چرا همیشه پای یک زن در میان است؟
تاریخ بشر مملو از اتفاقات و رویدادهای گوناگون در مورد چگونگی نقش زنان در تحولات خاص است.
در تاریخ کهن ایران از نقش «استر» به عنوان زن یهودی پادشاه هخامنشی (کورش) که ایرانیان را به کشتن می داد یا معشوقه اسکندر که تخت جمشید را به آتش کشید و یا در تاریخ بنی اسرائیل می خوانیم زن فاسدی که طلب کامش را سر یحیی پیامبر(ع) قرار داد یا در تاریخ اسلام انجا که هند همسر ابوسفیان وحشیانه جگر حمزه عموی پیامبر را با دندان از هم درید، بسیار خوانده ایم.
در تاریخ ادیان و اسلام از نقش های برجسته زنانی دیگر چون حوا همسر حضرت ادم (ع) در همراهی او و خوردن میوه ممنوعه و توبه آنان و نقش آسیه زن فرعون و حضرت مریم سلام الله در نشان دادن اوج ایمان و پاکدامنی بسیار شنیده ایم.
یا اینکه در همکاری مخلصانه حضرت خدیجه (س) در تقدیم همه سرمایه مالی خود در راه اسلام، به مسلمان بودن خودمان بالیدیم یا انجا که سمیّه به عنوان اولین شهید اسلام این مدال را جاودانه به سینه آویخت یا نقش شجاعانه و مدبرانه خانم حضرت زهرا سلام الله علیها در جریان غصب فدک توسط حاکمان وقت یا حضور دختر بزرگ حضرت امیر المومنین (ع) در وقایع بعد از روز عاشورا در کوفه و شام؛ همه نشان می دهد، سراسر تاریخ بشر نشان از بزرگی و کرامت و تلاش و سعی زنانی دارد که نام و شهرت آنان در لباس انسانیت، آزادگی و حتی علم و معرفت و دانش و کرامت انسانیت بوده است و تنها صفحاتی کوچک از این تاریخ مربوط به زنانی است که با تمسک به شیطان در راه انحراف بشر و اقدامات خودکامه، خود را به ضلالت و گمراهی و اتش جهنم کشانده اند.
همچنین در صفحات تاریخ غرب و دنیای بعد از تحولات صنعتی شخصیت های زنی چون مادام کوری و … نیز بودند که هم در صحنه سیاست و هم در صحنه علم دانش به تنهایی و با افتخار هر چه تمامتر گوی سبقت را از مردان ربودند و نام خود را پر آوازه کردند.
چرا همیشه پای یک زن در میان است؟
در جریان انقلاب اسلامی ایران نیز کم نبودند زنان و دخترانی که پا به پای مردان در تمامی صحنه های مبارزه با رژیم ستم شاهی از زندگی و خون خود گذشتند و بعد از پیروزی انقلاب و بخصوص در طی دوران هشت سال دفاع مقدس بسیار بودند مادران، همسران و حتی فرزندان دختر و خواهران شهدایی که بدون هیچ خستگی، نقش شاخص و والای خود را در صحنه های علم و دانش و فرهنگ و بهداشت و ایثار و تلاش و مجاهدت و حتی اسارت بخوبی ایفا کردند و انصافا شاخصی شدند برای تمامی مردمان دنیا که به زن از ورای خواست کالایی و تبلیغی آن نگریسته و زن را مظهر پاکی، صداقت، استقامت و پایداری دانسته و ایشان را دامنی مطهر برای عروج مرد به سرحد کمال دانسته اند.
چرا همیشه پای یک زن در میان است؟
زن به عنوان جنس مخالف و ضعیف، و شخصیتی که به لحاظ شرایط ویژه آن بنوعی در نگاه توجه داشته است در قبل از انقلاب در بعد از انقلاب اسلامی به لحاظ تعالیم عالیه اسلام به شخصیتی مثبت و تاثیر گذار در تمامی عرصه ها شناخته و معرفی شد و این مهم با فراهم شدن نقش والای زنان در تمامی عرصه ها از جمله خانواده، حضور اجتماعی سالم، فرهنگ، اقتصاد، علم و دانش و بهداشت؛ دشمنان این انقلاب را بر آن داشت که با نگاهی شیطانی و اقداماتی مزورانه به دنبال بر هم زدن این اوضاع باشند و بخش اعظمی از تلاش و سعی خود را در راستای قرار دادن این قشر عظیم و البته حامی پاک و صادق در برابر انقلاب اسلامی باشد.
از این رو می بینیم در تمامی صحنه های سیاسی که ضد انقلاب یا اذناب خود فروخته یا فریب خورده آنان حضور دارند سعی فراوان کرده اند قشر بزرگی از زنان را با لطایف الحیل دست آویز مطامع شیطانی خود کنند. که البته در بسیاری از صحنه های با بصیرت و آگاهی زنان غیرتمند و مسلمان ایرانی نقشه هایشان با شکست روبرو شده است.
نگاهی کوتاه به سیر تحولات سیاسی در ایران بخصوص در چند دهه اخیر نشان می دهد دشمنان همیشه برای به چالش کشاندن نظام جمهوری اسلامی از برخی زنان؛ بهره جسته و آنان را با به صحنه کشاندن بی پرده، جمهوری اسلامی ایران را تا مدتی در صحنه مبارزه به گوشه رینگ کشانده و توانسته اند ضربات ناجوانمردانه خود را بر پیکر تنومند نظام وارد نمایند.
هرچند این ضربات که بیشتر در فضای مجازی و رسانه و تبلیغات نمود دارد، اما با گسترش ان، تا مدتی افکار عمومی کشور را به خود مشغول ساخته و به صورت بزرگترین سرمایه نظام که همان اعتماد عمومی است سیلی زده و چنگ بی اعتمادی بزنند.
از برجسته ترین موضوعاتی اینچنینی موضوعاتی همچون مرگ ندا آقا سلطانی، زهرا کاظمی، مادر ستار بهشتی، یا سایر اسامی که به فراوانی در فضای مجازی می توان یافت؛ نام برد. همه اینان یا خودشان یا اسمشان یا خانواده هایشان تا مدتی فقط دستاویزی برای اعلام جنگ رسانه ایی بر علیه انقلاب اسلامی با هدف سلب اعتماد از جمهوری اسلامی بوده است.
چرا همیشه پای یک زن در میان است؟
چه باید کرد؟
هر چند در هریک از مقاطع مسئولین و متولیان اجرائی و قضائی کشور با مواضع اصولی و خط کشی صحیح بین خادم و خائن سعی نموده اند خاطیان را مجازات نمایند، اما دشمن بخوبی دریافته است سیستم سنگین و کُند قضایی کشور که بدلیل وجود پیچیده فرایند اداری رسیدگی به پرونده های قضایی(هرچند در اولویت هم قرار گیرند) با سو استفاده از خلا زمانی در رسیدگی به قضایا، با انتشار شایعات و اخبار توام راست و دروغ، فضای افکار عمومی کشور را ضمن قرار دادن در یک سر درگمی ویژه، نهایتا مدتی هرچند کوتاه به سمت خود کشانده و در اختیار بگیرند تا شاید بتوانند از این فضای گل آلوده، برای خود صیدی شکار کنند.
مهمترین بهره برداری این رسانه ها در این خلا زمانی یارگیری در جهت اهداف پلیدشان است و حداقل ایجاد عدم اعتماد نسبت به نظام و ایجاد تهور کاذب در افراد بخصوص جوانان برای ابراز مخالفت علنی و ایجاد کردن سلسله وقایع و اتفاقات زنجیر وار بر علیه نظام است. که شدیرترین آن در کف خیابان ها است.
با عنایت با این رویکرد تمامی مسئولین و متولیان امور که به نحوی درگیر شرایطی می شوند که در آنجا نقش منفی زنان برجسته می شود؛ بایستی آگاه باشند قطعا پای گروه ها و جریاناتی داخلی و خارجی که وضع موجود برای آنان نامطلوب است به صورت محسوس و غیر محسوس در میان است. لذا:
- از هرگونه برخورد سخت که موجب بهره برداری سو بدخواهان نظام بخصوص در مقاطع حساس که نظام نیاز به تبلیغ اقدامات موثر خود به جهانیان دارد؛ جدا خودداری شود. (در مقطعی که نظام می توانست با بهره برداری تبلیغی مناسب از راهپیمایی اربعین بیشترین خدمات را به جهان اسلام داشته باشد، وقوع برخی وقایع داخلی و تبلیغات معاندین و بد خواهان نظام، این رویداد بزرگ را به حاشیه راند.)
- متولین و مسئولین بعد از چهل سال باید تاکنون دریافته باشند پاشنه آشیل نظام در موضوعات مختلف چیست؟ لذا این موضوعات را باید با تصمیم گیری صحیح و بموقع حل و فصل نمایند. (در این رابطه اصلاح قوانین یا بعضا فتاوای مراجع و متولیان دینی هم می تواند مدد کار نظام باشد. همانطور که در موضوع شطرنج و موسیقی فتوای حضرت امام (راحل) گره گشا گردید.)
- مسئولین بایستی ضمن حفظ اقتدار و صلابت در ارکان تصمیم گیری با رویکرد شفافیت و پرهیز از هرگونه رفتارهای هیجانی و مقابله ایی، ضمن پاسخگویی سریع به مطالبات مردمی، سعی نمایند بر موج های تبلیغی فایق آمده و اوضاع را تا رسیدن به فضای مطلوب مدیریت نمایند.
مجید بهمنی
والسلام
شهریور 1401
عالی بود دست مریزاد
اگر به نقطه بدون بازگشت برسیم کسی به کسی از هر دو طرف رحم نخواهد کرد! انشاءالله که عقلانیت رنگ نبازد. والا معلوم نیست چه عواقبی در انتظار مردم. ایران خواهد بود از موافق گرفته تا مخالف! و مخالفین هم برای براندازی خیلی ساده اندیشی میکنند چون. کاملا معلومه بعد از به قدرت رسیدن چه خواهند کرد! و مردم بی تفاوت باید هوشیار باشند که هر آتشی دامن آنها را نیز فرا خواهد گرفت. به قولی این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست دیگه!
با سپاس از قلم خوب نگارنده. مسئولین ابتدا باید بدانند که معصوم نیستند و فقط منصوب ملت هستند و سپس بایستی ضمن حفظ اقتدار و صلابت در ارکان تصمیم گیری با رویکرد شفافیت و پرهیز از هرگونه رفتارهای هیجانی و مقابله ایی، ضمن پاسخگویی سریع به مطالبات مردمی، سعی نمایند بر موج های تبلیغی فایق آمده و اوضاع را تا رسیدن به فضای مطلوب مدیریت نمایند.
مطالعه متن زیر خالی از لطف و مناسبت نیست
اولین بار که حق رای زنان ایرانی مطرح شد…
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
✅بدون شک، میزان تمدن هر جامعه بسته به موقعیت و منزلت زن در آن جامعه دارد…
🌾بذر جنبش زنان ایرانی در مشروطیت کاشته شد، زنان میدانستند که مشروطیت روی به سمت آنان و حقوقشان دارد، پس، در حمایت از آن، هیچوقت درنگ نکردند، گوشواره ها، النگوهایشان را فروختند تا بانک تأسیس گردد،در جنبش ستارخان در آذربایجان، جسد ۲۰ زن در لباس مردانه یافت شده و در ۱۲۹۰ش. ۳۰۰ تن از زنان به مجلس رفتند تا مجلس را مجبور کنند که تسلیم التیماتوم روسیه نگردد.
اما با تمامی کوششهایشان، سایه سنگین سنت و فرهنگ مردسالاری باعث شد زنان در کنار افراد «خارج از رشد!» همچنان محروم از رای باشند.(بنگرید به: مذاکرات مجلس ملى، مورخه 9صفر 1326)
🌾اولین بار که در مجلس دوم، حق رای زنان مطرح شد، حاج وکیل الرعایا نماینده همدان که همیشه از حقوق زنان دفاع میکرد گفت:
«نسوان که یک قسمت از مخلوق خداوند است…با کدام دلائل منطقى میتوانیم آنها را محروم بکنیم…؟»
سیدحسن مدرس نماینده اصفهان در مخالفت شدید گفت که از شنیدن آن بدنش به لرزه در آمد! او گفت:
«از اول عمر تا حال بسیار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاده بود براى بنده، ولى بدن بنده به لرزه نیامد و امروز بدنم به لرزه آمد، اولًا نباید اسم نسوان را در منتخبین برد که از کسانى که حق انتخاب ندارند نسوان هستند مثل اینکه بگویند از دیوانه ها نیستند، سفها نیستند. از روى برهان باید صحبت کرد و برهان این است که امروز ما هر چه تأمل میکنیم مى بینیم خداوند قابلیت در اینها قرار نداده که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از آن نمره اند که عقول آنها استعداد ندارد گذشته از اینکه در حقیقت، نسوان در مذهب اسلام ما در تحت قیومتند، الرجال قوامون عالى النساء در تحت قیومیت رجال هستند، مذهب رسمى ما اسلام است آنها در تحت قیومتند، ابداً حق انتخاب نخواهند داشت…»
(جلسه 280، مورخه11شعبانالمعظم 1329دوره دوم)
🌾اینکه بخش اعظم زنان در آن برهه در جهل و خرافه بودند درست است، اما او بجای فقدان قابلیت یا عقب ماندگی باید از واژه «عقب نگه داشته شده» استفاده میکرد. چهل سال بعد همشهری مدرس یعنی مکرم اصفهانی در مورد خرافات زنان اصفهانی، داستان عجیبی نقل میکند که به طنز می ماند:
او می نویسد در آبان 1333ش، یک نفر سید فالج که بدنش رعشه داشت و از منسوبین مرحوم آیت الله مدیسه ای بود به اصفهان آمد و بنام اینکه آب دهان او شفاست، مردم به او رجوع کرده و او آب دهان خود را به مریض می انداخت، زنهای نازا در اینکار سبقت جسته «سید را بخانه خودشان برده در حضور شوهرانشان، آب دهان سید را به اطراف ناف خودشان می مالیدند و همچنین، سید زبان خود را به بدن آنها مالش میداده…»
مکرم اصفهانی در ادامه در مزمت آنها به طنز چنین سروده:
یک سید معروف به اولاد مدیثه آب دهن انداخت به زنهای خبیثه
سید که حالا آب دهانش شده اکسیر آب دهنش را بفشانده به بواثیر
این آب لعابدار آنجاست سزاوار
خلق گاگولی تا کی و تا چند خرفتند در اصل حقیقت شل و در مغلطه سفتند
سید که ز آب دهنش کاسبی دارد آب دهن او اثر واجبی دارد
(بنگرید به: دیوان مکرم اصفهانی: قصاید، غزلیات، فکاهیات،1333، ص201)
🌾در همان زمان مشروطیت، یکی از زنان ایرانی، نامه ای به روزنامه تمدن فرستاده که بهترین پاسخ برای مخالفان حق رای زنان بوده، او می نویسد:
«… هر چند که غیر از زن ناقص العقل بی عملی بیش نیستیم ولی از آنجایی که یکی از خواهران وطن هستم…لهذا به پدران و برادران وطن عزیز خود شمه از شرح حال بدبختی خودمان یعنی ما زنها عرضه میدارم تا شاید در این میانه یک فریادرسی هم از برای ما بدبختان پیدا شود.
اولاً. پدران، ما را از سن پنج سالگی به مکتب میگذاشتند آن هم نه همه دختران را. نه ساله که میشدیم از مکتب بیرونمان می آوردند و در آن سن غیر از شور بازی در سر خیالی نداشتیم کجا در فکر درس و مشق بودیم؟. ثانیاً اگر کتاب میتوانستیم بخوانیم یا خط میتوانستیم بنویسیم پدران عزیزمان با کمال تغیر کتاب و قلم را از دستمان گرفته، پاره کرده و شکسته به دور می انداختند که چه معنی دارد دختر خط داشته باشد مگر میخواهید منشی بشوید، همینقدر که بتوانید قرآن بخوانید کافیست…این بود شرح حال ما دختران در خانه پدران تا زمانی که به شوهرمان میدادند…اگر شوهرمان یک شب قوه نداشت، پنج سیر نان از برای تعیش فراهم کند ما زنها عرضه اینکه بتوانیم خرج یک شب را روبراه کنیم، نداشتیم. ما زنهای ایران غیر از زائیدن چیز دیگر بلد نبودیم. شما پدران ما بودید که ما را اینطور پروریدید وگرنه ما همچون عموم خلایق دارای هوش و ذکاوت بودیم…»
(«مکتوب یکی از مخدرات» روزنامه تمدن، یکشنبه 7 ربیع الاول 1325 ، سال اول، شماره 12،صص 3 – 4)
https://s6.uupload.ir/files/1_oxn.jpg