چرا بازگشت ترامپ به «فشار حداکثری» بر ایران محکوم به شکست دوباره است

چرا بازگشت ترامپ به «فشار حداکثری» بر ایران محکوم به شکست دوباره است

میدل ایست آی؛ 23 فوریه (5 اسفند)

نویسنده: هادی کحال زاده

اعمال مجدد تحریم ها توسط دولت فعلی ایالات متحده آمریکا، بر اساس فرضیات نادرست در مورد آسیب پذیری ایران، اشتباهات گذشته را تکرار می کند و نظام را تضعیف نمی کند.

در حالی که جمهوری اسلامی ایران در 11 فوریه چهل و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی خود را جشن می گرفت، تنش ها با ایالات متحده بار دیگر بالا گرفت.

دونالد ترامپ، رئیس‌ جمهور آمریکا، دو هفته گذشته با امضای یادداشت‌ نامه‌ جدید ریاست جمهوری که تحریم‌ ها علیه تهران، به‌ ویژه صادرات نفت را هدف قرار می‌ دهد، کارزار « فشار حداکثری » خود را دوباره آغاز کرد.

اگرچه او ادعا می‌ کرد که در خصوص این اقدام « دودل و مردد » است و دستیابی به یک توافق را به جای « بمباران کردن [ایران] » ترجیح دهد، اما در واقع همین دولت قبلی او بود ( دولت قبلی ترامپ) که به‌ طور یک‌ جانبه از توافق هسته‌ ای ایران خارج شده و همین مذاکراتی را که او اکنون مدعی است طرفدار آن است، تضعیف کرد.

در همین حال [ حضرت آیت الله ] علی خامنه‌ ای، رهبر عالی ایران، با «غیر عقلانی، غیر هوشمندانه و غیر شرافتمندانه» خواندن مذاکرات آن را رد کرده است.

با این حال شکی نیست که این سخنان حاکی از این است که این بن بست هنوز به پایان نرسیده است.

این سیاست جدید « فشار حداکثری » مبتنی بر این تصور فزاینده است که آسیب‌ پذیری‌ های جمهوری اسلامی ایران بیشتر از این نبوده است. سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، کشته شدن رهبران حزب الله لبنان و افزایش نارضایتی های عمومی در داخل ایران، بسیاری را متقاعد کرده است که جمهوری اسلامی نفس های آخر خود را می کشد. برای طرفداران سیاست تهاجمی تر اکنون زمان مقابله با تهدید ایران در همه جبهه ها فرا رسیده است.

این امر مستلزم تشکیل یک اتحاد ضد مقاومت از طریق تعمیق مشارکت کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تحت توافقنامه ابراهیم و تشدید تحریم‌ های سنگین برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران است.

سیاست فشار حداکثری بر دو فرض ناقص استوار بود: اول این که تحریم‌ های اقتصادی هزینه کمی بر آمریکا تحمیل می‌ کند یا هیچ هزینه‌ ای بر آمریکا تحمیل نمی‌ کند و دوم این که تحریم‌ ها به تنهایی ناگزیر باعث ایجاد ناآرامی‌ های داخلی می‌ شود که می‌ تواند نظام را سرنگون کرده یا سیاست های آن را وادار به تغییر کند.

با ترکیب شدن این اشتباهات، این کمپین هیچ انگیزه معناداری ارائه نمی دهد – اساساً سیاست “فقط چماق و نبود هویج” – تهران را با انگیزه کمی برای مذاکره مواجه کرده است . و در عمل نادرست بودن این فرضیات ثابت شده است.

هزینه تحریم ها

برخلاف انتظار واشنگتن، سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران برای ایالات متحده گران تمام شده است.

افزایش شش و نیم برابری تحریم‌ ها به جای محدود کردن برنامه هسته‌ ای ایران، آن را به یک کشور در آستانه هسته ای شدن تبدیل کرده است .

ایران غنی سازی اورانیوم خود را از 3.5 درصد بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک ( یا همان برجام ) به بیش از 60 درصد افزایش داد، ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 200 کیلوگرم به 6604 کیلوگرم افزایش داد و سانتریفیوژهای نصب شده خود را از 6000 عدد به 13000 تا ارتقا داده و این در حالی است که 45 درصد آن ها مدل سانتریفیوژهای -6  IR  است.

با این اوصاف برخلاف انتظار واشنگتن، فشار حداکثری برای ایالات متحده گران تمام شده است.

در نتیجه ، زمان گریز هسته ای جمهوری اسلامی ایران برای تولید اورانیوم به اندازه کافی غنی شده برای ساخت یک بمب از بیش از یک سال به کمتر از یک هفته کاهش یافته است .

علاوه بر این، خطر رویارویی نظامی به جای کاهش افزایش یافته و اعتبار رهبری ایالات متحده را تضعیف کرده است.(م.م)

از حمله به تاسیسات آرامکو عربستان سعودی تا سرنگونی پهپادهای آمریکایی و حملات موشکی به پایگاه های آمریکایی مانند عین الاسد، این سیاست نتوانسته است از تحریکات بیشتر جلوگیری کند و در عوض احتمال وقوع آنها را افزایش داده است.

فشار ایالات متحده همچنین موجب نزدیکی بیشتر جمهوری اسلامی ایران به چین و روسیه شده است و اهرم های فشار  واشنگتن بر این کشور را کاهش داده و اولویت های استراتژیک آن را پیچیده کرده است.

تعمیق روابط تهران با پکن و مسکو شامل انتقال تسلیحات به روسیه می شود که این امر موجب طولانی شدن جنگ در اوکراین شده است. در عین حال، تمایل چین به خرید نفت ایران، تاثیر تحریم ها را تضعیف کرده و اعتبار رهبری آمریکا را از بین برده است.

در همین حال، حوثی‌ها در یمن که باورها و رویکردشان با تهران همسو می باشد، مسیر کشتی ها و کشتیرانی در دریای سرخ را مختل کرده‌اند که این امر موجب تشدید تنش‌ها در زمینه تجارت جهانی شده است.

فرضیات ناقص و ناکارآمد

یکی از فرضیات ناقص و ناکارآمد دیگر این است که تحریم‌ها ، ناآرامی‌های داخلی کافی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را ایجاد می‌کند. با این حال، تجربه ایران در مورد سه مرحله متمایز تحریم، این منطق را تضعیف می کند.

از سال 1979 تا 2009، ایالات متحده عمدتاً تحریم های اولیه را اعمال کرد که آسیب جدی به ایران وارد نکرد.

در مرحله دوم (از سال2010 تا 2015)، اعمال تقریباً 600 مورد تحریم همراه با هزینه‌های اقتصادی قابل توجه اما آسیب‌های رفاهی محدود، در نهایت به مصالحه منجر شد.

علیرغم رکود اقتصادی 17 درصدی ، تورم 65 درصدی و کاهش 50 درصدی صادرات نفت خام بین سال های 2012-2013، برنامه انتقال نقدی ایران مانع از فقر گسترده شد.

بر اساس برجام که بیشتر به عنوان توافق هسته ای ایران شناخته می شود، تحریم ها از 1045 در سپتامبر 2015 به 378 مورد در مارس 2016 کاهش یافت.

از قضا یکی از بزرگترین موج اعتراضات از سال 1979 ، در سال 2017 و در دوره رونق نسبی اقتصادی (رشد 13 درصدی تولید ناخالص داخلی، تورم تک رقمی و ایجاد 1.5 میلیون شغل) رخ داد. در دو تظاهرات بزرگی که از سال 2018 رخ داده است، هیچ یک اساساً ناشی از مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها نبود.

دور سوم اعمال تحریم‌ها، مصادف با همه‌گیری کووید 19، سختی‌های قابل توجهی ایجاد کرد. دو سال اول فشار حداکثری موجب رکود اقتصادی به میزان  12 درصد شد ، تورم 75 درصد افزایش یافت و فقر نیز 8 درصد افزایش یافت.

با این حال، علیرغم اعمال 1635 تحریم علیه ایران تا سپتامبر 2020، هیچ آشوب و یا مذاکره گسترده پیش بینی شده ای در پاسخ مستقیم رخ نداد. رئیس جمهور وقت جو بایدن به افزایش تحریم ها ادامه داد و مجموع تحریم ها را تا ژانویه 2025 به عدد 2562 رساند.

یکی از دلایل اصلی شکست تحریم‌ها در زمینه تحریک و ایجاد شورش داخلی ، در سیستم رفاهی مبتنی بر تبعیض ایران است که گروه‌های با نفوذ سیاسی را از سختی دور نگه می‌دارد.

در حالی که تحریم ها مشکلات و سختی ها را تشدید می کند، بلوک حاکم، ارتش، نیروهای امنیتی و افرادی که دارای مهارت های بالا در بخش دولتی هستند ، نسبتاً از این مشکلات مصون می مانند، در حالی که 60 درصد افرادی که در بخش غیررسمی و خصوصی کار می کنند، بدون داشتن بستر منسجم در برابر اقدامات سیاسی، بار عمده تورم را تحمل می کنند. (م.ک)

تاب آوری ایران

نرخ بالای تورم سالانه بین 35 تا 40 درصد، کسری بودجه عمومی بین 20 تا 25 درصد و تعطیلی های اقتصادی فزاینده ناشی از کمبود انرژی، نشان می دهد که حکومت ایران بیش از هرزمان دیگری آسیب‌پذیر است. ریال ایران درحال سقوط آزاد است و از زمان انتخاب رئیس جمهور ترامپ در نوامبر، 33 درصد در برابر دلار کاهش یافته است.

با این حال، نگرش مقامات ایرانی به کشور و داده های کلیدی اقتصادی، این تصور غربی را تایید نمی کند.

از مارس 2020 تا مارس 2024، اقتصاد ایران حدود 17 درصد رشد کرده و 1.2 میلیون شغل جدید ایجاد شده است. فقط در سال 2023، بانک مرکزی حدود 68 میلیارد دلار برای واردات اختصاص داده است که نشان دهنده دسترسی بهتر به ارز سخت است.

ایران همچنین شبکه جهانی بانکداری در سایه را برای دور زدن کانال های مالی رسمی ایجاد کرده است. اگرچه این استراتژی پرهزینه است، اما به کاهش فشار خارجی کمک می کند.

بر اساس برآوردهای بانک جهانی، نرخ فقر از 30 درصد در سال 2019 به 22 درصد در سال 2023 کاهش یافت و استانداردهای زندگی تا 18 درصد بهبود یافت و به سطح قبل از سال 2017 بازگشت.

این ارقام نه حاکی از رونق اقتصادی و نه سقوط قریب الوقوع است. مشابه دوران پس از جنگ با عراق، جمهوری اسلامی  بدون اینکه ساختارهای اصلی حکومت تضعیف شوند ، خود را با تحریم‌ها سازگار کرده است؛ که این امر به مردم عادی آسیب وارد میکند.

در هر صورت، سیاست فشار حداکثری، تندروهای اصولگرای ایرانی و اصلاح طلبان میانه‌رو را به ترتیب تقویت و تضعیف کرده است. تندروها با زیر سوال بردن مزایای دیپلماسی، استراتژی «مقاومتی» را با محوریت «اقتصاد مقاومتی»، گسترش قابلیت‌های موشکی و بازدارندگی منطقه‌ای و در عین حال عمیق تر کردن روابط با چین و روسیه، پیش برده اند.

به تازگی، یک فراکسیون فوق تندرو جدید خواستار سلاح های هسته ای برای جلوگیری از حملات دیگران شد. با این حال، این موضوع به ویژه پس از سقوط اسد در سوریه، حمایت خود را از دست داده است. در پاسخ، میانه‌رو ها دوباره مورد اقبال قرار گرفتند.

فرصت جدید

رئیس جمهور تازه منتخب[آقای دکتر]  مسعود پزشکیان با وعده اصلاحات اجتماعی، احیای اقتصادی و بهبود روابط با غرب در انتخابات پیروز شد. اکنون به نظر می رسد که او نسبت به رئیس جمهور سابق[آقای] حسن روحانی در سال 2017 موقعیت بهتری داشته باشد که این امر با تایید شدن بی سابقه کابینه وی در مجلس مشهود است.

 [آقای دکتر] پزشکیان با وجود محدودیت های قانونی، [آقای] محمدجواد ظریف را به عنوان معاون خود منصوب کرد و برای اولین بار قانون جنجالی حجاب را به حالت تعلیق درآورد.

در ماه‌های اخیر، دولت او از گفت‌وگوی مستقیم، نه تنها در مورد مسائل هسته‌ای، بلکه در مورد سایر نگرانی‌های آمریکا حمایت می‌کرد. او می‌داند که بدون رفع تحریم‌ها، اقتصاد ایران شانس کمی برای دستیابی به رونق واقعی دارد.

برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، آمریکا نباید شکنندگی ایران را بیش از حد بزرگنمایی کند. در عوض باید سیاستی متناسب با واقعیت های داخلی این کشور اتخاذ کند.

 [آقای دکتر] پزشکیان خواستار احیای رعایت دستورالعمل‌های گروه ویژه اقدام مالی(FATF) شد و اعلام کرد که با رفع مسدود سازی واتساپ و گوگل‌پلی برنامه هایی برای افزایش آزادی اینترنت دارد. اگرچه موفقیت این ابتکارات نامشخص است، اما [آقای دکتر] پزشکیان از حمایت قابل توجه [حضرت آیت‌ الله] خامنه ای برخوردار شده است.(م.ن)

بااین‌حال، به‌جای نزدیک شدن تدریجی به مذاکرات، به نظر می‌رسد سیاست جدید ایالات‌متحده به موضعی مشابه رویکرد «نه مذاکره، نه جنگ» که دوره اول ریاست جمهوری ترامپ حاکم بود، بازگشته است.

با استراتژی «تماماً چماق، بدون هویج» که هیچ مشوش و محرک قابل اطمینان و واقعی‌ای ارائه نمی‌دهد، احتمال پیشرفت جدی دیپلماتیک – یا هر پیشرفتی – اکنون دورتر از همیشه به نظر می‌رسد.

ایالات‌ متحده به جای تشدید فشارهای اقتصادی برای شکست نظام ایران یا تحریک شورش‌های گسترده، باید در نظریه و رویکرد خود در قبال تحریم‌ها تجدید نظر کند. ارائه مشوق‌ها و محرک‌های ملموس می‌تواند دینامیک‌های داخلی را تغییر دهد و به تعامل و مشارکت ترغیب کند.

بااین‌حال، مقامات ایرانی لحظه‌ای مشابه را پس از جنگ عراق در سال 2003 به یاد می‌آورند، زمانی که پیشنهاد “توافق جامع” آن‌ها توسط دولت بوش رد شد، زیرا تصور می‌شد که ایران آسیب‌پذیر است و ارزش مذاکره ندارد.

سیاستی متناسب با واقعیت‌های داخلی ایران، با مشوش و محرک‌های قابل‌اطمینان و کاملاً مشخص برای همکاری، بسیار کارآمد تر خواهد بود. این رویکرد نسبت به دنبال کردن سیاست فشار حداکثری بدون هدف یا استراتژی مشخص، شانس بسیار بیشتری برای تأمین منافع ایالات‌متحده یا دستیابی به یک توافق معنادار دارد.

هادی کحال زاده پژوهشگر مرکز کراون برای مطالعات خاورمیانه در دانشگاه برندیس است. وی از سال 2002 تا 2011 به عنوان اقتصاددان در سازمان تأمین اجتماعی ایران خدمت کرد. او مقالات متعددی در زمینه اقتصاد سیاسی، توسعه، دولت رفاه و تحریم‌های اقتصادی ایران منتشر کرده است.(م.رجبی)