راهبرد ایران در لبنان به دنبال از دست دادن سوریه
الجزیره ؛ 28 دسامبر
آتش بس میان حزب الله و اسرائیل یک نقطه تحول محوری در جغرافیای سیاسی خاورمیانه به شمار می رود. این آتش بس سیاست راهبردی ایران در لبنان را از حمایت به تسلیح مجدد تغییر داد. این تحول احیای مجدد حزب الله را با هدف گسترده تر ایران یعنی به تعادل رسیدن با نفوذ آمریکا و اسرائیل در سرزمین شام پیوند زده است.
نفوذ تهران در لبنان مبتنی بر دو پایه اساسی است . نخست : توان اقتصادی ایران و امکان پی ریزی راه های امدادرسانی لجستیکی جدید جهت ترمیم مجدد توان نظامی ، اجتماعی و اقتصادی حزب الله به دنبال از دست دادن سوریه به نفع جریان مخالف است . دوم : توان ایران جهت ایستادگی در برابر دستور کار بین المللی هدایت شده توسط اسرائیل و همپیمانانش است که سعی دارند حزب الله را به یک جریان سیاسی فاقد تسلیحات تبدیل نمایند.
در همین رابطه مرکز تحقیقات الجزیره مقاله تحلیلی محمود البازی پژوهشگر متخصص در امور ایران را تحت عنوان ” نقش ایران در لبنان : محافظت از حزب الله و ترسیم مجدد قلمرو نفوذ ” انتشار داد و در آن نقش ایران در منطقه از بعد لبنانی آن و رابطه تاریخی تهران و حزب الله را مورد بحث و بررسی قرار داد و بر جایگاه و نقش حزب الله در راهبرد امنیت ملی ایران پس از طوفان الاقصی و عوامل و فشارهای احتمالی تاثیرگذار بر نفوذ ایران در لبنان به ویژه به دنبال از دست دادن سوریه و عقب رفت نفوذ منطقه ای تهران پس از آن تمرکز یافت.
** حزب الله و امتداد حضور و نفوذ ايران
سرتیپ یحیی رحیم صفوی مشاور رهبر ایران در خصوص تشکیل حزب الله و حضور ایران در لبنان ابراز داشت : “پس از دوران امپراطوری هخامنشی این سومین بار است که ما به سواحل دریای مدیترانه می رسیم . ”
وی دکترین تهران را در قلمرو بازدارندگی پیشرفته و عمق راهبردی تعریف کرده و اظهار داشت: “ما باید عمق راهبردی ایران را تا 5 هزار کیلومتر توسعه دهیم تا اگر آمریکا از یک سو ما را مورد حمله قرار دهد بتوانیم از سوی دیگر آن را تعقیب کنیم .”
با توجه به این اظهارنظر ، نقش ایران در شکل گیری حزب الله و پیشبرد آن به عنوان یک فرآیند با ابعاد مختلف تاریخی ، راهبردی و ژئوسیاسی شناخته می شود. همگرایی بین پویایی داخلی لبنان و آرمان های انقلابی ایران به حزب الله کمک کرد تا به عنوان یک نهاد مهم سیاسی و نظامی ظاهر شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 ، جوامع شیعی در نقاط مختلف خاورمیانه از جمله لبنان تحت تاثیر موفقیت این انقلاب قرار گرفتند و این انقلاب به منبع الهام بخش برای روحانیون و فعالان شیعه لبنانی تبدیل شد تا یک نمونه منطقه ای از حکومت اسلامی تشکیل دهند و برجسته ترین آنها (امام) موسی صدر بنیانگذار جنبش امل بود که از سوی مصطفی چمران یکی از سران ایران مورد حمایت قرار گرفت.
به دنبال آن حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 به عنوان یک عامل تشویق کننده در شکل گیری حزب الله نقش داشت . ایران در آن زمان تقریبا یک هزار و 500 تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب ایران را به بقاع به منظور سازماندهی و آموزش به گروه های شیعی بومی فرستاد که بعدها زیر سایه حزب الله با هم متحد شدند و همراه با آن حمایت های ایران به ابعادی گسترده تر از آموزش نظامی گسترش یافت .
با از راه رسیدن سال 2006 (سید) حسن نصرالله دبیرکل سابق حزب الله رابطه این حزب با محیط پیرامونش در لبنان را گسترش بخشید و رابطه تنگاتنگی با ایران و ایدئولوژی و اهدافش در منطقه برقرار کرد. پس از شهرت یافتن حزب الله در جنگ ژوئیه 2006 ، حزب الله به همپیمان تهران در شماری از ماموریت های منطقه ای از جمله حفظ دولت بشار اسد پس از انقلاب 2011 در سوریه و آموزش دادن به گروه انصارالله “حوثی ها” در یمن و پشتیبانی از مقاومت فلسطین پس از طوفان الاقصی تبدیل شد.
** پشتیبانی از غزه یا محور مقاومت ؟
ایران همانند سایر کشورها از عملیات طوفان الاقصی حماس علیه اسرائیل در هفتم اکتبر در 2023 غافلگیر شد اما علیرغم اینکه شیوه حماس در حمله به اسرائیل با شیوه ایران تفاوت داشت از آن ابراز رضایت نمود و نسبت به نتایج این عملیات ابراز خوشبینی کرد.
محور مقاومت از نظر نظامی از عنصر غافلگیری به وجود آمده توسط طوفان الاقصی بهره نبرد و تصمیم گرفت توسط جبهه های پشتیبان از حماس حمایت کند بدون آنکه بخواهد به معادله ” تنش جهت کاهش تنش ” توسل جوید زیرا ایران مایل بود تا از توانمندی های حزب الله در لبنان محافظت به عمل آورد و به اظهارات سران اسرائیل مبنی بر پیوستن به جرگه مذاکرات جدی با حماس و نزدیک بودن زمان برقراری آتش بس در غزه اعتماد کرد.
از سوی دیگر اسرائیل به حملات خود علیه ایران و حزب الله شدت بخشید و در ابتدا صالح العاروری یکی از سران جنبش مقاومت اسلامی حماس را ترور کرد و پس از پی بردن به توانمندی های حزب الله و برگ برنده های موجود در اختیار ایران یک جبهه پرتنش در جنوب لبنان گشود.
دکترین تهران در خصوص ادامه حیات بر رویکرد سیاست خارجه ایران در جنگ اسرائیل علیه حماس و حزب الله حکمفرما است . نظام ایران با در نظر گرفتن درصد قابل قبولی از اصول انقلاب بروکراسی بقاء و حیات را ترجیح می دهد و همچنین می تواند با ایجاد یک معادله بازدارنده منطقه ای مانع از رسیدن دیگران به مرزهای ایران شود. این امر بر ایدئولوژی آزادسازی قدس و یا رویارویی با اسرائیل برتری دارد.
بر همین اساس عملیات وعده صادق یک و دو ایران علیه اسرائیل در دفاع از حزب الله و حماس صورت نگرفت بلکه با این اقدام خود می خواست خطوط بازدارندگی را بار دیگر ترسیم نماید آن هم پس از حملات متعدد اسرائیل علیه نیروهای ایران در سوریه و همچنین انجام عملیات خرابکاری در راکتورهای هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای که ایران در تمامی موارد یاد شده طی سال های متمادی از پاسخ دادن به اسرائیل به طور مستقیم از سرزمین خود امتناع ورزید.
(شیخ) نعیم قاسم رهبر جدید حزب الله قادر به تصمیم گیری در خصوص جبهه جنوب و پذیرش آتش بس نبود زیرا می خواست به وعده (سید حسن) نصرالله مبنی بر پشتیبانی از غزه تا زمانی که جنگ علیه آن ادامه دارد، عمل نماید. اما ایران نقطه نظر متفاوت دیگری داشت و بر همین اساس علی لاریجانی مشاور رهبری به سوریه و لبنان اعزام شد و به اطلاع رهبران حزب الله رساند که تهران با موضع دولت لبنان موافق است تا وضعی مشابه شرایط پیش آمده پس از جنگ 2006 شکل بگیرد و حزب الله بتواند توانمندی های خود را بازیابد و ضمنا چراغ سبزی از سوی بشار اسد دریافت نماید مبنی بر اینکه خطوط امدادرسانی از سوریه به حزب الله باز خواهند ماند.
بر همین اساس ایران تاکید داشت تا بشار اسد به عنوان پل ارتباطی امدادرسان به لبنان در محور مقاومت باقی بماند هر چند جزو راهبرد ” وحدت میدان ” پس از طوفان الاقصی قرار نداشت زیرا این امر پس از پیروزی مخالفان مسلح در سوریه علیه رژیم بشار اسد امکان پذیر نبود.
ایران اعتقاد داشت که آتش بس برای مقاومت و حزب الله یک پیروزی به شمار می رود زیرا این امر پس از آن تحقق یافت که اسرائیل پس از ترور نصرالله آماج حملات حزب الله قرار گرفت و اسرائیل نتوانست ساختار نظامی حزب الله را برچیند و به پیروزی قاطع علیه آن دست یابد.
** شکستن استخوان به معنای مرگ نیست
رهبران ایران به طور متوالی ابراز داشتند که جنگ علیه حزب الله و سرنگون شدن رژیم بشار اسد توطئه آمریکا و اسرائیل بود تا بدین ترتیب عمق راهبردی ایران تضعیف شود.
به نظر نمی رسد که تهران در اثر تحولات شکل گرفته از راهبرد خود یعنی دستیابی به یک قدرت بازدارنده پیشرفته منصرف شود و از همپیمان خود در منطقه یعنی حزب الله به طور ثابت حمایت خواهد کرد که مبتنی بر دو پایه اساسی است یعنی حفظ شیعه سیاسی در لبنان و پایبندی به ترمیم قدرت حزب الله .
تجربه های به دست آمده از تاریخ ثابت کرده که ایران می تواند با تغییر و تحولات منطقه ای همراه و همگام شود . ایران به نفع حزب الله کمک های اقتصادی ارائه می دهد و مانورهای سیاسی و راهبردی انجام می دهد تا بتواند با موج بین المللی هماهنگ شکل گرفته جهت تضعیف حزب الله در میان جامعه لبنان و در میدان نبرد مقابله نماید.
هنوز آتش بس در لبنان شروع نشده بود که رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کرد . مقامات ایران با مقصر دانستن نیروهای نظامی سوریه سعی کردند تا موج تحولات شکل گرفته را به کنترل خود درآورند و باقی ماندن حزب الله را به عنوان یک پیروزی راهبردی معرفی نمایند . این امر نمایانگر راهبرد گسترده تر ایران مبنی بر حفظ نفوذ تهران و شبکه بازدارنده اش می باشد که طی یک نبرد غیرهمسان در حال اداره آن بسر می برد . رویکرد یاد شده همچنین در بردارنده این پیام است که تهران از اهداف خود و از چارچوب عملیات خویش منصرف نشده است که با حزب الله لبنان پیوند خورده است.(م.غ)