کانون قدرت در جهان8
مقدمه
در قسمت هفتم به تشریح اقدامات و اهداف دو بخش چهارم و پنجم هرم های قدرت یعنی لژهای فرماسونری و سازمان فرانسیسکن در جوامع علمی و نظامی و اطلاعاتی پرداخته بود …
در قسمت هشتم و در ادامه بخش پنجم هرم قدرت جهانی نویسنده به تشریح وضعیت سازمان فرانسیسکن ها می پردازد…
سازمان فرانسیسکن
گفته شد سازمان فرانسیسکن، یا سازمان پنجم، به صورت علمی، فکری، فلسفی، کلامی، اصولی، دانشگاهی، نظریه پردازی، تئوری سازی، کاربردی سازی جهان بوده و در حال جامعیت سازی علم و سیستمی سازی علم و شناخت و درستی در جهان است … همچنین گفته شد سازمان فرانسیسکن، سازمانی بوده که به ضرر کشورها، انسان ها و در راستای اقلیت اهل قدرت گام بر میدارد و مدیریت افکار را در رده های علمی، سایبری، فضای مجازی، رسانه ای، کتاب ها، انتشاراتی و .. به عهده دارد و قدرت استنباط احکام را بوسیله بگدیتا و کلان، مسائل نظام نامه علم محور و ترکیب علوم را به عهده دارد… و برای ترویج و حکومت گسترش پاپ و تولید علم به اندازه معمول، و ایجاد جهل برای دیگران گام بر میدارد، تا انحصار علمی ایجاد نماید و از جمله آن در اختیار گرفتن، دانشمندان، نخبگان و… می باشد، تا با جعل و جهل در دانش، وارونه نمایی کاربردهای آن، عدم درست نمایی مسائل درست و غیره؛ اینکار را در راستای قدرت انجام دهد و ایجاد سیستم فرار نخبگان، دانشمندان، با استفاده از متحجران و عدم ایجاد کرسی های آزاداندیشی، عدم ایجاد سیستم باز علمی و فکری، ارائه مدارک براساس نظام نامه های علمی مقاله محور مورد تایید داوری خاص، نابودی نخبگان دانشگاهی و حوزوی با پخمگان و متحجرین، عدم مناظرات واقعی بین ادیان، بین دانشمندان، بین دانشگاهی ها و… را فراهم می سازد…
ادامه…
این سازمان به هر قیمتی با جعل در دانش و با معکوس سازی طبق دارائی ها و سرمایه های کلان به وجود می آورند، و باعث می شوند که سرمایه دیگر کشورها قابلیت رقابت پیدا نکند و همچنین با عجین شدن علم ملی درعلم جهانی و اقتصاد ملی در اقتصاد جهانی، و فرهنگ ملی در فرهنگ جهانی و همه موارد دیگر سعی می کنند با این محدودیت ذاتی نادرستی و بوم گرایی و جهان گرایی خود را بر بقیه تحمیل کند و بقیه کشورها نیز به دلیل فقدان الگوهای جهانی و بومی و آزادبخش ناتوانی ساختاری در ایجاد جایابی خود در کلان سیستم و کشورها دارند.
لذا می بینیم این ساختارها، با جعل در دانش، دروغ، وارونه نمایی، جدایی علم و دین و ایجاد ساختارهای مجازی که نخبگان بدون آن نمی توانند استعدادهای خود را در آینده نشان دهند، در راستای منافع استراتژیک پاپ و واتیکان عمل کرده، و فرانسیسکن وظیفه جهانی سازی افکار، جهانی سازی علم، جهانی سازی فضای مجازی و جهت دهی، و جهان سازی ترجمه و تقلید علمی و دینی و… را طوری به عهده دارد که همه در حال ترجمه نظام گلوبالیست جهانی هستند، و در زندگی، بورس، نظام بانکی، نظام اقتصادی، نظام علمی، نظام خودرویی، نظام های سیاسی، نظام قانون گذاری و ….. در زمین آن ها بازی می کنند و وظیفه نگاه واحد جهانی دادن به امور و از بین بردن هویت ملی، هویت سلایق هویت دیدگاه ها، هویت نظرات، هویت الهی، هویت انسانی و هویت ملی…و غیره را دارد….
و به نوعی سیستم تحجری از اجتهاد و تقلید جهانی و اینکه یک الگوی جهانی شمول وحدت یافته مبتنی بر کثرت ارائه نمی کند و برای همین همه چیز و همه کس را می گوید شبیه ما باید شوید، شبیه ما فکر کنید و خودی سازی و ناخودی سازی و بسیاری از مسائل دیکر و به هیچ وجه بر وجه اشتراکات علمی، فرهنگی، اقتصادی، انسانی، وجدانی، عقلانی، الهی، صنعتی، خدماتی و… غیره نظر می کند و اختلاف ها را نمی پذیرد و اگر در کشوری این مسائل را می بینید و ایجاد تفرقه و در عین حال بسط گناه، ایجاد دیکتاتوری از شاخصه های این سازمان و افراد است.
ساختار فرانسیسکن و یا سازمان تقلید جهانی از طریق مدیریت افکار و مدیریت افکار در بخش سیاست ها و تکرار روزانه انها، تقلید قواهای حاکمیتی از الگوهای تکراری و عدم ارائه درستی در آنها، تقلید در صنایع بی نوآوری رقابتی، تقلید در علم و کتاب نویسی بی تحقیق و نوآوری، تقلید در آموزش، تقلید در دین بی تحقیق، تقلید در اخبار فضای مجازی و رسانه ای و … در همه بخش های دیگر و …… و در یک کلام جهانی سازی افکار، علم، پرورش، سیاست ها، شعورها و …. در راستای آنچه که خوراک فکری می دهند در همه بخش ها… از جمله علم، صنعت، خدمات، فرهنگ، هنربازیگری و ….. و ترویج و مهندسی افکار نامرتبط و مرتبط با سود خود و اجاره ای سازی افکار همگان و عدم تفکر در آنها و ایجاد یک ساختار تقلیدی اردک محور و حیوان محور که کسی اجازه فکر و ممیزی حق و باطل و درستی و نادرستی را نداشته باشد و هر چه بالادست و رسانه ها و … در فریب و ایجاد پوپولیسم جهانی و کشوری داشته اند را بپذیرد….. اینگونه نظام تبلیغ جهانی، اجتهاد و تقلید جهانی و سایر مسائل مهندسی و مدیریت افکار می کند با الگوی خاص که نیازمند ایجاد ساختارهای اجتهاد و تقلید علمی، فکری و بصیرت محور، درست محور، عقل محور، آزادمحور، درست محور که عقل را بر جهل برتری دهد. حق را بر باطل، خیر را بر شر، وجدان را بر بی وجدانی، مزدوری و برده گی انسان ها را بر آزادی روحی و درستی و درایت و ….. هر جا دیدید بر تقلید بی تحقیق و بی فور و بی درک و اندیشه طوری تبلیغ می کنند. یا خود فرانسیسکن ها در لوای مسلمان و هر کشوری و شیعه بوده و یا در زمین آنها…اینها همان حجتیه ها هستند.. حجتیه های فکری، در جهان و ایران و …
نتیجه اینکه فرانسیسکن ها، با جعل دانش، جعل افکار، جعل دروغ و بازی های روانی برای مدیریت کشورها و وارونه نمایی و خلاف گویی و بازی دادن احمق ها با ایجاد اتاق های فکر و روانی همگان را در زمین خود بازی می دهند تا دیگران نیز با دروغ پراکنی، لجن پراکنی، نشر اکاذیب و فضاهای مجازی و سایبری و رسانه ای و خبری و علمی و …..نیز در زمین آنها بازی کنند و در نهایت فروپاشی انسانی، فروپاشی ساختاری و فروپاشی راستی و صداقت و کرامت و ارزش انسانی و الهی را به وجود بیاورند…. این نادانان بازوی جهانی پاپ بوده و خود بی خبر و یا با خبر از آنند… و در نهایت از علم و الگوهای علمی و تحقیقی در این راستا استفاده می کنند… یعنی هر چیزی و هر کاری برای حفظ قدرت واجب است و ماکیاولی گری و مصلحت ها بر حقیقت ها ارجحیت دارد…
لذا فرانسیسکن ها، وظایف ایجاد تقلید در همه عرصه ها و مدیریت و سحر سامری افکار را در همه حیطه ها دارند و عدم ایجاد فرقان یابی و تشخیص حق از باطل و حتی عقل و وجدان و … منجر به فساد و تباهی و جهل و شیادی شد، این نتیحه حکمرانی و تفکرات عمروعاص و معاویه گونه دینی و علمی و تقلیدیست و محرم و عاشورای واقعی فهم حقیقت هاست در برابر ساختار حکمرانی که ایجاد جهل می کند و فرعون گونگی و استکبارگونگی، و رهبانیت گونگی و جدایی علم و دین و ساحری محوری و دجال محوری و …. را بسط داده و حق گرایی و درست گرایی را از بین می برد و هر چیزی این پنج فاکتور را کم کند، جزو این دست است، هر چیزی که حق حیات و کرامت مادی و روحی بسر را نقض کند، هر چیزی که حق عقل و عاقل شدن را نقض کند.. هر چیزی که حق دیندار شدن عقلانی و برهانی و استدلالی را نقض کند، هر چیزی که حکمت، انسانیت، درستی، بدیهیات، وجدانیات و غیره را نفی کند، و هر چیزی که حق امنیت روحی، اقتصادی، مادی نظامی و …غیره را نقض کند و هر چیزی که حق آزادی روحی و مادی را نقض کند در زمین شیطان و دجال و پاپ شمشیر می زنند و حسین زمان را کشته اند و مهدی زمانه را در بستر زندانی مثل یوسف قرار داده اند… لذا کاتولیک همان مفهوم حکومت جهانی دجال و شیطانی در لوای هر ساختاریست و این یعنی گلوبالیسم است…
ادامه مطلب…
مديريت اندیشکده نخبگان طلوع