کانون قدرت در جهان-2
مقدمه:
در قسمت اول اشاره ایی به موضوع گلوبالیسم یا جهان سازی، تاریخ ایران و انقلاب، تقابل شبکه جهانی واتیکان با ناسیونالیسم گلوبالی، ابزارهای سلطه و سازمان های مخفی در گلوبالیسم گردید. در قسمت دوم به روش های جهانی سازی، وظایف، ساختار و رویه های سازمان های پنهان در گلوبالیسم جهانی جهت ایجاد تغییرات بنیادی در جهت منافع آنان مطالبی خواهد آمد.
کانون قدرت در جهان-2
روش های جهانی سازی
در ابتدا باید دانست که واتیکان توسط ساختارهای نظامی، ایجاد جنگ ها، نفوذ درسطوح فرماندهان، تغییر اسم آن ها، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وابسته به آنها، ،رویه های سیاسی و عادی مرتبط با آنها و با فریبکاری های مختلف و قدیس سازی ها در همه کشورها نفوذ می کند و با ترور و قتل افراد کارها را پیش می برد و ساختارها، سازمان ها و نهادها را گرفته و آنها را جهانی سازی کرده و حاکمیت ملی را از بین می برد و به بهانه های مختلف عرصه نظامی و یا شبه نظامی ها را به شاهرگ های اقتصادی و قدرت و ثروت وصل کرده و همگان را تحت سلطه در می آورند و با کارهای رسانه ای و فضای مجازی تمام تبلیغات وارونه و دروغین را وارد کشورها می کنند…
اما بعد از وزارت جنگ کشورهای مختلف و نفوذی ها در آن و بنیادها و نهادها، شرکت ها، صنایع و ،،،که کارهای اقتصادی را انجام می دهند، تماما زیر نظر شوالیه های مالتا یا همان وزیران این وزارتخانه بوده، واتیکان بوسیله قویترین و مهم ترین سازمان خود یعنی سازمان جزوئیت ها(یعنی نظامی های عقیدتی مختص ساختار پاپ و صهیونیست جهانی در تمام کشورها کارهای خود را پیش می برد و فقط یا نام هاي عوض شده و به ظاهر همان کشور و،،،،)….. سازمان جزوئیت را نیروهای نظامی حافظ آن ساختار پاپ می دانند که در کشورها وظیفه ایحاد دشمن سازی ها را به عهده دارند و از بین بردن کشورها در راستای ساختار تقسیمات پاپ و حفظ قدرت پاپ و اسیرکردن و گروگان گرفتن کشورها و نفوذ در سطح بالاترین فرمانده ها،،،،اینها وظیفه برگرداندن، قدرت در شمال اروپا را در اوایل و در کل جهان، به کلیسا و پاپ دارند و کلمه جزوئیت در کتابهای مختلف به معنای سپاه عقیدتی پاپ بوده که وظیفه حفظ همان ساختار را در ظاهر و سازمان دهی کردن، سایر بخش ها اهم از نیروهای نظامی و مردمی دانسته اند تا بدنه کلی نطامی های کشور را دچار خطای محاسباتی نمایند و آنها را به نیروهای وارونه صهیونیست جهانی تبدیل نمایند و بهره برداری از آنها در راستای ساختار جهانی،،، و در تمام کشورها یکسری نیروهای نظامی حافظ و مختص آن نظام بوده که بخش اصلی فراماسونری و جاسوسان را تشکیل می دهند و در کنار آنها بازوی لیبرال و کت و شلواری ها و یا روحانیون عقیدتی کلیسای پاپ،،، و یا افراد عقیدتی ملی گرای محض،،، در هر صورت منافع ملی را از بین خواهند برد، سیاست های تعدیل و سایر مسائل را اجرا میک نند،،، کشتار مردم و سایر کارها،،،
کانون قدرت در جهان-2
وظایف سازمان های پنهان
اما وظایف جزوئیت ها《بخش پنهان پاپ و صهیونیست جهانی》علیرغم ایجاد جنگ ها و نفوذ پیدا کردن در رده های بالایی کشور و ایجاد تیم نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و اقتصادی که سایر مجراها را در دست بگیرد، ایجاد یک شبکه قدرتمند در امور سیاسی می باشد، یعنی در واقع این جزوییت ها از هزار سال تا پانصد سال قبل، بعد از نفوذ پنهان در کشورها، ساختارهای سیاسی و نظامی و اقتصادی کشورها را گرفته و دو گروه را در ابتدا ایجاد می نمایند، یعنی کل زیرساخت های اقتصادی را مبتنی بر ساختارهای جنگی و صهیونیست جهانی کرده تا بخش ۹۵ درصدی خوب هر کشور از نظامی ها، امنیتی ها، اطلاعاتی ها، نیز وارد بازیچه شوند و همچنین این جزوئیت ها به خاندان ها و افراد مرتبط به خاندان ها و یا روحانیون و کشیش های مسیحی ارتباط دارند تا با عقیده سازی به کشتار و قتل سایر گروه مردمان و سایر ساختارهای بپردازند.
کانون قدرت در جهان-2
ساختار سازمانهای پنهان
اما این جزوئیت ها یا همان ارتش سری و پنهان پاپ که (نظامی های عقیدتی در لباس نظامی، در لباس روحانی، در لباس کت و شلواری، در لباس لیبرال و در سایر لباس ها و،،،، در بالاترین سطوح بوده و)، وظیفه ایجاد دو ساختار را در تمام بخش ها به صورت چارچوب کلی دارند و آن عبارتست از ساختار اول ایلیومیناتی (یعنی شیطان پرستان و مرتبطان با شیطان، و افرادی که از هیچ کاری برای جنایت دریغ نمی کنند،)،.. و ساختار دوم یعنی فراماسونری ها و لیبرال ها
نکته،،،، پاپ در حالت کلی در هر کشوری دارای ارتش سری می باشد، یعنی در همه بخش ها، دارای نیروی وفادار است.
کانون قدرت در جهان-2
رویه های جاری سازمان های پنهان
بنابراین وظیفه جزوئیت ها، ایجاد دو ساختار ایلیومیناتی و فراماسونری(لیبرال ها) بوده، و فراماسونری ها یا ایلیومیناتی ها، همان بازوی لیبرال جزوئیت ها، در همکاری برای نفوذ به ساختارهای مختلف می باشند، تا کشورها را زیرمجموعه ساختارهای جهانی حفظ نمایند،،،،،.
لذا شما بخشی از لیبرال ها را می بینید با جزوئیت ها یا نظامی ها یک تیم را تشکیل داده تا در قسمت های غیرکاتولیک، فعالیت نمایند و برای مردم و کشورها و ساختارهایی که جزو گروه جزوئیت ها نیستند، از طریق گروه های دیگر وارد عمل شوند حتی در بخش های تجاری، بازار، صنایع، بورس و ،،،،،
شما می بینید در جاهائی که جزوئیت به ظاهر وجود ندارند، از طریق بخش دیگری از نظامی ها از جمله شوالیه های مالتا یا وزارت جنگ کار خود را پیش می برند که همان جزو جزوئیت ها هستند، و اصلا ملیت و مذهب برای آنها مهم نیست بلکه بی وطن و بی هویت بوده و در هر جائی به همان زمان و مکان، و پست و مقام و مذهب در می آیند و بیچاره های قشر ۹۵ درصدی را با این دکترینال گول می زنند. و همچنین در بسیاری از کشورها در حزب های مختلف از جمله لیبرال ها و غرب گراها و شرق گراها خود را نفوذ می دهند و در یک تیم واحد کارها را پیش می برند…
شما شوالیه های مالتا، را از چپ و راست می بینید که باید در تمام بخش ها نفوذ نمایند به خصوص در لیبرال ها.،… لذا جزوئیت ها و شوالیه های مالتا یعنی وزیران جنگ در یک چارچوب قدرتمند عمل می کنند و یکی طرح های کشورها را می گیرد و دیگری آنها را بی بهره می سازد. ،،،،
بدون درک این مسائل، شما فقط در ظاهر سیاست بوده و بازی می خورید و هرگز به عمق شبکه قدرت جهانی و کشوری پی نمی برید، که چگونه کلیت کشورها را بی وطن مدیریت می نمایند و وظیفه ایجاد ساختار حکمرانی پاپ مطلقه را دارند،،،
اما فعال تر شدن جزوئیت(نظامیان عقیدتی پاپ در لباس های مختلف و ،،) و شوالیه های مالتا و ایجاد جنگ افروزی های فرآوان تر، نشانه فعال شدن لژ و گرندلژهای، انگلستان توسط خاندان روچیلدها و لژ آمریکا توسط راکفلرها می باشد که زیرمجموعه پاپ و در نتیجه زیرمجموعه دجال و شیطان و نوچه دجالان در هرم قدرت جهانی است.،،،،، و جالب اینکه بخش بزرگی از ۹۵ درصد مردم جهان، امنیتی ها، اطلاعاتی ها، نظامی ها، سیاسی ها، نخبگان و ،،،، به مانند نادان هایی از کلیت مسائل سر در نمی آورند، و مانند اردکی در زمین بازی آنها بازی می کنند،،،، و اصولا لژهای فراماسونری برای نفوذ در همه کشورها از جمله لندن، آمریکا، انگلستان، ایران، چین، روسیه، اروپا، اقیانوسیه و ،،،، بوده از لحاظ علم اطلاعاتی جزو نفوذی ها و عامل بیگانه در کشورها بوده و عده ای شناخته شده و عده ای ناشناخته و زیرنظر جزوئیت ها فعالیت می کنند و همچنین زیرنظر جزوئیت های اعظم هر کشور هستند.
جالب اینکه خود ساواک طی گزارشی از پرویز ثابتی، نوشته است کار را نمی شناخته اند و توسط گروه اطلاعاتی دیگر مدیریت می شده اند، و اشاره به لژ ماسونری که ربط به لندن داشته می کند و نمی دانسته که اصولا گلوبال ها بی وطن بوده و متعلق به هیچ کشوری نبوده و فقط کشورها را اشغال کرده اند و باید طی زمان های مختلف، باعث انفلاب و پایان دادن حکومت ها با تاریخ انقضای آنها می شوند،،،،،
بنابراین با این دیدگاه در جهان هیچگاه انقلابی نشده و قبل از آن پایان و تاریخ انقضای کشوری و حکومتی را گلوبالیسم و صهیونیست جهانی رقم زده اند و سپس با نارضایتی عمومی و درگیری درونی و جنگ، حکومت بعدی را آورده اند.
مديريت اندیشکده نخبگان طلوع
سیدمنصورمحمدی کچپی