چرا ایران خود را ملزم به حمایت از حکومت سوریه می داند؟

چرا ایران خود را ملزم به حمایت از حکومت سوریه می داند؟

مقدمه:

در ذهن خیلی افراد و ایرانیان بخصوص جوانان این سئوال مطرح است چرا ایران حاضر است از حکومت بشار اسد در سوریه حمایت کند؟

برای پاسخ به این سئوال می توان به سوابق سیاسی در روابط دیپلماتیک و اقدامات سیاسی و دیپلماسی در منطقه و خاور میانه  آنهم در سال های نه چندان دور گذشته مراجعه نمود .

در مقطعی که هنوز داعش توسط آمریکا راه نیفتاده بود و توسط قطر و عربستان حمایت نمی شد، سوریه با اقدامی خاص حمایت عملی خودش را از ایران نشان داد و پای این حمایتش ایستاد تا جائی که حتی بهار عربی هم نتوانست حکومت بشار را به زیر بکشد و بشار اسد پای ویرانی کشورش ایستاد ولی دست از این تصمیمش بخاطر ایران نکشید و البته تاوان سختی هم داد.

به منظور روشن شدن اذهان جوانان فقط کافی است به یادداشت زیر مراجعه کنیم که در سال 1394 توسط برادر زاده رئیس جمهور کشته شده آمریکا جان اف کندی نوشته و توسط پرس تی وی در همان زمان منتشر شده است.

خلاصه:

به گزارش ميزنفت٬ رابرت اف کندي، وکيل آمريکايي و برادرزاده جان اف کندي، رئيس جمهور اسبق آمريکا در مقاله‌اي که روز پنجشنبه در سايت پليتيکو منتشر شد، نوشته است آمريکا پس از آنکه اسد از پروژه احداث خط لوله گاز دولت قطر حمايت نکرد، تصميم به برکناري وي گرفت.

 

اين پروژه 10 ميليارد دلاري نخستين بار در سال 2000 مطرح شد و سرويس اطلاعاتي آمريکا (سيا) اين طرح را پيگيري کرد تا آنکه 9 سال بعد اسد اعلام کرد که از طرح خط لوله که به موجب آن قطر مي توانست از طريق پايانه‌هاي ترکيه، مستقيما به بازارهاي انرژي اروپا دسترسي داشته باشد حمايت نمي کند.

کندي افزود که اين خط لوله همچنين به عربستان سعودي امکان مي داد نفوذ بيشتري را در منطقه عليه ايران اعمال کند.

چرا ایران خود را ملزم به حمایت از حکومت سوریه می داند؟

متن زير برگردان گزيده اي از اين مقاله از انگليسي به فارسي است:

گزارش:

مردم آمريکا از سابقه مداخله خشونت آميز آمريکا در سوريه اطلاع چنداني ندارند تا زماني که مردم و سياستگذاران آمريکا از اين پيشينه آگاهي نداشته باشند، دخالت‌هاي بيشتر تنها به پيچيده‌تر کردن بحران کمک مي‌کند.

 

جنگ ما عليه بشار اسد از اعتراضات صلح آميز مردمي موسوم به بهار عربي در سال 2011 آغاز نشد بلکه از سال 2000 و هنگامي که قطر پيشنهاد احداث خط لوله 10 ميليارد دلاري به طول هزار و 500 کيلومتر را از طريق عربستان سعودي، اردن، سوريه و ترکيه مطرح کرد آغاز شد. ميدان گازي پارس جنوبي (گنبد شمالي)، غني‌ترين ميدان گازي طبيعي در جهان بين ايران و قطر مشترک است. تحريم‌هاي تجارت بين المللي تا همين اواخر ايران را از فروش گاز به کشورهاي خارجي منع مي کرد.

 

در عين حال، گاز قطر تنها در صورتي مي‌تواند به کشورهاي اروپايي برسد که تبديل به مايع و از طريق دريا حمل شود. مسيري که ظرفيت را محدود مي کند و هزينه‌ها را افزايش مي‌دهد.

 

خط لوله پيشنهادي، قطر را از طريق پايانه‌هاي توزيع ترکيه مستقيما به بازارهاي اروپايي متصل مي‌ساخت. ترکيه از اين طريق مي توانست هزينه‌هاي ترانزيت را به جيب بزند.

 

خط لوله مشترک قطر – ترکيه سلطه قطعي کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بر بازارهاي گاز طبيعي را موجب مي‌شد و قطر، نزديکترين متحد آمريکا در جهان عرب را قوي‌تر مي ساخت. دو پايگاه نظامي عظيم آمريکايي و مقر فرماندهي مرکزي آمريکا در خاور ميانه، در کشور قطر واقع شده است.

 

اتحاديه اروپا که 30 درصد گاز خود را از روسيه تأمين مي کند نيز از پيشنهاد خط لوله استقبال کرد چرا که از اين طريق مي توانست به انرژي با قيمت ارزانتر دست يابد و از نفوذ سياسي و اقتصادي پوتين رهايي پيدا کند. ترکيه، که دومين خريدار بزرگ گاز روسيه است، براي پايان دادن به اتکاي خود به رقيب ديرينه و تثبيت خود به عنوان مرکز انتقال پرسود سوخت آسيا به بازارهاي اروپايي، مشتاق بود.

 

خط لوله قطر مي‌توانست براي عربستان سعودي با ايجاد پايگاهي در سوريه سودآور باشد. هدف ژئوپليتيکي عربستان اين است که قدرت سياسي و اقتصادي رقيب اصلي خود و متحد نزديک بشار اسد، يعني ايران را محدود نگه دارد.

 

عربستان سعودي مناطق شيعه نشين تحت سلطه آمريکا در عراق (و اخيرا پايان بخشيدن به تحريم‌هاي اقتصادي عليه ايران) را به عنوان عوامل کاهش قدرت خود در منطقه مي داند و در حال حاضر در جنگي نيابتي عليه تهران در يمن حضور دارد که تحت عنوان نسل کشي عربستان سعودي عليه گروه حوثي يمن (شيعيان اين کشور) که تحت حمايت ايران قرار دارد، از آن ياد مي‌شود.

 

اما در اين ميان روسيه که 70 درصد گاز خود را به اروپا مي‌فروشد، خط لوله قطر – ترکيه را به عنوان تهديدي براي موجوديت خود مي‌ديد. از نظر پوتين، خط لوله قطر توطئه ناتو براي تغيير وضع موجود، محروم کردن روسيه از تنها پايگاه خود در خاور ميانه، رکود اقتصاد روسيه و پايان دادن به قدرت نفوذ اين کشور در بازار انرژي اروپا بوده است.

 

در سال 2009 اسد اعلام کرد امضاي تفاهم نامه مجوز ايجاد خط لوله از طريق سوريه را امضا نمي کند.

 

پس از آن اقدامات اسد بيش از پيش خشم کشورهاي حاشيه خليج فارس را برانگيخت، چرا که او از «خط لوله اسلامي» که مورد تاييد روسيه بود و از ميدان گازي ايران از طريق سوريه به بنادر لبنان کشيده مي‌شد، حمايت کرد. اين خط لوله اسلامي، ايران، و نه قطر را، تبديل به تامين کننده اصلي بازارهاي انرژي اروپا مي‌کرد و نفوذ تهران در خاور ميانه و جهان را به طور چشمگيري افزايش مي‌داد.

اسرائيل نيز همان طور که انتظار مي‌رفت مصمم بود تا از ايجاد خط لوله اسلامي که باعث قدرتمند شدن هرچه بيشتر ايران و سوريه و احتمالا حزب الله و حماس مي شد، جلوگيري کند.

 

گزارش هاي محرمانه از سازمان‌هاي اطلاعاتي اسرائيل، عربستان سعودي و آمريکا نشان مي‌دهند همان زماني که اسد طرح خط لوله قطر را رد کرد، برنامه‌ريزان نظامي و اطلاعاتي به سرعت به اين نتيجه رسيدند که دامن زدن به شورش سني‌ها در سوريه براي برکناري بشار اسد که با آنان همکاري نداشته است، راهکاري عملي براي دستيابي به هدف مشترک تکميل خط لوله گاز قطر – ترکيه است.

 

بنابر اسناد افشا شده توسط ويکي ليکس، در سال 2009 پس از آنکه اسد طرح خط لوله قطر را رد کرد، سازمان سيا حمايت مالي از گروه‌هاي مخالف در سوريه را آغاز کرد. شايان ذکر است که اين مساله پيش از قيام بهارعربي عليه اسد اتفاق افتاد.

چرا ایران خود را ملزم به حمایت از حکومت سوریه می داند؟

منبع: پرس تی وی

اسفند ۱۳۹۴

Comments (0)
Add Comment