⚘️عاشق در دیوان حافظ . ۳۳⚘️ 🌿️ساقیا…! جامِ دمادم دِه…، که در سِیرِ طریق…!

⚘️عاشق در دیوان حافظ . ۳۳⚘️

🌿️ساقیا…! جامِ دمادم دِه…، که در سِیرِ طریق…!

🌿هر که عاشق وَش نیامد…، در نفاق افتاده بود…!

⚘️دیوان حافظ . غزل شماره . ۲۱۲⚘️

 

✍️در این بیت، برقراریِ معادله‌ میانِ “عاشق وَش” و “هر که جز او”…، رهروانِ طریق را با دو شخصیتِ متفاوت معرفی نموده است…؛ یعنی این‌که…؛ وضعیتِ سالکانِ سیرِ طریق، از دو حال خارج نیست، یا اهلِ وفاق اند و یا در زمره‌ی نفاق…!

✍️ولی در این میانه، آنچه بیشتر از این تفاوت، خودنمائی دارد…، بهره‌گیری از اضافه‌ی “وَش” برایِ “عاشق” است…؛ درحالی که می‌توانست عاشقِ آن، بدون وَش باشد؛ به صورت زیر…؛

هر کسی “عاشق” نیامد، در نفاق افتاده بود…!

📚✍️وش…؛ اضافه‌ی تشبیهی است و در کنارِ نامِ هر چیز و هر کس واقع شود، آن را مثل و مانندِ اصلِ آن معرفی می‌کند…؛ مانند همین عاشق وَش، به معنایِ شبیهِ عاشق…؛ نه خودِ عاشق…!

📚✍️کاملاً معلوم است که در سیرِ طریق، مراتبِ عاشقان تفاوت دارد و عددِ عاشقانِ عاشق، انگشت‌شمار…، و به طور طبیعی، بقیه رهروانِ طریق، اگر هم با عنوانِ “عاشق” شهره باشند…، در مسیرِ مثل و مانندِ شدنِ آنانند…!

📚✍️به قول مرحوم منزوی در شعر زیبایِ خود در مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها…؛

⚘️منزوی…! هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی…؛

⚘️این حسین…، تنها یک عاشق دارد…، آن هم زینب است…!

📚✍️و یا به قول شیخ اجلّ سعدی…؛

⚘️کس را چه زور و زهره که وصفِ علی کند…؛

⚘️جبّار…، در مناقبِ او گفته…؛ هَل اَتی…!

📚✍️و امّا این مسئله که چرا در میانِ رهروانِ طریق، گروهی به رغم اینکه در راهند، اهلِ نفاق می‌شوند، ناظر بر فراز و نشیبِ راه است…؛ همان پستی و بلندی‌هائی که برخی از روندگانِ طریقت را به سرمنزلِ تردید، که موجدِ نفاق است، می‌رساند…، تا جائی که دچار يأس و ناامیدی می‌شوند و از ادامه‌ی راه، منصرف…!

📚✍️شاید گروهی از این مُردّدان…، همان‌هائی باشند که به نهیِ ناهیانی چون وحدت کرمانشاهی توجه نکرده‌اند…، آنجا که می‌گوید…؛

⚘️مگذارید قدم بیهُدِه در وادیِ عشق…؛

⚘️کاندر این مرحله…، بسیار نشیب است و فراز…!

📚✍️و امّا نکته‌ی بسیار مهم و اساسی این‌که…؛ گاهیِ تردیدِ رهروانِ طريق، ناشی از مشکلات و مصائب راه است…؛ که در این صورت، اگرچه از ادامه‌ی راه وامی‌مانند، ولی به راهی که در آن وامانده اند، باور دارند…؛ امّا چقدر بد خواهد بود حالِ رهروی که واماندگی او، ناشی از تزلزل در باور و مبتنی بر اعوجاجات فکری باشد و نسبت به درستیِ راه و همراهی با خضرِ راه، دچار شک و دودلی شود…!

📚✍️برای دوری از چنین حال و حالتی…، امام صادق علیه‌السّلام، رهروان را به خواندن دعایِ غریق، توصیه فرموده است…؛

یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ…!

📚✍️راهکار حضرت لسان الغیب نیز برای برون‌رفت از چنین موقع و موقعیتی، چنین است…؛

⚘️مدد از خاطرِ رِندان طلب ای دل…، وَر نَه…؛

⚘️کار…، صعب است…، مبادا که خطائی بکنیم…!

📚✍️البته این راهکار…، صورت دیگری از همان توصیه‌ی معروف و مشهور اوست که می‌فرماید…؛

⚘️قطع این مرحله…، بی همرهیِ خضر مکن…!

⚘️ظُلمات است…، بترس از خطرِ گمراهی…!

📚✍️صغیر اصفهانی نیز در این معنی می‌گوید…؛

⚘️به تو گویند صغیرا…! که از این راه برو…!

⚘️تو…، از آن راه رَوَی…، هست مگر دلخواهی…!

📚⚘و جامِ دمادم در این روز و روزگار اینکه…؛

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّکَ…!

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ…!

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى…!

خدایا…! خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی، فرستاده‌ات را نشناخته‌ام…!

خدایا…! فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی، حجّتت را نشناخته‌ام…!

خدایا…! حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم…!

⚘️عاشق در دیوان حافظ . ۳۳⚘️

الف -حجت

دیوان حافظعاشقعشق
Comments (0)
Add Comment