چوپان امانت دار
داستانی از رسول الله(ص)
»أسود راعی» که مزدور و شبان مردی از یهودیان «خیبر» بود.
در موقع محاصره یکی از قلعه های »خیبر» با گوسفندانی که همراه داشت نزد رسول خدا- صلی الله علیه و آله- آمد و گفت:
«ای رسول خدا! اسلام را بر من عرضه دار » و چون اسلام را بر وی عرضه داشت به اسلام درآمد.
رسول خدا در مقام دعوت به اسلام و عرضه داشتن اسلام أحدی را کوچک و غیر قابل اعتنا نمی شمرد و هر کس را هر که بود دعوت به اسلام می نمود و اسلام را بر وی عرضه می داشت.
»أسود» پس از آن که اسلام آورد به رسول خدا گفت: من مزدور و حقوق بگیر صاحب این گوسفندان بوده ام و این گوسفند ها نزد من امانت است. با آنان اکنون چه کنم؟ رسول خدا گفت: گوسفندان را به قلعه صاحبشان ببر، تا به درون انجا بروند.
أسود برخاست و مشتی ریگ بر گرفت و به رو گوسفندها پاشید و گفت:
«نزد صاحبان خود بروید که من به خدا قسم: دیگر با شما همراهی نخواهم کرد.»
گوسفندان چنان که گوئی کسی آنها را می راند فراهم گشته و داخل قلعه شدند…
سپس أسود راعی برای جنگ با اهل همان قلعه پیش تاخت تا به همراهی با مسلمانان جنگ کند و در همان حال سنگی به او اصابت کرد و وی را شهید کرد در حالی که هنوز یک نماز هم نخوانده بود.
بدین گونه اسلام او را رستگار ساخت.
نام این غلام سیاه حبشی را «أسلم» نوشته اند و ضمن شهدا خیبر نام برده شده است.
چگونگی مسلمان شدن این چوپان سیاه پوست و امانت دار که گوسفندان دشمنان خدا را نگه داری می کرد و سرانجام وی را؛ به صورت مصور از اینجا چوپان امانت_دار بخوانید.
این متن PDF در اندازه مناسب موبایل طراحی و اجرا شده است.