پرتویی از قرآن
آشنایی با تفاسیر قرآن(قسمت بیست و سوم)
پرتویی از قرآن؛
۲۱-پرتوی از قرآن؛ تفسیری شش جلدی و ناتمام از سید محمود طالقانی (۱۲۸۶ -۱۳۵۸ ش) است که طی سالهای ۱۳۴۱- ۱۳۵۷ش فراهم آمده و به تدریج (۱۳۴۲ – ۱۳۶۰) منتشر شد.
جلد اول دارای یک مقدمه، تفسیر سوره حمد (فاتحه الکتاب) و ۱۴۴ آیه از سوره بقره است.
در جلد دوم آیات ۱۴۵ تا پایان سوره بقره مطرح شده است.
در جلد سوم، سوره آل عمران و بخش اول جزء سیام قرآن از آغاز سوره نبأ تا آخر سوره طارق امده است؛
در جلد چهارم و بخش دوم جزء سیام از سوره اعلی تا آخر قرآن (سوره ناس)؛
در جلد پنجم و ۲۲ آیه سوره نساء در جلد ششم تفسیر شده است.
در جلد ششم، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات پرتوی از قرآن که به همت سید محمد مهدی جعفری تهیه شده در حدود ۱۵۰ صفحه درج شده است که راهنمای مفیدی است.
ویژگیها
فارسی نویسی
از جمله ویژگیهای قرآنپژوهی طالقانی، فارسینویسی است. معمولاً علما در گذشته، نتایج تحقیقات خود را به زبان عربی به نگارش درمیآوردند ولی طالقانی پرتوی از قرآن را به فارسی نوشت. وی معتقد بود از آنجا که هدف قرآن هدایت بشر و توده مردم است و مردم ایران فارسیزباناند، باید طوری پیام قرآن را برای مردم مطرح کرد که قابل فهم برای همه باشد.
فهم قرآن و نه تفسیر آن
ویژگی دیگر قرآنپژوهی طالقانی، نامگذاری آثار قرآنی خود است. او ابا داشت که اسم تفسیر روی آثار خود بگذارد. بنابراین، نوعی گسستگرایی را اعلام میکند و معتقد است اگر انسان در چارچوب مفسرین گذشته حرکت کند نمیتواند به نوآوریهای جدید دست پیدا کند و به یک نوع تسلسل میافتد که تکرار گذشتگان است.
استفاده از تاریخ اسلام در فهم قرآن
با استفاده از تاریخ صدر اسلام و پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف در فهم قرآن، طالقانی در تفسیر سوره آل عمران برای تبیین آیات ناظر به جنگ بدر و اُحُد، استفاده فراوانی از تاریخ صدر اسلام میکند و محیط نزول آیات را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
حتی در علت شکوفایی جامعه در عصر نزول قرآن و بهتدریج شروع انحطاط جامعه اسلامی را فهم و درک قرآن بدون مکتبهای دینی که بعداً ظهور کردند، میداند: «نزول قرآن، شعلههایی از ایمان در دلها برافروخت، تاریکی اوهام و وحشتها و کینهها را از میان برد، بندهایی که در قرون ممتد جاهلیت عقلها و اندیشهها و دستها را بسته بود و نفوس خلق را به بندگی غیر خدا درآورده بود گسیخت و راههای قانونی بهرهبرداری از لذات مادی و معنوی را به روی همه باز کرد.»
ایشان از ورود اسرائیلیات و احادیث جعلی که مانع فهم درست پیام قرآن میشود که متأسفانه وارد علم تفسیر شده اظهار نگرانی میکند. تأکید بر تاریخ صدر اسلام و پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف، از مهمترین ویژگی قرآنگرایان در ایران معاصر است.
امتناع از روشهای فلسفی، عرفانی و فقهی
طالقانی بهکارگیری روشهای عرفانی، فلسفی، فقهی و علمی را در تفسیر قرآن، از موانع اساسی فهم اهداف هدایتی قرآن میدانست. به نظر وی هدف در اینگونه تفسیرها فهم اهداف قرآن آنطور که در حقیقت است، نیست؛ بلکه به دنبال اثبات خود روشها هستند. فهم واقعی قرآن در صدر اسلام ناشی از اتخاذ روشهای غیر قرآنی است.
توجه به الفاظ قرآن
طالقانی قرآن را با الفاظ قرآن، حتی با توجه به آهنگ کلمات، تفسیر میکرد. از روزگاران گذشته تفسیر قرآن به قرآن معمول بوده است. لیکن با آیات قرآن، کمتر به نقش کلمات توجه میشد.
طالقانی معتقد بود کلمات مترادف در قرآن وجود ندارد. هر کلمهای، چه اسم باشد، چه فعل و چه حرف، معنای خاص خود را دارد. هیچ کلمهای را نمیتوان به جای کلمه دیگر گذاشت، زیرا در آن صورت، مفهوم و منظور آیه تغییر میکند.
در شیوه سنتی به تناسب آیات نیز توجه شده است، لیکن طالقانی در این زمینه هم فراتر رفته به تناسب سورهها (ترتیب قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر) تناسب آیات، حتی تناسب کلمات و حروف قرآن نیز اعتقاد داشت. بر پایه این اعتقاد تفسیرها و مفاهیم نوینی از قرآن استخراج کرده است.
توجه به نیازهای اجتماعی-سیاسی جامعه
از جمله ویژگیهای این تفسیر، توجه به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه بود. به این جهت نیازهای جامعه را به قرآن عرضه میکرد و پاسخ میگرفت.
بعدها روش تفسیر موضوعی بر این اساس شکل گرفت. وی آیه «و لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط” را بر اساس نیاز جامعه ایران تفسیر میکند و میگوید: «لیقوم الناس” برای اینکه مردم خود بجوشند و قیام کنند، نه اینکه آنها مردم را بپا دارند.
بسیاری از مکتبهای دنیا هستند که مردمشان چشموگوشبسته به دنبال رهبرانشان حرکت میکنند؛ چون مردم عقدههایی دارند، درماندگیهایی، نیازهایی برنیامده و آروزهایی دارند و رهبری قیام میکند و اعلام میکند که من آرزوهای شما را برآورده میکنم و آنها را به پا میدارد.
روش تفسیری آیت الله طالقانی
۱-پیجویی از ریشه لغات و درک معانی و مفاهیم عمومی عصر نزول و جدا کردن آن از معانی و اصطلاحات حادثه (جدید) مانند مفاهیم ایمان، کفر، نفاق، قلب، محکم، متشابه و تأویل.
۲-دقت در نکتههای مقصوده و اشارات ملحوظه و مقایسه در اسلوب و توجه به ایجاز و تطویل، تقدیم و تأخیر، حذف و ابدال، تشبیهات و کنایات، امثال و عبر و نکتههای بلاغتی.
۳-دانستن خصال نفسانی و قوای درونی و تجزیه مبادی فکری و شهوات، غرائز، عواطف و تحولات اجتماعی، اسرار ترقی و انحطاط امم.
۴- توجه عموم به محیط جاهلیت عرب در هنگام نزول قرآن، و متمثل نمودن بلاغت سرشاره فطرت زنده، فضای باز و آسمان درخشان آنها را چنان تغییر داد که گویا از نو آفریده شدهاند.
۵-دانشمندان اهل نظر و محققان باید کلیات عقلی، فلسفی و معلومات خود را در طریق فهم هدایتی قرآن قرار دهند، نه آنکه قرآن را محدود به دریافتهای خود گردانند.
۶-در تأویل متشابهات و فهم آیات الأحکام و استنباط فروع باید به احادیثی باشد که از جهت دلالت صریح و از جهت سند، استناد آنها به منابع وحی و ائمه طاهرین (ع) بررسی شده باشد.
طالقانی پس از طی این مراحل روش خودش را چنین معرفی میکند:
«نخست چند آیه به ردیف و شماره آورده شده. پس از آن، ترجمه آیات به فارسی تطبیقی آمده چنانکه از حدود معانی صحیح لغات خارج نباشد. پس معانی مترادف و موارد استعمال و ریشه لغات، در موارد لزوم بیان شده تا در ذهن خواننده مجال تفکر بیشتری باز شود. آنگاه آنچه از متن آیات مستقیماً بر ذهن تابیده بیان میشود. گاهی در موارد مقتضی از احادیث صحیحه و نظر مفسران استفاده شده، پس در پیرامون آیات آنچه به فکر نگارنده رسیده و بر ذهنش پرتو افکنده منعکس میگردد، تا شاید خواننده خود هرچه بیشتر به رموز هدایتی قرآن آشنا شود و ایمان تقلیدی به کمال تحقق رسد و هر چه بیشتر جویندگان در اعماق ژرف آیات فرو روند و در انوار آن غوطهور شوند.»
یکی از متفکران معاصر در خصوص تفسیر آیت الله طالقانی معتقد است:
«برای طالقانی قرآن یک کتاب حرکت بود. . . ایشان از قرآن نمی خواست که برداشت های فلسفی کند. برداشت های عرفانی بکند. پیامبر را آموزگار فلسفه و عرفان و سایر فنون کلام و فقه نمی دانست. پیامبر را در درجه اول کسی می دانست که با آوردن کتاب خود حرکتی را در قوم خود ایجاد کرد که این حرکت بعدا منشأ برکاتی شد. کتاب قرآن یک کتاب حرکتی است نه یک کتاب معرفتی. لذا در مقدمه تفسیر خود می نویسد که ما باید برای فهمِ هدایتی قرآن بشتابیم. نه فهم فلسفی از قرآن، نه فهم کلامی از قرآن، نه فهمفقهی.
22-تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة؛
(پایان قسمت بیست و سوم)