از کتاب «غنائم جنگی» چه می‌آموزیم؟

گزارشی از تشکیلات صنعت نظامی آمریکا: قدرت نظامی که برغم بسیار برجسته و قدرتمند بودن بسیار ناکارآمد است.

از کتاب «غنائم جنگی» چه می‌آموزیم؟

کتاب « غنائم جنگی» کتابی جدید از یک روزنامه نگار کهنه‌کار است که توانسته روایتی بی‌پرده از ماشین جنگ آمریکا را ارائه ‌دهد. «اندرو کاکبورن» نویسنده کتاب نشان می‌دهد که چگونه تحریم‌ها به ابزاری مهم و ضروری در جنگ مدرن آمریکا تبدیل شده‌اند و دفتر کنترل دارایی‌های خارجی(OFAC) نقشی کلیدی، مهم و نامحدود در اعمال تحریم‌ها علیه عراق، کوبا و ایران داشته است.

اندرو کاکبورن (Andrew Cocburn) در آخرین کتابش با عنوان «غنائم جنگ: قدرت، سود و ماشین جنگ آمریکا» گزارشی از تشکیلات صنعت نظامی آمریکا ارائه می‌کند که حاصل مهم‌ترین پژوهش‌های او در طول یک دهه فعالیت در زمینه‌ی ماهیت متناقض قدرت نظامی آمریکا است: قدرت نظامی که برغم بسیار برجسته و قدرتمند بودن آن در عین حال بسیار ناکارآمد به نظر می رسد.

دو ویژگی مهم باعث شده است؛ کتاب کاکبورن در برخی مجلات از جمله « مجله هارپر و لندن ریویو آف بوک» دقیق و معتبر باشد. اولاً، او با دقت تمام به جزئیات توجه می‌کند، کاری که با توجه به نکات فنی نظامی موجود در حیطه‌‌ی پژوهشی او آسان نیست. ثانیاَ، بیش از 40 سال کار حرفه‌ای این امکان را به کاکبورن می‌دهد تا منابعی جدیدی را ارائه دهد و از تاریخ نیز بهره‌ برداری کند. او در این کتاب توانسته است مطالب و محتوای مورد نظر خود را چنان با زمینه‌سازی و چارچوب‌بندی خاص ارائه دهد که هیچگاه امکانش برای نویسندگان و گزارشگران کم‌تجربه‌تر و تازه کار وجود ندارد.

نویسنده در آغاز به شرح آن دسته از کاستی‌های ارتش آمریکا می‌پردازد که ناشی از حرص و آز و محاسبات غلط سیاسی بدست آمده است اما نتیجه عملیاتی کردن آن منجر به فجایع ایی همچون مرگ غیرنظامیان بیگناه گردیده است. مثلا استفاده از هواپیماهای A-10 و F-35 برای ماموریت های پشتیبانی و بمب‌افکن‌های B-1 است. کاکبورن معتقد است هرچند هواپیماهای مدل B-1, F-35 خیلی گران تر از هواپیمای مدل قدیمی A-10 هستند، اما قادر به تشخیص اهداف نظامی از غیر نظامی نیستند، در حالی که خلبانان هواپیمای A-10 بدون واهمه از آتشباری پدافندهای زمینی در ارتفاع پائین پرواز کنند در حالی که بمب افکن های B-1 باید در موقعیت های بالا بماند و به تصاویر واصله در صفحات مونیتور تکیه کند. این در حالی است که کاکبورن به درستی می نویسد ویدئو ها اغلب تصاویر کاذبی از اهداف را نشان می دهند که موجب فریب خلبان می گردد.

نمونه بارز آن در عملیات تهاجمی B-1 در افغانستان بود که عمدتا پیامدهای مرگباری را به همراه داشته است و حداقل در یک نوبت و به ظاهر اشتباه، باعث جان باختن و کشته شدن 140 غیرنظامی را در ولایت فراه این کشور در ایام اشغال افغانستان توسط نظامیان آمریکائی گردیده است.

کاکبورن می نویسد، F-35 که در سال 2016 وارد خدمت ارتش آمریکا شد فقط برای هدف گیری های خود به تصاویر ویدئویی متکی است و هیچگاه قول نمی دهد که در حملات خود دقیق عمل کند، اما «یک ویژگی دارد که بر همه ملاحظات دیگر برتری دارد: و آنهم هزینه هنگفت و نفوذ سیاسی ناشی از حمایت از 133000 شغل در چهل و پنج ایالت است». هرچند او در کتابش به این موضوع نمی پردازد، ولی توجه به این نکته مهم است که وزارت دفاع آمریکا تا سال 2018 گزارش از فعالیت های خود را ارائه نکرده است، تا اینکه در سال های بعد سایر سازمان های دولتی همین کار را انجام دادند.

وقتی نوبت به صنایع نظامی می‌رسد، کاکبورن توضیح می‌دهد که اشتباهات برنامه‌های دفاعی که توسط پیمانکاران نظامی اجرا می شود، ، کمترین پیامد منفی را برای خود پیمانکاران به همراه داشته است. در واقع، این پیمانکاران هیچگاه در قبال برنامه های اشتباه خود پاسخگو نبوده اند؛ ولی در عوض نشان داده اند برای حل مشکلاتی که با آن مواجه شده یا مشکلاتی که خودشان ایجاد کرده‌اند، بجای پاسخگویی، حاضرند مبلغ اضافه تری نیز دریافت کنند، در این صورت این اشتباهات حتی می توانند پیامدهای مثبتی برای خود آنها به همراه داشته باشد.

کاکبورن در تایید سخنان ویلیام جی استور (William J. Astore) کارشناس امور نظامی می‌گوید: «در سیستم صنایع نظامی آمریکا، انگیزه‌ای انحرافی برای ساخت سلاح های معیوب وجود دارد، زیرا پس از ساخت این سلاح ها، درآمد چشمگیری از محل عیب‌یابی و رفع این نواقص به جیب صاحبان صنایع نظامی واریز می شود».

کاکبورن می‌نویسد: «صنایع نظامی و صنعتی آمریکا از لحاظ عدم‌پاسخگویی و شفافیت منحصر به‌فرد است. زیرا اگر پیمانکاران بازار تجاری به غیر از این صنایع اشتباهات مشابهی را مرتکب شوند، «مجازات‌های شدیدتری مانند از دست دادن بازار فروش و دادخواهی متضررین، در انتظارشان خواهد بود» در حالی که چنین عواقبی در انتظار بازار صنایع نظامی- صنعتی آمریکا نیست. یعنی اینکه هیچ یک از متضررین صنایع نظامی در آمریکا نمی توانند نسبت به اشتباهات صنایع نظامی- صنعتی آمریکائیان اقدام به دادخواهی کرده یا آنان را وادار به پاسخگوئی نمایند.

کتاب «غنائم جنگی» (The Spoils of War) نگاهی کوتاه به دوران جنگ سرد نیز دارد و شرح می‌دهد که چگونه آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی صنایع نظامی یکدیگر را تغذیه می کردند. این موضوع را قبلا توسط نویسنده در کتاب «تهدید: درون ماشین نظامی شوروی» در سال 1983 بررسی نموده است.

«تهدید آمریکایی» که در مسکو احساس می‌شد، دارای نقشی مشابه با برداشت واشنگتن از «تهدید شوروی» بود و به انفجار و افزایش بودجه مالیات‌دهندگان به صنایع مربوطه تسلیحات دامن زد. هم در ایالات متحده و هم در اتحاد جماهیر شوروی، مجتمع‌های نظامی- صنعتی به نوعی «نفوذ غیرقانونی» دست یافته بودند تا جایی که حتی رئیس جمهور آیزنهاور در سخنرانی خود در سال 1961 درباره آن هشدار داده بود. و اکنون نیز شاهد هستیم روسیه‌ در دوران پوتین نیز همچنان به عنوان کاتالیزور یا توجیه کننده مخارج نظامی در آمریکا عمل می کند!.

در سال 2018، رئیس‌جمهور روسیه ساخت موشک آوانتگارد را اعلام کرد که یک موشک «گلاید مافوق صوت» است. طبق گزارش ها، موشک جدید می تواند یک مسیر غیرقابل پیش بینی را به سمت یک هدف دوردست طی کند. اگر به خاطر این واقعیت نبود که به گفته کارشناسان نظامی و با نظر کاکبورن، فناوری مافوق صوت موشک‌ها؛ آن ها را «به عنوان سلاح‌های مؤثر غیرقابل دوام» تبدیل کرده است که بایستی دائماَ در حال تغییر باشند میلیاردها دلار به برنامه‌های نظامی آمریکا برای توسعه سیستم‌های دفاع موشکی خودش در برابر تهدیدهای جدید، اضافه نمی گردید، هر چند که ممکن است بپذیریم این تهدیدات از واقعیت ها جدا هستند.

کاکبورن در این کتاب می‌نویسد؛ چگونه تحریم‌های اعمالی از سوی آمریکا، به ابزاری مهم و ضروری در جنگ مدرن ایالات متحده تبدیل شده‌اند. در هسته اصلی این تلاش شبه نظامی، ما دفتر کنترل دارایی‌های خارجی (OFAC) در آمریکا را می یابیم. دفتری که کمتر شناخته شده است و دارای اختیارات گسترده برای طراحی سیاست ها، تهیه پیش نویس قوانین و اجرای تحریم های اعمالی از سوی آمریکا است. قدرت اوفک تقریباً کنترل نشده است و نشان دهنده نقشی کلیدی، مهم و نامحدود در اعمال تحریم‌ها علیه عراق، کوبا و ایران است.

این موضوع را نویسنده در سال 2013 در اول تابستان، پس از حمله آمریکا،  پس از دیدن کشور عراق برای مجله هارپر نیز نوشته است.

استفاده از همین ابزار توسط دونالد ترامپ در سال 2018 که در قالب کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران و پس از خروج از برجام آغاز شد؛ بخوبی نشان داد؛ این تحریم ها چگونه ایران را در شرایط دشوار قرار داده است که حتی بعد از ترامپ نیز این شرایط دشوار ادامه می یابد.

کاکبورن در سه فصل آخر کتاب The Spoils of War شرح می‌دهد که چگونه قمار اخلاقی و ناکامی نهادینه در آمریکا، باعث شکل‌گیری بحران مالی جهان در سال 2008 میلادی شده است.

هر چند کاکبورن برخی از مشکلات از جمله؛ عدم نظارت و مقررات زدایی از چگونگی شناسایی اشکالات در مجتمع نظامی- صنعتی آمریکا را به پیش از بحران اقتصادی 2008 می داند .

«غنائم جنگی (Spoils of War )» کتابی است که در آن بر مبنای پژوهش‌های دقیق، دیدگاهی انتقادی پیرامون «ماشین جنگی آمریکا» ارائه شده است. این کتاب تصویری دقیق از نیروهای قدرتمندی را ترسیم می‌کند که همچنان  بودجه نظامی سالانه در ایالات متحده را بالا نگه داشته است و در عین حال قادر گردیده هرگونه نظارت بر پول های خرج شده نظامی و پیامدهای اقدامات نظامی آن را محدود کند.

کاکبورن به عنوان نویسنده کتاب برغم بیان مشکلات موجود در آمریکا، هیچ راه حل آسانی را برای حل مسائل و مشکلات شناسایی شده توسط خودش ارائه نداده، ولی معتقد است برای حل این مشکلات و رویارویی با این مسائل مطرح شده بایستی نخست آنها را بشناسیم و بخوبی آنها را درک کنیم.

پایان

مارک مارتورل جونینت در کوئینسی؛

 

 

 

امریکاتحریمغنائم جنگیغنامماشین جنگی امریکا
Comments (1)
Add Comment
  • سلمان

    بسیار‌تحلیل عالی و خوبی بود