منازعات جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی آزمونی برای نفوذ و نقش چین در خلیج فارس است.
چتم هاوس ۱۹ آوریل
نویسنده احمد عبودوه
فعالیتهای دیپلماتیک پکن نشان میدهد که این کشور نگران است که منازعات و درگیری ها میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی است زیرا ممکن است مصالحه میان عربستان و ایران را تضعیف کند.
حملات پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل در ۱۳ آوریل و پاسخ مبهم به آن از سوی رژیم صهیونیستی، ثبات توافق صلح و احیای روابط میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران را که چین در سال گذشته تسهیل کرده بود. زیر سوال برد.
این حملات به طور چشمگیری چشم انداز استراتژیک را تغییر داده است امنیت منطقه ای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را به عنوان یک میانجی معتبر را مورد ازمایش قرار داده است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین جمهوری اسلامی ایران پکن بی درنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به دلیل وضعیت نا آرام حاکم بر منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیرامور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود تاکید جمهوری اسلامی ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» را که اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس دارد تحسین کرد.
ممکن است تماسهای مشابهی نیز پس از حمله رژیم صهیونیستی انجام شده باشد. در ۱۹ آوریل این جان سخنگوی وزارت خارجه چین علنا اعلام کرد که چین با هر اقدامی که تنشها را در منطقه بیشتر می کند مخالف است.
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین تاکید این کشور بر روی موضوع ثبات بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده است و در عین حال از رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا انتقاد می کند و خواستار کاهش تنش ها شده است.
پکن مانند مواضعی که در مورد حملات حوثی ها در دریای سرخ اتخاذ کرد، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این رویکرد چین نشان میدهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کند وصلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه را به ارمغان آورد.
این موضوع نشان می دهد که چرا چین حمله ۱۳ آوریل جمهوری اسلامی ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی در راستای دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده است و به طور موثر با تاکید بر اصل دفاع مشروع جمهوری اسلامی ایران روایت دفاع مشروع ایران را در برابر تلاشهای مشابه رژیم صهیونیستی برای توجیه حملات پی در پی این رژیم به فلسطینیان در غزه که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود قرار داده است.
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین رویکرد را اتخاذ کرده است و از این کشور خواسته تا نقشی سازنده ایفا کند و رژیم صهیونیستی را مهار کند.
توافق صلح جمهوری اسلامی ایران و عربستان در خطر است
نگرانی در مورد توافق عربستان و جمهوری اسلامی ایران زنگ خطر را در پکن به صدا در آورد. دو عامل کلیدی تقویت کننده متقابل نگرانی های چین را برانگیخته است. اول هدف راهبردی ایران از پاسخ انتقام جویانه ایجاد و تعریف یک پارادایم بازدارندگی جدید بود؛ گزاره ای که موجب میشود تا جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی با استفاده از قابلیت انکار اقدامات نیروهای نیابتی خود بار دیگر رویارویی را برگزینند.
اسرائیل با حمله متقابل اخیر خود در حال آزمایش خطوط قرمز ایران است. آن هم در شرایطی که این رژیم به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در ۷ اکتبر است.
پارادایم جدید ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش میدهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید می کند و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر و چه در آینده معتبرتر می کند.
این رویارویی ممکن است به کشورهای منطقه خلیج فارس نیز کشیده شود و کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که هم صدایی با ایران ، منافعشان را به خطر خواهد انداخت و ممکن است به این نتیجه برسند که این هم صدایی خطرات بیشتری نسبت به منافع آن ها دارد. در صورت بازگشت دونالد ترامپ به مسند قدرت تحقق این روند تسریع می شود.
عامل دوم به پیشرفت کندی که توافق عربستان و جمهوری اسلامی ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است مرتبط می باشد. این دو کشور همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته اند به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی خود ادامه دهند.
یکی دیگر از عوامل مرتبط تلقی رژیم صهیونیستی از این معامله و توافق به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه اش برای از بین رفتن آن است. رژیم صهیونیستی ممکن است گرم شدن روابط میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک تهدید بالقوه در مقابل عادی سازی روابط خود با عربستان سعودی بداند همانطور که جمهوری اسلامی ایران با شک و تردید به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی اسرائیلی تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد.
مقامات رژیم صهیونیستی گزارشهایی را به رسانه ها درز دادند که عربستان سعودی و امارات متحده عربی نقش قابل توجهی در رهگیری و انهدام موشکها و پهبادهای ایرانی در ۱۳ آوریل داشتند. هر چند این گزارشها بعداً توسط ابوظبی و ریاض تکذیب شد.
برای چین چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد میکند و چشم انداز این کشور را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه باطل می سازد. یکی از ستونهای این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چند جانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز این ابتکار میتواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از رژیم صهیونیستی در برابر حمله جمهوری اسلامی ایران این است که وقتی فشار وارد میشود تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت. با این حال یک درس دیگر این است در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از رژیم صهیونیستی به خطر انداخته است ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که رژیم صهیونیستی قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با جمهوری اسلامی ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟
این فرض چین را با فرصت ها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود به عنوان یک میانجی مسئول و اصولی در منطقه مواجه می کند. تصور رایج در خلیج فارس از ۷ اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی رژیم صهیونیستی است که شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان واشنگتن را دامن میزند و انگیزه ها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به منظور کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران افزایش می دهد.
بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین جمهوری اسلامی را تشویق میکند تا از طریق تلاش برای خنثی کردن این توافق از پویایی در حال تغییر رویارویی خود با رژیم صهیونیستی استفاده کند. به عبارت دیگر برنامه های کشورهای خلیج فارس را خنثی کند. جبهه متحد دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات جمهوری اسلامی ایران از جمله افزایش تحریم ها علیه این کشور با رژیم صهیونیستی تشکیل شد شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم می کند.
با این حال این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق فراتر از درخواست از ایران برای تنش زدایی، سیگنال های لفاظی و ارسال پیام هایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این مسئله تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف ، نه یک میانجی با ضامن توافق به سبک غربی علیرغم برداشتهای نادرست در پایتخت های غرب، خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) است.
دلیل دیگر، نفوذ اقتصادی خوش خیم چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین تحریم ها ممکن است نتیجه معکوس داشته باشند اگر در خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده شوند – منا منطقه ای نوسانی است که میتواند به پکن پشت کند و مستقیماً به منابع نفتی این کشور ضربه بزند.
چین به ثبات در منا ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده تحریم ها را بر صادرات نفت ایران سخت تر می کند. خریدهای چین تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه جلوگیری شود. از قضا این امر می تواند تعادل چین بین جمهوری اسلامی ایران عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را آسان تر کند زیرا این تصور را کاهش می دهد که پکن از نظر مالی استراتژی دفاعی پیشروی جمهوری اسلامی ایران را پشتیبانی می کند.
در سناریوی تیره و تار درگیری گسترده تر میتوان انتظار داشت که چین همان کتاب بازی ای را که در جریان حملات خوثی ها در دریای سرخ استفاده میکرد اعمال کنند یک اقدام موازنه سازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی اش و در عین حال انتقاد از ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی.
احمد عبودوه یکی از همکاران برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای چتم هاوس مستقر در لندن است. او متخصص امور خارجی امنیت و ژئوپلیتیک است. او بر افزایش نفوذ چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ژئوپلیتیک خلیج فارس رقابت ایالات متحده و چین و پیامدهای آن در سراسر جهان تمرکز میکند. او یک عضو غیر مقیم شورای آتلانتیک در واشنگتن دی سی است و در حال حاضر ریاست واحد تحقیقات مطالعات چین در مرکز سیاست امارات (EPC) را بر عهده دارد.