتوان آنگونه که باید و شاید در حوادث و وقایعِ روزگاران نظر کرد…!
📚✍️فرمانِ الهی نیز مبتنی بر همین حقيقت است که در آیه دوم سورهی حشر دربارهی اخراجِ اهلِ کفر از خانههائی که میپنداشتند حصاری محکم و دژی استوار است…؛ میفرماید..؛
فَاعْتَبِرُوا يَآ أُولِی الْأَبْصَارِ…!
📚✍️به همین دلیلِ محکم است که خاقانی شروانی در هنگام عبور از مدائن و دیدنِ ایوانِ کاخِ آن…، در مطلعِ قصیدهی بلند خود، “دل” را مورد خطاب قرار داده و میگوید…؛
⚘️هان! ای دلِ عبرتبین…! از دیده عِبَر کن، هان…!
⚘️ایوانِ مدائن را…، آئینهی عبرت دان…!
📚✍️تا اینجا که…؛
⚘️دندانهی هر قصری…، پندی دهدت نو نو…؛
⚘️پندِ سرِ دندانه…؛ بشنو ز بُنِ دندان…!
📚✍️پندآموزی از سرگذشت و تاریخِ پیشینیان، در هر دسته و گروه و صنفی…، بسیار مُجرّب است…؛ و کلام وحی نیز بارها با فرمانِ
“سِیرُوا فِی الأَرْضِ” و دستورِ “اُنْظُرُوا”،
متذکّرِ آن شده است…!
📚✍️این فراز از خطبهی ۱۹۲ نهجالبلاغه نیز، بيانگر همین حقيقت است…؛
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِی خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ…!
از عذابِ خدا و سختگيریهای او و خوارى و كيفرهاى او كه بر سرِ امّت هاى گردن كشِ پيش از شما آمده است، عبرت گيريد و از جاىِ فرودِ گونه هايشان و از قرارگاهِ پهلوهايشان، پند آموزيد…!
📚✍️صرفنظر از بحثِ عبرتآموزی از حوادث و وقایعِ گذشته، که وظیفهای عمومی است، جناب سعدی در این سخن، با تأکید بر این اصلِ تربیتی که…؛ “دزدان، دست، کوته نکنند…، تا دستشان. کوته کنند”…؛ به نکتهای بسیارِ دقیق در پندآموزیِ حکومتها در جریان رودروئی و مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی اشاره دارد…!
📚✍️ایشان، با اشاره به حُکمِ الهیِ قصاصِ سارق در قرآن کریم، که میفرماید…؛
“وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوٓا أَيْدِيَهُمَا جَزَآءً بِمَا كَسَبَا نَكَالَاً مِنَ اللهِ”،
معتقد است تا اینگونه احکامِ الهی در موقعِ خود در جامعه ساری و جاری نشود و دستخوشِ ملاحظاتِ این و آن باشد…، جوامع، مصون از ناهنجارهایِ کوچک و بزرگ نخواهند بود…!
📚✍️و این…؛ خطاب خدایِ خالقِ مهربان به صاحبانِ خِرَد و اندیشه است، که…؛
وَ لَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَآ أُولِی الْأَلْبَابِ…! بقره/۱۷۹