راه جنگ با ایران با حسن نیت و اشتباهات محاسباتی جدی هموار شده است
موسسه میدل ایست
۳ فوریه
نویسنده: داگلاس لاندن
یک حمله هوایی که احتمالاً توسط اسرائیل انجام شده است پنج افسر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در دمشق در ۲۰ ژانویه کشته است و تهران نیز از طریق نیروهای نیابتی عراق با موشکهایی علیه پایگاه هوایی الاسد در عراق دست به اقدام تلافی جویانه زد. به گفته فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) در حالی که اکثر موشک ها رهگیری شدند. برخی از پدافند هوایی رد شده و به پایگاه اصابت کردند و باعث آسیب مغزی به دست کم سه نفر از نیروهای نظامی شدند. پس از حدود ۱۶۰ حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه از ۱۷ اکتبر حالا پیش از غلبه بر نیروهای دفاعی آمریکا مسئله فقط زمان بود و این آخرین حمله با هدف قرار دادن مجتمع مسکونی در یک پایگاه نظامی ایالات متحده در شمال شرقی اردن بود که در ۲۸ ژانویه ۳ سرباز آمریکایی را کشت و حدود ۴۰ نفر دیگر را زخمی کرد در همین حال پیام مقامات دولت بایدن پیشرفته تر از آنچه آنها ادعا میکنند یک پاسخ مناسب شامل عناوین اخیری است که مقامات اطلاعاتی آمریکا تخمین میزنند تهران کنترل کامل گروه های نیابتی خود را در دست ندارد که نشان دهنده یک مسیر آزاد دیگر برای ایران است.
چهل و پنج سال پس از انقلاب اسلامی فوریه ۱۹۷۹ ایران و ۷۱ سال پس از سرنگونی نخست وزیر محمد مصدق توسط دولت ایالات متحده، مقامات آمریکایی همچنان به مبارزه برای درک و شناخت این ملت تقریبا ۹۰ میلیونی ادامه می دهند. از سوی دیگر انتخاب هدف ایران پس از حمله اخیر علیه کارکنان سپاه در سوریه نشان میدهد که تهران بهتر از ما خطوط قرمز را تفسیر می کند.
ایران برای جنگ آماده است نه جنگی که ممکن است نظام را سرنگون کند رهبران ایران میدانند که چگونه یک اقدام تلافی جویانه مستقیم علیه اسرائیل ممکن است چنین واکنش شدیدی را برانگیزد و این در حالی است که انتظار دارند حمله ای دیگر به اهداف ایالات متحده عواقب کمی برایشان در پیش داشته باشد ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که ایران به تلاش خود ادامه دهد و بدون در نظر گرفتن چگونگی حل و فصل جنگ در غزه، متوقف نخواهد شد.
گفته می شود ایران از جنگ غزه برای اهداف سیاسی خود بهره برداری کرده است و ایالات متحده با عادی سازی حملات علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه تهران را قادر به کنترل این بازی کرده است و حملات حوثی های یمن به کشتی های تجاری و نظامی آمریکایی در دریای سرخ باعث افزایش قیمت نفت و سه برابر شدن قیمتی که شرکتهای کشتیرانی برای بردن یک کانتینر از آسیا به اروپا میگیرند شده است. بر اساس گزارش JPMorgan Chase در صورت ادامه اختلالات قیمت مصرف کننده در سراسر جهان برای کالاها در نیمه اول سال جاری ۰.۷ درصد افزایش خواهد یافت.
دولت بایدن به جای تلاش برای حل بحرانی که ایالات متحده آمریکا را به درگیری مستقیم با ایران می کشاند، به نظر می رسد بیشتر قصد مدیریت این بحران را دارد. نه جنگ غزه و نه درگیری لاینحل اسرائیل و فلسطین دلیل اصلی تنشهای ایران و آمریکا را ارائه نمی کنند، اما هر دوی آنها قطعاً محرکهایی هستند که میبایست به دلایل غالب در مورد اینکه چرا واشنگتن باید برای پیشبرد راه حلی پایدار عادلانه و واقع بینانه و قابل قبول بیشتر تلاش کند افزوده شده اند. اما هر چند بار که کاخ سفید اعلام میکند که ایران تمایلی برای وارد شدن به جنگ ندارد. اما نمیتوان مطمئن بود که حاکمان این کشور بر اساس این سخنان کار میکنند با این حال انتخابهای جو بایدن برای کاهش تنشها و اجتناب از جنگی که او معتقد است ایران نمی خواهد وارد آن شود، ممکن است منجر به تحریک ایران برای ورود به جنگ شود.
حملات اخیر به رهبری ایالات متحده علیه حوثی های یمن تواناییهای نظامی این نماینده ایران را تا حدودی کاهش می دهد. اما تمایل یا ظرفیت آنها برای هدف قرار دادن کشتیهای نظامی و تجاری ایالات متحده را کاهش نخواهد داد. جمهوری اسلامی ایران به تشویق کمک و تأمین مالی حوثی ها ادامه میدهد زیرا آسیبهایی که آنها به دیگران وارد میکنند تنها می تواند اهداف سیاسی تهران را در داخل و خارج از کشور تقویت کند حمله به حوثی ها تنها کمی می تواند قدرت آمریکا به نمایش دهد و یا ایران را بترساند چه رسد به اینکه حوثی ها را انجام حملات منصرف کند با وجود تمام شگفتی های فنی حملات دقیق ایالات متحده علیه یمن کاری بیهوده است زیرا تأثیر ناچیز آن برای استفاده از تبلیغاتی که باعث می شود ایالات متحده ضعیف تر به جای قوی تر و در بهترین حالت یک قلدر به نظر برسد، سخت است.
به نظر می رسد که ایالات متحده و ایران نیز جنگ را متفاوت تعریف و اجرا میکنند. رهبران ایران به دلیل ماهیت خود به عنوان یک نظام انقلابی در حال حاضر خود را درگیر در جنگ میبینند – آن هم در شرایطی که حضور آن ها در جنگ، فضای کمی برای سازش باقی می گذارد. این بدان معنا نیست که رهبر ایران حضرت آیت الله علی خامنه ای و حامیان او در جامعه روحانیت و سپاه بی پروا هستند برعکس، همانطور که ژنرال بازنشسته تفنگداران دریایی فرانک مکنزی فرمانده سابق سنتکام، در بازتاب کشته شدن سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ژانویه ۲۰۲۰ گفت: «تصمیم گیری استراتژیک ایرانیان منطقی و عقلانی است. رهبران آن تهدید به خشونت و کاربرد آن را درک می کنند.»
یک انقلاب ابدی
بر اساس گزارش اخیر وال استریت ژورنال ایران ظاهراً ترجیح داد هشداری را که ایالات متحده مخفیانه در مورد حمله ۳ ژانویه داعش در کرمان که منجر به کشته شدن بیش از ۸۰ ایرانی شد رد کند. مقامات ناشناس ایالات متحده گفتند که اطلاعات به اندازه کافی در مورد مکان و به اندازه کافی به موقع برای خنثی کردن حمله یا «حداقل کاهش تعداد تلفات» است.
راهبردی که رهبران ایران برای حفظ و تثبیت کنترل خود به کار گرفته اند شامل اجزای داخلی و خارجی وابسته به هم است در داخل نظام از نظارت و همکاری برای کنترل جامعه و نیروهای ضد انقلاب استفاده کرده است.
…
مؤلفه امنیت خارجی ایران محور مقاومت آن است که در عمل نوعی بازدارندگی و دفاع پیشگیرانه در برابر تهدیدهای خارجی است که در غیر این صورت ممکن است عناصر ضد انقلاب داخلی را تحریک و پرورش دهد. استفاده ایران از نیروهای نیابتی در رویارویی با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در میدانهای نبرد فراتر از مرزهای خود و ایجاد تهدیدات در سطح جهان همانطور که با حزب الله لبنان انجام میدهد.
استفاده اخیر ایران از موشکهای دوربرد در هدف قرار دادن اهدافی در پاکستان عراق و سوریه و گفتگوهای سخت مرتبط با آن عمدی و از لحاظ سیاسی الهام گرفته از ملاحظات داخلی بود تا اثر بخشی قدرت نظامی و نمایش آن به طور غیر مستقیم به ایالات متحده و اسرائیل رهبران ایران باید از خود قدرت بی رحمی و شکست ناپذیری را نشان دهند تا کسانی را که در داخل و خارج از کشور امیدوارند آمریکا یا دیگر بازیگران خارجی آن را سرنگون کنند منصرف و مایوس کنند. و این شامل پرورش هاله یک قدرت جهانی درجه اول در میان مردم خود میشود که توسط نیروهای داخلی یا خارجی تحت فشار قرار نخواهند گرفت.
همانطور که گفته شد چنین موضعی همانطور که ایران در کمک به جنگ روسیه علیه اوکراین و حمله یک جانبه به همسایگان پاکستانی و عراقی خود اتخاذ میکند آن را وارد قلمرو جدیدی میکند و ممکن است شرایطی را ایجاد کند که ایالات متحده بتواند به طور نامتقارن از آن استفاده کند هیچ یک از این اقدامات با تصویری که ایران میکوشد دیوید را در مقابل جالوت به نمایش بگذارد سازگار نیست (داستان داوود و جالوت یکی از مشهورترین داستانهای کتاب مقدس در کتاب اول سموئیل در عهد عتیق است. داستان در مورد پسر جوان چوپان به نام داوود است که جنگجوی غول پیکر جالوت را با یک سنگ از بند خود شکست میدهد) و ممکن است حاکمان محافظه کار ایران را در معرض عواقب سیاسی از جانب کسانی قرار دهد که از لحاظ اقتصادی در داخل کشور رنج میبرند و همچنین کشورهایی جدا از ایالات متحده و اسرائیل که تحریک شده اند تا قدرت نمایی کنند. پاکستان تصمیم گرفت تا به هدف قرار دادن شبه نظامیان جیش العدل مرتبط با حملات علیه نیروهای امنیتی این کشور با حمله به دشمنان شورشی خود در سمت مرز بلوچستان پاسخ دهد.
حاکمان ایران از لحاظ تاریخی شخصیتی عمل گرا از خود نشان داده اند نظام کنونی نیز تفاوتی با این موضوع ندارد، و از تمایل آنها برای قبول کردن مسئولیت و برانگیختن ویرانی به دست دشمنان خارجی قدرتمندتر مانند ایالات متحده و اسرائیل کاسته شده است. اما رهبران ایران واقعاً معتقدند که ایالات متحده به نابودی آنها متعهد می ماند هر چند نه به هر قیمتی و با دقت مطالعه می کنند و فشار می آورند تا خطوط قرمزی را بیابند، اما از آن فراتر نروند که بازگشتی وجود ندارد (م. ر)
دولت های متوالی در ایالات متحده بیزاری ایرانیان در خصوص درگیر شدن در یک جنگ بزرگ را – بر اساس عدم تمایل آن ها به تحریک آمریکا و در نتیجه نابودی خود با این باور که ایران به دنبال همزیستی مسالمت آمیز با آمریکا است. ترکیب کرده اند. نظام انقلابی ایران نه تنها نمیتواند به سادگی صلح با ایالات متحده را بپذیرد بلکه وارد یک اقتصاد جهانی تحت سلطه کشورهای لیبرال نخواهد شد و بیشتر خود را در معرض آنچه به عنوان اخبار غرب معرفی کرده قرار می دهد. بقا، اعتبار و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از قضا مستلزم یک وضعیت جنگی دائمی است.
سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران همواره میان فشار حداکثری و تهدید به حمله نظامی برای وادار کردن ایران به سازش ایجاد انگیزه و بر اساس برخی معیارها مماشات با ایران در نوسان بوده است. دولت دونالد ترامپ و جو بایدن، ضمن اتخاذ این رویکردهای ضد و نقیض این کار را در حالی انجام دادند که به دنبال خروج بیشتر نیروهای ایالات متحده از خاورمیانه بودند یک پیگیری نسبتا ناامید کننده تا زمانی که اقتصاد جهان به نفت وابسته است.
مناسبات و تعاملات داخلی
هر دو دولت مانند دولت های پیشین یک باور اصلی و اشتباه مشترک دیگر دارند. آنها بر این باورند که مردم ایران در نهایت علیه رهبری شورش خواهند کرد و این تصور علی رغم تلاش های جامعه اطلاعاتی ایالات متحده برای اطلاع رسانی بهتر به درک سیاست گذاران همچنان ناقص است. این تصویری است که بیشتر تحت تأثیر گروه های ذينفع و صاحب نظران جنگ طلب است که مردم ایران را از طریق منشور باریک طبقه متوسط و تحصیل کرده اش می نگرند، مردم متوسط و تحصیلکرده ای که در کنار زنان ایرانی مسلما بیشترین تاثیر منفی را از سرکوب فساد و سوء مدیریت اقتصادی جمهوری اسلامی از نظر اجتماعی و اقتصادی متحمل میشوند. به هر حال از این جمعیت شناسی می توان متوجه شد که این افراد سهم بیشتری از مهاجران ایرانی را تشکیل میدهند به همین ترتیب این افراد گروهی هستند که آمریکایی ها در طول تاریخ بیشترین تعامل را با آنها داشته اند.
با این حال طبقه متوسط و تحصیل کرده ایران علی رغم اینکه از نظر سیاسی فعال ترین جمعیت پس از انقلاب بوده اند، جمعیت تعیین کننده ای نیستند که روحانیون حاکم به آن نیاز دارند از آن میترسند و در نتیجه با آنها همکاری می کنند.
طبقه فقیر و کارگر ایران کلید موفقیت انقلاب در فراهم کردن جمعیت انبوه معترضانی بودند که مایل به حفظ اعتصابات عمومی فلج کننده و تحمل وحشیگری نیروهای امنیتی شاه سابق بودند. به همین ترتیب آنها امروزه نیز نیرویی کلیدی برای جمهوری اسلامی ایران هستند زیرا بیش از ۵۰ درصد از جمعیت تقریبا ۹۰ میلیونی ایران زیر ۲۴ سال سن دارند، در کشوری که ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و یک سوم جمعیت شهری در محله های فقیر نشین زندگی می کنند و ۵۰ درصد از جامعه نیروی کار اشتغال نامنظم دارد. اگر میلیونها نفر به خیابانها بیایند رهبران ایران ظرفیت نیروهای امنیتی خود را متوجه می شوند.
رهبران ایران ممکن است به وعده های سال ۱۹۷۹ خود به فقرا و محرومان عمل نکرده باشند، اما به نظر می رسد به اندازه کافی برای جلوگیری از شعله ور شدن جرقه های گاه به گاه نارضایتی اقتصادی خود به یک تهدید بزرگ عمل کرده اند حتی با وجود تمام محرومیت های موجود در میان فقرا و مناطق روستایی تر کشور جوامعی که از نظر مذهبی و اجتماعی محافظه کارتر هستند، مسلماً امروز هنوز وضعیت بهتری نسبت به سال ۱۹۷۹ دارند.
علاوه بر این نیروهای امنیتی به شدت از نیروهای استخدام شده از این جوامع فقیر استفاده می کنند و به این ترتیب، نظام جمهوری اسلامی ایران در استفاده از پاسداران خط اول انقلاب – یعنی بسیج – در سرکوب اعتراضات محتاط است. بسیج که یک سازمان شبه نظامی داوطلب است که زیر نظر سپاه فعالیت میکند به طور کامل تحت به دور از شهر خود اعزام می شوند.
اعتراضات فقرا عمدتاً ماهیت اقتصادی داشته و ناشی از افزایش قیمتها به ویژه قیمت بنزین است. و در حالی که برخی از این جمعیت علیه رهبری ایران شعار میدادند اما آنها از آلترناتیوهای سیاسی حمایت نمی کردند یا به دنبال آزادیهای دموکراتیک و اجتماعی بیشتر مانند طبقه متوسط نبودند. این به طنزی اشاره میکند که چگونه تحریم های آمریکا به همان شدتی که بوده است به طور نامتناسبی بر طبقه متوسط و افراد تحصیل کرده ای که مقامات آمریکایی مدت ها امیدوار بودند که قیام کنند و یک دموکراسی غرب محور را برپا کنند، تأثیر میگذارد.
با این حال همه چیز از دست نرفته است و یک جنگ تمام عیار اصلاً اجتناب ناپذیر است. در حالی که ایالات متحده نمی تواند به عادی سازی روابط با نظام فعلی امیدوار باشد اما همچنان میتواند بر رفتار تهران تأثیر بگذارد و تهدیدی را که ما و شرکایمان در حال حاضر در منطقه و همچنین در سطح جهانی در رابطه با تروریسم تحت هدایت ایران با آن مواجه هستیم کاهش دهد. ایالات متحده نباید آرزوی تغییر ایران را داشته باشد بلکه باید تهدیدی را که از بیرون ایجاد میکند به حداقل برساند. ضعف آن را آشکار کند و توجیهاتی را که برای محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی که در داخل تحمیل می کند پنهان می کند، تضعیف کند و انتخابهای مربوط به سرنوشت سیاسی کشور را به مردم ایران واگذار کند.
برای تحقق این امر و تمرکز بر منافع امنیتی آمریکا، کاخ سفید باید محاسبات ریسک ایران را از آستانه ای که ظاهراً افزایش یافته است، مجدداً تنظیم کند. انجام این کار مستلزم آن است که ایالات متحده خطوط قرمز را به طور مداوم شناسایی، معرفی و اجرا کند. در عین حال ایالات متحده باید در استفاده از نقاط فشار ایران در مورد اقتصاد و وجهه خود از طریق عملیات انکار ناپذیر سایبری که زیر ساختهای ایران و تلاشهای نفوذ پنهانی را هدف قرار میدهد که روایتهای همه جانبه و بدون عیب و نقص آن را تضعیف میکند بی تقارن تر فکر و عمل کند.
رویکرد تحریک آمیزتر
پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک در ماه مه ۲۰۱۸ و نامگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی در آوریل ۲۰۱۹ تعجب آور نبود که ایران پاسخ دهد و رویکرد تحریک آمیزتری را انتخاب و اتخاذ کند. اما تهاجمات مرگبار و ویرانگر تهران در رویارویی با آمریکا به دنبال وقایعی بود که احتمالاً به عنوان ارائه یک محیط و شرایط راحت تر تعبیر میشد و همزمان با چرخش کلیدی در بیت حضرت آیت الله علی خامنه ای، رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران بود.
در سال ۱۳۹۵ حضرت آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران یک سردار نسبتاً جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نام محمد حسین باقری را به عنوان رئیس جدید ستاد کل نیروهای مسلح بالاترین نهاد نظامی کشور منصوب کرد. سردار باقری جایگزین حسن فیروزآبادی شد که ۲۷ سال این سمت را بر عهده داشت. سردار باقری در سال ۱۹۷۹ در تسخیر سفارت آمریکا شرکت کرد و قبل از حضور در جنگ با عراق با شورشیان کرد جنگید و برادرش حسن، یک قهرمان افسانه ای نظامی بود که به او شجره انقلابی بخشید.
سردار باقری که در غرب چندان شناخته شده نیست اساساً یک استراتژیست و افسر اطلاعاتی و تا حدودی تهاجمی است که شعبه اطلاعات نظامی سپاه را تأسیس کرد. او تا همین اواخر نسبت به فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران سردار شهید قاسم سلیمانی که نظام ادعا می کند با او نزدیک بوده و استراتژی سردار باقری مکمل فعالیت عملیاتی او بوده است. جایگاه پایین تری داشته است. سردار باقری این روزها تا حدودی بیشتر از سایه بیرون آمده است و نقشی عمومی یا سیاسی تر را پررنگ تر نشان می دهد، زیرا ایران به جانشینی حضرت آیت الله علی خامنه ای فکر میکند و کسانی که در حلقه داخلی او قرار دارند.
این سردار برای موقعیتهای مختلف تلاش میکنند. وی پس از کشته شدن سید رضی موسوی مشاور ارشد و هماهنگ کننده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دسامبر ۲۰۲۳ در سوریه ظاهراً توسط اسرائیل نظراتی را ارائه کرد که از آن به عنوان یک اشتباه استراتژیک” یاد کرد که بی پاسخ نخواهد ماند.
احتمالاً موضع تهاجمی تر ایران با آمریکا و اسرائیل در سالهای اخیر تصادفی نیست. بی میلی آمریکا برای مجازات ایران به دلیل نقشش در حملات پهبادی و موشکی حوثی ها در سپتامبر ۲۰۱۹ که تاسیسات نفتی آرامکو عربستان سعودی را لرزاند و موقتا تعطیل کرد نقطه عطفی بود. ایران نه تنها انفعال آمریکا را دعوتی برای تجاوز و تهاجم بیشتر می دانست، بلکه زنگ خطری برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی در مورد قابلیت اطمینان آمریکا در ارائه یک چتر امنیتی علیه ایران بود.
متعاقباً ایالات متحده با خروج از افغانستان شمال غرب سوریه و کاهش حضور کلی خود در عراق و با انجام این کار، تهدید نظامی نزدیک به ایران را که معتقد بود از سوی نیروهای آمریکایی با آن مواجه است. تنزل داد . رویکرد متقارن و محدود دولت جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در قبال ایران از طریق انتقام جویی علیه حوثی ها و سازمانهای شبه نظامی شیعه عراقی به جای بازدارندگی بیشتر موجب تسهیل و تشویق اقدامات تحریک آمیز و کشنده ایران خواهد شد. به نوبه خود حضرت آیت الله خامنه ای که توسط رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار باقری و کادری از ارشدان سپاه که همگی امیدوارند با غیرت مقابله ای خود تحت تأثیر قرار گیرند توصیه می شود، تا زمانی که محاسبات آنها نادرست است از فضایی که به عنوان محیطی مجاز می دانند بهره برداری خواهد کرد. متأسفانه برای کسانی که این هزینه را متحمل می شوند، ارزیابی فعلی کاخ سفید و اقدامات آن برای جلوگیری از جنگ که به مردم اطمینان می دهد هیچ یک از طرفین خواهان جنگ نیست، ممکن است شرایط و محاسبات نادرستی را برای ایجاد آن فراهم کنند.
داگلاس لندن در طول ۳۴ سال با سرویس مخفی سیا به طور گسترده در سراسر خاورمیانه خدمت کرده است و نویسنده کتاب کارگزین جاسوسی و هنر گمشده اطلاعات آمریکایی است. او مطالعات اطلاعاتی را در دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون تدریس می کند و یک محقق غیر مقیم در موسسه خاورمیانه است.