استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران: زور یا نرمش؟
موسسه رویال یونایتد سرویس؛ 10 می
نویسندگان: اوربان کانینگهام و متیو ساویل
وقوع اخیر درگیری آشکار بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی ، ثبات استراتژیک «جنگ سایه» بین این دو را تغییر داده است و ممکن است که بازگشت به وضعیت موجود دشوارتر از آنچه انتظار میرفت، باشد.
ابعاد حمله اخیر جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی سؤالاتی را در مورد استراتژی نظامی ایران ایجاد می کند. جمهوری اسلامی ایران با وجود برد و حجم تسلیحاتی که استفاده میکرد اما عقب نشست و حتی میتوانست مجموعهای از حملات گستردهتر و همزمان را از سوی نیروهای نیابتی و شرکای خود، مانند حزبالله لبنان، برای گسترش و غلبه بر دفاع اسرائیل انجام دهد. به نظر می رسد برخی از این حملات توسط شرکای ایرانی در سوریه، یمن و عراق انجام شد، اما برای مثال حزب الله دارای ذخیره بالقوه ده ها هزار موشک و راکت است که استفاده نشده باقی ماند. بخش قابل توجهی از حملات، شامل پهپادهای آشکار و نسبتاً کندی است که از چنین مسافت طولانی عبور می کنند، می توانند به جای ایجاد آسیب جدی، عملکردی بیشتری داشته باشند. این مسئله ممکن است هر کسی را به این نتیجه برساند که این حملات را میتوان بهعنوان یک سیگنال ایرانی رد کرد.
با این حال، میزان موشک های بالستیک پرتاب شده قابل توجه بود: این تعداد شامل پرتاب بیش از صد موشک به طور همزمان یعنی بیشتر از پنج برابر اندازه حمله به نیروهای ائتلاف در پایگاه هوایی الاسد در سال 2020 بود، و به طور قابل توجهی بزرگتر از هر حمله فردی است که در طول نبرد انجام شده است. از شهرهای جنگ ایران و عراق این عنصر عملیاتی بود که هدف آن وارد کردن خسارت بود، و حتی اگر به نظر میرسد که یک تأسیسات نظامی را هدف قرار داده است، هنوز خطراتی برای غیرنظامیان اسرائیلی وجود دارد که در مقیاس ذاتی حمله وجود دارد. وقتی که به نظر میرسد اولین جزئیات حمله از سمت ایالات متحده عنوان شده است، بنابراین ایران نمیتواند اعتبار زیادی برای «سیگنال دادن» ادعا کند.
از این نظر، تأثیر کلی نسبتاً محدود، مزایایی را که رژیم صهیونیستی در مورد قابلیتهای نظامی متعارف به میان میآید، نشان میدهد.(م.ب)
ادعاهای مربوط به عملکرد دفاع موشکی اسرائیل می بایست با درک این موضوع که به نظر می رسد نیروی هوایی ایالات متحده به تنهایی تقریباً یک چهارم موشک های شلیک شده را با کمک بریتانیا، فرانسه و اردن سرنگون کرده است، نادیده گرفته شود. ما همچنین نمی دانیم که برای دستیابی به این دفاع چشمگیر باید چه تسلیحاتی خرج کنیم و برخی برآوردها، هزینه مالی این امر را بیش از 1 میلیارد دلار تخمین زده است. با این وجود، این حادثه نشان میدهد که اسرائیل حداقل برای اهداف دفاعی تا چه اندازه شریک و حامی دارد. برعکس، در حالی که پاسخ رژیم صهیونیستی به حمله جمهوری اسلامی ایران کوچک به نظر می رسید، اما حمله ای بسیار متمرکز بود. حمله دقیق به یک پایگاه نظامی در نزدیکی اصفهان، که ظاهراً یکی از سیستمهای دفاع هوایی مدرن جمهوری اسلامی ایران را نابود کرده است ، نشان می دهد که رژیم صهیونیستی میتواند با کسری از تسلیحات تهاجمی به همان تأثیری برسد که ایران در حمله خود به آن دست یافته است و رژیم صهیونیستی همچنین تأسیسات هستهای ایران را به طور ماهرانه تهدید کرده است.
استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران: زور یا نرمش؟
ادعای شکست خورده جمهوری اسلامی ایران
این مبادله دقیقاً نشان میدهد که چرا جمهوری اسلامی ایران در حوزه تروریسم، نیروهای نیابتی و عملیاتهای غیرمتعارف _ از جمله عملیاتهای که به اسرائیل بسیار نزدیک بود _ سرمایهگذاری کرده است، زیرا زمانی که مقایسه مستقیمی بین قدرت تهاجمی نیروهای متعارف ایران و نیروهای رژیم صهیونیستی انجام شود، جمهوری اسلامی ایران در جایگاه پایینتری قرار میگیرد. با توجه به این موضوع این سوال مطرح می شود که چرا جمهوری اسلامی ایران خطر حمله آشکار در چنین مقیاسی را پذیرفته است. بعلاوه، حتی اگر این تحلیل را بپذیریم که حمله جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل ، حمله ای کاملاً نمادین بوده و هدف آن عدم ایجاد خسارت بوده است، برای ایرانیها خجالتآور خواهد بود زیرا بر اساس گزارشها مقامات آمریکایی ، نیمی از تمام موشکهای بالستیک شلیک شده در حین پرتاب از بین رفته اند و یا قبل از رسیدن به هدف سقوط کردهاند. اگر این حملات نوعی بازی پوکر نظامی بوده است پس می توان گفت که ایران بلوف زده است و ادعاهایی آن ها شکست خورده است. (م.ک)
این موضوع نشان می دهد که یک بازگشت به استراتژی موجود برای خنثی کردن ضعف و بی اعتباری مرسوم با انجام حملات گروه های نیابتی، گزینه و انتخاب بهتری است. اما جمهوری اسلامی ایران با آزمون و شکست در تنظیم مجدد قوانین مربوط به هدف قرار دادن «منافع» خود و انجام این کار به شیوه ای که حفاظت از «انکارناپذیری غیرقابل قبول» را کنار بگذارد، با معضل دعوت به یک مقایسه مستقیم و در نتیجه افشای ضعف نظامی خود مواجه است. این موضوع ممکن است چیزی باشد که تهران اکنون از بابت آن متاسف است، زیرا جایگزین کردن پاسخ کامل دادن از طریق متحدان عراقی و حوثی ها را رد کرده است. نتایج حمله و انتقام جویی موفق تر رژیم صهیونیستی ممکن است بسیاری را در تهران متعجب کند که چرا تصمیم گیرندگان به رژیم صهیونیستی این فرصت را دادند تا برتری نظامی مستقیم خود را به طور علنی اثبات کند. همچنین سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی فرصتی برای جمع آوری اطلاعات درباره مکان ها و مکانیسم های پرتاب جمهوری اسلامی ایران خواهند داشت. ناظران ممکن است دو نتیجه بگیرند. اولین مورد این است که نیروهای نیابتی به عنوان هم تهدید و هم حائلی برای اطمینان از اینکه ارتش ایران و رژیم صهیونیستی رودررو نمی شوند، باقی می مانند. نتیجه دوم – و خطرناکتر – این است که جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی در یک نقطه ضعف نظامی ذاتی قرار دارد و تا زمانی که سلاح هسته ای تولید نکند آسیب پذیر خواهد ماند.
استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران: زور یا نرمش؟
بازی پرمخاطره
این موضوع چه چیزی را می تواند در مورد نظام ایران که به طور فزاینده ای مبهم و پیش بینی آن دشوار است به ما بگوید؟ [حضرت] آیت الله علی خامنه ای پس از 35 سال رهبری همچنان قدرت را حتی در سن 85 سالگی در اختیار دارد. و این در حالی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیشتر 20 سال گذشته قدرت و نفوذ روزافزونی داشته است و به نظر می رسد که عناصر تهاجمی تر اکنون به شدت در حال برتری و سلطه هستند. این روند طی چند سال گذشته به طور قابل توجهی سرعت گرفته است، با توجه به این امر که ایران در چهار ماه گذشته به طور مستقیم به خاک دو کشور هسته ای پاکستان و اسرائیل حمله کرده است.(م.م)
با قرار گرفتن سپاه و متحدانش در مسند قدرت و به دست گرفتن کنترل شرایط، شاید طبیعی باشد که [نظام] ریسک پذیرتر شده باشد. این روند احتمالاً با افزایش سن [حضرت آیت الله] علی خامنهای، رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، و گسترش شبکههای حمایتی سپاه در داخل جمهوری اسلامی ایران ادامه خواهد یافت.
[حضرت آیت الله] علی خامنهای، رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، بارها ثابت کرده است که یک رهبر خواهان حفظ وضع موجود است. در واقع، عنصر اصلی نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، ایجاد دقیق شبکه ای از متحدان بوده است. خطر این است که [نظام][حضرت آیت الله] علی خامنهای، رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، به طور فزاینده ای ریسک پذیری بیشتر را شرط لازم برای حفظ وضعیت موجود می داند. در حالی که جامعه بینالمللی ممکن بود زمانی بتواند این امر را محدود کند، اما عصر جدید رقابت بینالمللی برای اعمال فشار بر رژیمهایی مانند جمهوری اسلامی ایران را به طور فزایندهای دشوار میسازد. برای مثال، روسیه و چین ممکن است به طور فزاینده ای جمهوری اسلامی ایران، برنامه هسته ای آن و تلاش های عمدی آن برای تصرف کشورهای خاورمیانه را به عنوان بخشی از یک بازی حاصل جمع صفر علیه ایالات متحده و متحدان غربی اش ببینند. با این منطق، اگر جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و متحدانش مخالفت کند و منابعی را مصرف کند که روسیه و چین میتوانند در عوض علیه اوکراین یا تایوان مستقر کنند، برای آنها مناسب است که از تهران حمایت کنند.
در همین حال، رژیم صهیونیستی هنوز در حال هضم اشتباه محاسباتی ظاهری خود از واکنش جمهوری اسلامی ایران به اولین حمله رژیم صهیونیستی در 1 آوریل است. در واقع، پاسخ فوری رژیم صهیونیستی به انتقامجویی جمهوری اسلامی ایران موفقیتآمیز اما محدود بوده است و هیچ پاسخی به مشکلات غزه، زرادخانه حزبالله لبنان یا برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران نمیدهد. بنابراین، یکی دیگر از پیشرفتهای منطقهای که ممکن است ریسکپذیری جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد، تلاشهای رژیم صهیونیستی برای برچیدن به اصطلاح محور مقاومت تهران در منطقه طی دو تا پنج سال آینده است. به عبارت دیگر، از آنجایی که رژیم صهیونیستی اهداف بیشتری را در سوریه، لبنان، عراق و یمن هدف قرار می دهد، جمهوری اسلامی ایران احتمالاً تعهد عمومی خود را برای پاسخ به چنین حملاتی با حملات مستقیم به رژیم صهیونیستی- با افزایش فضا برای رویارویی دولت با دولت- تقویت خواهد کرد. به این ترتیب، در حالی که به نظر می رسد در حال حاضر تنش ها کاهش یافته است، خطر یک درگیری منطقه ای گسترده در میان مدت همچنان بالا است . (م.ر)